شروع دوباره پارت ۱۷

سلام به ناظر گلم فقط برای اینکه یاداوری کنم این پست چیز بدی نداره اومدم پیشت با تشکر❤

(آدرین)P17 آخه چه طور میتونه این حرف و بزنه چرا باید اون تعیین کنه که کی در شان منه یا خودشه؟ واقعا گاهی اوقات از زندگی باهاش خسته میشم و دلم میخواد واسه همیشه ترکش کنم تا تو بیخبری بمونه البته اون که براش مهم نیست: گابریل:مگه من اینو بهت نگفته بودم؟ آدرین:چرا باید حرفت برام مهم باشه پدر؟

گابریل:بهت که گفتم تا وقتی که تو خونه من زندگی میکنی و منو پدر صدا میکنی باید بهم جواب بدی و به حرفام گوش کنی آدرین. آدرین:اگه نخوام چی؟ گابریل:منظورت چیه؟ آدرین:اگه دیگه نخوام پیشت زندگی کنم چی؟اگه نخوام پدر صدات کنم چی؟ گابریل:میدونستم این دختره اح.مق آخر زهر خودشو میریزه. آدرین:اگه منظورت لایلاست راس میگی اون بد صدمه ای بهم زد ولی مرینت نه اون آدم خوبیه.

گابریل:از کجا میدونی؟ آدرین:چی؟از کجا میدونم؟ از اون جایی که بهم خیانت کرد از اونجایی که زندگی مو نابود کرد! گابریل:منظور من مرینت بود!از کجا میدونی آدم خوبیهِ؟ آدرین:حرفات خنده دار شده آقای آگرست. فعلا من خیلی خسته ام میرم بخوابم! گابریل:برای فردا وسایلت و جمع کن آقای آگرست دوم آدرین:به ناتالی میگم جمع شون کنه حلا کجا هست این مسافرتِ یهویی؟

گابریل:شانگ هایی آدرین:دوباره من که هفته پیش از شانگ هایی اومدم،چرا دوباره برم؟به یکی دیگه بگو بره گابریل:نمیشه خودت باید بری فراموش نکن تمام املاکی که تو شانهایی یا جاهای دیگه هست مال توعه و باید به بهترین نحو اداره بشن این سفر ها برات واجبه،آماده باش آدرین:باشه شب بخیر (آدرین) از اتاقش بیرون اومدم و درو بستم به ناتالی گفتم برای فردا وسایلم و جمع کنه

رفتم تو اتاقم و روی تخت وِلو شدم دلم میخواست مرینت زود تر بهم جواب بده تا اگه خواستم فرار کنم باهم این کارو بکنیم گوشیمو نگاه کردم و دیدم دوباره پیام از طرف لایلاست نوشته بود: پیام لایلا:آدرین دوباره شروع میکنیم بیا همه کدورت هارو بزاریم کنار خواهش میکنم منو ببخش💔 (آدرین) خیلی عصبانی شدم مگه من با اون چه کار کردم که میخواد کدورت هارو پاک کنه اصلا نمیتونم ببخشمش واسه همین براش نوشتم: پیام آدرین:سلام لایلا متاسفم نمیتونم ببخشمت تازه خبری از را.بطه جدید نیست من دارم ازد.واج میکنم پس لطفا فراموشم کن فعلا👋🏻