یک داستان کوتاه و جدا از اون داستان های دیگه هست منظور اینکه اشتباه متوجه نشدید
داستان عشق ما اینگونه آغاز شد : ما هر دو عاشق یکدیگر بودیم اما از سر خجالت به یکدیگر اعتراف نمیکردیم اما هر یک از ما سعی میکردیم علاقه ی خود را نسبت به دیگری نشان دهیم در کمال ناباوری تو اولین هدیه ی شب تولد من را دادی ؛ یک عروسک خرسی که آن را با کاموا با عشق و محبت بافته یوری به طوری که میتوانستم در آن میزان عشقی را که صرف کرده بودی را مشاهده کنم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
*پسره آلزایمر داشت
نمیشه گفت عالیه چون بی نظیرههههههه افریننننن
کاشکی کتاب هم مینوشتی
نمیشه که
وقت نمیشه
عالی بود ولی هنوزم جای پیشرفت داره. اکثرا این جور داستان ها به زبان گفتاری قشنگ تر میشه اما اینم یه ورژن جدید بود تا حالا شبیه شو زیاد ندیده بودم
منظورت از گفتاری چیه ؟
من کلا داستان های کوتاه عاشقانه م رو این طوری میگم
ببین مثلا میگم: تو منو دوست نداری این میشه گفتاری
اما ادبی میشه تو من را دوست نداری
قشنگ بود
واو انتظارشو نداشتم
✨✨
خیلی خوب بودددد🥲✨
خیلی خوب بود