سلام کیوتا p1 فن فیک هری پاتری:)
ـ اینجا چه خبره؟! سیریوس بلک با چوبدستی اش اتاق را نورانی کرد و با وحشت به من نگاه کرد. از چهره اش پیدا بود همین الان از خواب پریده و با شنیدن صدای جیغ من راهی اتاق شده. موهایش آشفته و لباسش چروک بود. همان طور که نفس نفس می زدم، با گریه دویدم طرف سیریوس و پریدم توی بغلش. سیریوس اول جا خورد؛ اما بعد لبخند زد و دستانش را دورم حلقه کرد. صدای ضربان قلبش و گرمای نفسش را حس کردم. بی اختیار داشتم هق هق میکردم. «خواب...خواب دیدم...تو رو...گرفتن و...کشتنت...» با صدای بلندتری زار زدم. سیریوس شانه هایم را گرفت و گفت: «آروم باش دختر، یه نفس عمیق بکش. اون فقط یه کابوس بود.» نفس لرزانی کشیدم. سیریوس با افسون جمع آوری لیوان آبی را که روی پاتختی اتاقم گذاشته بودم برداشت و داد بهم.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
خودم میدونم میمیره یا نه ولی میخوام حرصت بدم بهت نوموگم
خیلی گشنگ بود
ممنون عشخم
✨🌙💎
نمیره هاااااا
حالا دیگه ببینیممم
تو رو خودااااا
وای خیلی قشنگ بود واقعا دوست داشتم
ممنون کیوت الان میخوام پارت بعد بدم