
نوشتههای هدایت حاکی از جهانبینی عمیقا بدبینانهی او و عشق وی به ایران است.

صادق هدایت، فرزند هدایت قلیخان هدایت و عذرا زیورالملوک هدایت، در 28 بهمن 1281 در یک خانوادهی قدیمی اشرافی به دنیا آمد. دوران ابتدایی را در تهران در مدرسهی دارالفنون گذراند. در پانزدهسالگی بهعلت مشکل شدیدی که برای چشمهایش به وجود آمده بود، مدتی تحصیل را متوقف کرد. با وجود این، پس از دارالفنون وارد مدرسهی مبلغان فرانسوی به نام اکول سنت لوئیز شد و بیشتر وقت خود را در آنجا صرف خواندن ادبیات فرانسه کرد.

صادق هدایت سپس با بورسیهی دولتی برای تحصیل در رشتهی دندانپزشکی به اروپا رفت. وی پس از مدت کوتاهی دندانپزشکی را برای مهندسی و مهندسی را برای مطالعهی زبانهای پیش از اسلام و فرهنگ باستانی ایران رها کرد. صادق هدایت در مدت اقامت خود در اروپا، با ادبیات جهان و بهویژه ادبیات اروپا بیشتر آشنا شد. او بهطور مرتب به سینماها، تئاترها و گالریهای هنری میرفت و بهشدت مجذوب آثاری از ادگار آلن پو، گی دو موپاسان، آنتون چخوف، فئودور داستایوفسکی، راینر ماریا ریلکه و فرانتس کافکا شده بود.

صادق هدایت در کنار نویسندگی، آثار بسیاری از نویسندگان اروپایی از جمله فرانتس کافکا را به فارسی برگردان کرده است. او برای داستان کوتاهی از کافکا به نام «در مستعمرهی مجازات» مقدمهای به نام «پیام کافکا» نوشت. صادق هدایت در آن مقدمه نوشته است: «این دنیا برای زندگی مناسب نیست، خفهکننده است. به همین دلیل است که (کافکا) به دنبال "زمین و هوا و قانون" میرود که بتواند زندگی شایستهای را در خود جای دهد.»

در سال 1310، صادق هدایت به همراه مجتبی مینویی، مسعود فرزاد و بزرگ علوی، گروهی متشکل از نویسندگان ضدسلطنتی را ایجاد کردند و نام آن را گروه اربعه یا چهار نهادند. در نهایت نظرات ضدسلطنتی صادق هدایت و انتقاد از جامعهای که از پیشرفت هراسان بود توجه مقامات را به خود جلب کرد. پس از انحلال گروه چهار و زندانی شدن برخی از اعضای آن، صادق هدایت برای فرار از ایران، به هند سفر کرد. او برای مدتی در جامعهی زرتشتیان پارسی در بمبئی زندگی کرد و در همین دوره بود که نوشتن «بوف کور» را به پایان رساند. پس از آن، دوباره به تهران بازگشت و در بانک ملی مشغول به کار شد. سپس به ادارهی موسیقی کشور پیوست و مجلهی موسیقی را سردبیری کرد.

صادق هدایت پس از حملهی نیروهای متفقین به کشور و فروپاشی رژیم پهلوی اول، از فضای بازی که در جامعه به وجود آمده بود استقبال کرد اما هنگامی که امیدواری و خوشبینیاش به بدبینی تبدیل شد، سرخوردگی و ناامیدی در او شدت گرفت. دفتر موسیقی و مجلهی آن تعطیل شد و هدایت به دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران رفت و در آنجا در سمتهای مختلف مشغول به کار شد. آخرین اثر داستانی او به نام «فردا» در سال 1325 منتشر شد.

سالهای پایانی زندگی صادق هدایت تحتالشعاع اعتیادش به مواد مخدر و مشکلات استفادهی افراطی او از الکل بود. با این حال، به جهت ارتباط نزدیکی که با حزب توده داشت، همچنان امیدوار بود کشور را از دست پهلوی و حاکمان مداخلهگر سایر کشورها رها کند.اواخر سال 1329 ایران را ترک کرد و بدون پول و شغل در پاریس اقامت گزید. او در 19 فروردین 1330 در اثر گازگرفتگی جان خود را از دست داد. شرایط مرگ او همچنان و با گذشت سالیان طولانی، مجالی برای گفتوگوست. او نیز همانند بسیاری از شخصیتهای ساختهوپرداختهی خودش، در پایان داستانش خودکشی کرد. هدایت در گورستان پی یر لاشز پاریس به خاک سپرده شد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عاشقشم🫠
پرونده حل نشده؟ (بررسی)
عالی
بک میدم
عالی بود
فرصتت