سلااام خواستم یه رمان بنویسم..
رِژنا دختری آزاد و خوشحال بود
پدر و مادرش زیاد جلوی اونو نمیگرفتن چون بهش اعتماد کامل داشتن توی خانواده ای ثروتمند زندگی میکرد و هیچ چیزی کم نداشت اما قلب مریضش کار دستش داده بود
دختری خوش برخورد و مهربون بود و البته خوشگذرون و توی لحظه زندگی میکرد
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
لطفا ادامه اشو بزار
گذاشتم ولی رد شد
دوباره میزارمش
اوکی
زیبا بوددد
ادامه موخوامممممممممممممممممممممم
ای به چشم
ادامشو مینویسی؟
اره