
بریم برای ادامه خاموشششش
صبح میشه و از خواب بیداری میشی خوابالو خوابالو روی دستت میچرخی و رو تو میکنی اونطرف تا چشماتو باز میکنی میبینی دِیو درست کنارته اولش محل نمیدی (چون خوابالو بودی)یه دفعه به خودت میایو خودتو میکشی عقب آنقدر با شتاب بودی که از روی تخت میوفتی پایین
دِیو سعی میکنه بگیرتت اما نمیتونه شرسو میاره از روی تخت کنارو میگه خوبی!؟. آره بابا خوبم چیزیم نشده. بلند میشیو خودتو جمع و جور میکنی و میگی تو کی اومدی ؟ دِیو:فکر کنم دیشب (با خنده)
میگی صحیح بلند میشه میگه سرگیجت خوب شد چون امشب مراسمه پرسیدم چیزیت نیس ؟. نه خوبم بیصبرانه منتظر امشبم
یه نگاه عجیب غریب بهت میکنه و میگه چه قدر خوب خب من میرم برای مراسم حاضر شم تو هم باهام بیا باید زودتر آماده بشی.
بلند میشیو میبرتت تویه اتاق دیگه روی درش نوشته(اتاق پرو)چند تا دختر داخلند تا دِیو میره داخل همشون از هیجان میان جلو و میگن کاری داشتی عزیزم .(اصلا متوجه تو نمیشن)
دِیو به تو اشاره میکنه و میگه ایشون همراه من هستن لطفا آمادشون کنید برای امشب با تعجب به تو خیره میشنو به دِیو میگن باشه گلم تو برو خیالت راحت
دِیو میره محکم دستتو میگیرنو میگن لطفا بهمون بگو چطور مخشو زدی تو هم میگی چطور چیکار کردم ؟! اااااه بابا تو هم که کلا ردی
یه کیشون میگه خیل خب بچه ها بجنبید که باید بانوی جوان رو برای مراسم امشب عااااااااالیییی حاضر کنیم باید خیلی خوب ظاهر بشی گلم میگی خبر خاصیه چرا همه به من میگن بانوی جوان وا مگه نمیدونی امشب همه چی مشخص میشه و خودت میفهمی
اول با صورتت شروع میکنن (آرایشت چه طوره) بعدشم میرن سراغ موهات(چه مدلی)بعدشم یه لباس خوشگل بهت میدم که بری بپوشی(چه جوره)از اتاق پرو که میای بیرون همشون با تعجب بهت خیره میشن یکیشون میگه واااای خدا چه قدر تغییر کردی، چه ناز شدی
یه کت خز دارم بهت میدم که بپوشی روی لباست شب شده مراسم شروع شده به سالن اصلی میری درو باز میکننو وارد میشی( دِیو یه گوشه وایساده و منتظر تویه) چشم همه به تو خیره شده و دِیو با دهن باز بهت نگاه میکنه و لیوان نوشیدنیش از دستش میوفته میخواد بیاد جلو که یهو یه نفر زود تر از اون میاد سمتتو میگه سلام بانوی جوان اسم من جرج ،دستشو میاره سمتتو میگه میشه همراه من باشید(جرج چه شکلیه)بهش با مکث میگی ممنون ولی من منتظر کسی هستم در همین حین دِیو از راه میرسه و میگه خودتو بکشی کنار جرج ، جرج یه پوزخند شیطانی میزنه و و به دِیو میگه این بانوی جوان ماله توئه؟ دِیو میگه آره و اگه دستت بهش بخوره استخونای دستتو خرد میکنم جرج میگه آهای رفیق آروم باش هنوز برای اینکارا زوده پشت دستتو بوس میکنه و بهت نگاه میکنه و میگه شب خوبی رو براتون آرزو مندم بااانوووی جوااان ......
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
🖤🖤🖤
خیلی قشنگ و هیجانی من عاشقش شدم ♥️
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
احساس میکنم جرج خیلی چندشه 😐😂💔
خیلی خوبه ولی از کلمه ی ای بابا زیاد استفاده میکنی
ممنون قشنگ بود🙃
به داستان منم سر بزن اگه دوست داشتی🙃
♥♥♥ عالی
من خیلی دوسش داشتم و منتظر بعدیشم ❣
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
امیدوارم زود شش رو هم بسازی اگه قراره
میخوام ببینم تهش چی میشه یاسی جون
امیدوارم عالی ترش کنی
فایتینگ ❣ ❣ ❣
♥♥♥ عالی
نوشته انتشار30ثانیه پیش
و من اولین نفری هستم که انجامش داد
عالی بود ممنون
فدایت