
وایی بالاخره بهترین پارت داستانم 😢😢😢 کلا حالم گرفتس برید سراغ داستان 😭😭😭 آها راستی آخر داستان یه سوپرایز به شدت باحال دارم 😍😍😍😍😍😍
هاگوارتز : امیلی : اوه هری خدا رو شکر تو زنده ای پس بقیه کجان ؟ رون هرماینی ؟ هری : اونا یکی از جان پیچ ها رو نابود کردن حالا ما باید بریم سراغ بعدی . دراکو : اون چیه ؟ هری : نمیدونم ولی تو اتاق ضروریات عه بیاید . # اتاق ضروریات # دراکو : حس خوبی به اینجا ندارم . امی : تنها نیستی . هری : ریموس تو اینجا چی کار میکنی ؟ ریموس لوپین : دنبال تو میگشتم دراکو یکی باهات کار داره بیا اینو بگیر تانکس بهم دادش اونم از مامانش گرفته بود انگار مامانت با خواهرش آشتی کرده . امی : دور از چشم بلاتریکس 😩😩😜 دراکو : اگه بلاتریکس بفهمه مادرمو زنده نمیزاره 😣😣😣 . لوپین : حتما نفمیده وگرنه مادرت اون بیرون نبود بازش کن احتملا نگرانته . دراکو پاکت رو باز میکند . نامه : دراکو نمیدونم این نامه رو هرگز میخونی یا نه اما باید بگم متاسفم برا همه این سال ها که تو سایه ترس گذروندی ....... . دراکو اشک هایش را پاک میکند : بیاید اونو پیدا کنیم زود باشین . هری : اینه این یه نیم تاجه مطمئنم . صدایی از پشت : انگار زیادی گرم گرفتید . بلاتریکس لسترنج است 😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨😨 . بلاتریکس : آواداکداورا . لوپین : نه هری نه . لوپین نقش بر زمین شده او او او مرده است 😢😢😢😢
امی : کثافت 😢😢😢 آواداکداورا. و باز هم دو پرتو سبز به هم میخورند قدرت امیلی به مراتب بالا تر از اوست . امی : مطمئن باش این آخرین آدمی بود که کشتی دیگه نمیزازم کسی رو آزار بدی زود باش بیا جلو تر اگه جرئت داری ترسو 😢😢😢 . بلاتریکس در ثانیه ایی میمیرد ( نویسنده : امیلی ککت ام نگزید بابا با این فک کنم دومی بود آدم کشتی 😂😂 امی : مگه من تو نیستم 😂😂. نویسنده : چرا 😂😂😂. امی : پس دیگه حرف نزن انگار خودت زدی اینو کشتی 😂😂😂 ) دراکو : تو الان اونو کشتی ؟ امی : بهترین کاری بود که کردم . امی : خب حالا اینو کی نابود کنه ؟ هری : امی تو نابودش کن . امی : نه من نمیتونم منظورم این بود بین شما دو تا کی ..... . هری : مکه تو خون روونا ریونکلاو رو نداری ؟ امی : چرا ولی . دراکو : ولی نداره زود باش منو نگا کن تو میتونی . امی : خیله خب
او هورکراکس را نابود میکند # سالن اصلی # هرماینی : اوه خدای من شما ها اینجایین . امی : آره ولی اوه خدای من هرمیون 😭😭 اسنیپ اون اون مرد و لوپین 😢😢😢 ما ما شکست خوردیم هری تو اتاق دامبلدور عه رفته یه چیزی رو ببینه ولی ما ما باختیم 😢😢 هری از دور : هنوز نه ... . امی تو تو اونی هستی که باید اونو بکشی فقط قدرت تو از اون بیشتره . امی : نه من من نمیتونم هری گوش داری کجا میری ؟ هری : جنگل ممنوعه . امی هری همین الان برگرد اینجا تو آخرین شانس مایی . هری : نه تویی دامبلدور تو رو در نظر داشت امی قدرت تو چیزی بیشتر از ذهن من و اونه تو می تونی شکستش بدی قدرت تو از اون بیشتره امی تو باید انجامش بدی وقتی من نباشم تویی که باید این کارو بکنی . 😢😢😢
# حیاط هاگوارتز # ولدمورت : هری پاتر مرده حالا اگه میخواید زنده بمونید و سرفراز زندگی کنید به سمت من بیاید و اما اگه مرد رو انتخاب میکنید من بهتون میدمش 😂😂😂 . دراکو به رقم میل ناخواسته اش به سمت آنها میرود . امی : تو اشتباه می کنی همیشه اشتباه کردی تو تو هرگز عشق رو درک نکردی بله بله شاید هری مرده باشه اما تو دیگه نمیتونی دیگه نه من من تو رو میکشم آره من کارتو تموم میکنم حتی اگه به قیمت جونم باشه . هری خود را از بقل هاگرید به پایین می اندازد دراکو چوبدستی خود را به او میدهد امیلی با قدرتش سپر مدافع بزرگی درست میکند
هری : امی دراکو دو تا هنوز دو تا مونده . امی : اون چیه ؟ هری : یکی اون مار عه یکی هم نمیدونم ولی هرچی هس مربوط به گودریک گریفیندور عه شما ها باید پیداش کنید بیاید با این شاخ زود باشین برید به راهرو مخفی نزدیک سالن عمومی گریفیندور باید از یه جایی شروع کنید زود باشین برید
راهرو مخفی # دراکو : امی من متاسفم امی : الان وقت اینا نیست من قبل تو این راهرو بودم اینجا سه مرحله داره که باید حل کنیم بیا اون مرحله اول عه # معما : توکا میخواند شبنم میدمد و زندگی رو به زوال میگذارد . دراکو : صب کن این این رو من تو یه کتاب خوندم آره یادمه یه کتاب شعر ماگلی بود به اسمه : اگه اشتباه نکنم ترانه های گرگ و میش . امی : کدوم معجون عه که به گرگ و میش مربوطه ؟ دراکو : فک کنم زهر مار جورجیایی ( از خودم در اوردم 😂😂 ) امی : پس یعنی باید الان زهر مار جورجیایی رو بریزیم تو دیگ مسی . امی : آره گمونم بیا فک کنم این سومی باشه صب کن دراکو من میخوام بگم اگه الان جایی رو اشتباه بریم میمیریم پس پس دراکو دراکو من من میخوام بهت بگم تو رو خیلی خیلی دوس دارم بیشتر از هر موجود دیگه ایی دراکو . دراکو : هیییسس امی فک نکن این عشق فقط ماله خودته وقتی با تو ام یهترین لحظه های زندگیمه و من خیلی دوست دارم ( الان همو بو #سی#دن #. ) دراکو : خیله خب بریزش
دراکو : ما کجاییم ؟ امی : مرحله دوم یعنی ما تونستیم سربلند از مرحله اول بیرون بیایم پس اینجا رو خوده ولدمورت طراحی کرده و این یعنی اینکه اون باهوشه و این مرحله ها سخت زود. باش فک کنم آزمون بعدی اون مجسمه اس . مجسمه : شجاعت و شهامت بگو ببینم یک روح در برابر روح هایی آیا ؟ اگر توانی ؟ لیاقت داری ؟ ز من بگذر با این پکت افسانه ایی . دراکو : این یعنی چی ؟ امی : این یعنی اینکه باید این پتک رو بلند کنیم و باهاش بجنگیم . دراکو : خب منتظر چی هستی ؟ امی : احمف جون نشنیدی لیاقت بلند کردن این لیاقت میخواد 😑😑😑😑😑 دراکو : و تو میترسی هیچکدوم از ما لیقات نداشته باشه . امی : معلومه که ما نداریم من همین الان زدم سه نفرو کشتم یعنی اینکه لیاقت ندارم ولی .... تو دراکو تو بلندش کن . دراکو : شوخیت گرفته به خاطر منه که دامبلدور مرد به خاطر من امی من نمیتونم . امی : دراکو هیچکس بی گناه نیست من بهت ایمان دارم که تو میتونی تو شجاعی ولی در عین حال بلند پرواز و قدرت طلب و این خیلی خوبه میدونی چیه ؟ به نظرم قدرتمند بودن اصلا بد نیست بلکه خیلی هم خوبه و تو میتونی با این دنیا رو عوض کنی 😉😉😉 خیله خب زود باش با هم دیگه یک دو سه ....
آنها پتک را بلند میکند . مجسمه : خب انگار بالاخره یکی پیدا شد بهم بگو دراکو مالفوی تو از چی میترسی آیا تا حالا ترست رو در آغوش کشیدی ؟ دراکو : من امروز تنها کسی بودم که بزرگترین ترسم منو اغوا کرد ولی جلوش رو گرفتم 😊😊😊 مجسمه : من دروغ رو حس میکنم ولی در وجود تو نه شما ها میتونید بگذرید 😊😊 ( بچه ها صدا مجسمه حالت مردانه اغوا شده داره )
امی : چی مرحله آخر اینع باید به زبون مار ها حرف بزنیم 😐😐😐 دراکو : خب به نظرم تا دیر نشده بیا برگردیم بی فایده بود . امی : حداقل فهمیدیم تو یه آدم لایق هستی این مهمه 😊 دراکو : اینجوری که حرف ازت بدم میاد 😑😑 امی : ای کوفت بیا آمم صب کن یادته سال ششم اون همش سعی میکردن وارد ذهن من بشه ؟ دراکو : آره و الانم ریسک نمیکنه بیاد سراغ این جان پیچ جون زیادسر و صدا میکنه و به نظرش اون پاتر رو میکشونه اینجا درسته و اگه الان من ذهنم رو روش باز کنم تا اون با زبون مارا حرف بزنه . دراکو : نه امی این خیلی خطرناکه . امی : زندگی پر ریسکه اگه ما ازش فرار کنیم دیگه همه ارزش های زندگی از دست میرن # ذهن خود را باز میکند . # امی : دس خاس شی سی نولو پان کینا سیسشیسناره
کات در جای حساس 😂😂😂 چیه آره آقا من کرم دارم دیگه چی کار کنم 😂😂 چطور بود ؟ باور کنید خیلی زحمت کشیدم پس اصکی ممنوع 🚫🚫🚫🚫🚫 برو واسه سوپرایز راستی بچه ها قسمت بعدی قسمت آخره 💖💖💖💖 و خیلی هیجان انگیز حتی فکرش رو هم نمیکنید که چه چیزی در انتظار شما عه ❤❤❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وایییی عالیییی بود آجی💖💖💖💖💖💖💖💖
چالش: پارمیس، آرامیس، آتریس، آمیتیس، آرمیس، آدونیس، آرتمیس و... برای اطمینان توی گوگل رو هم گشتم همشون اسم دختر بودن ^_^
میصی آجی ❤❤❤ خودمم زدپ گوگل چیزای زیا ی اورد ❤🍫🍪
آرامیس
عالی بود
میصی 🍫🍭🍬
وای چه عالی بود💜💜💜
سوپرایز هم عالیه منتظرش میمونم😉♥️
راستش اسم دختر میخوای یا پسر؟🤔💕
واقعا خیلی خوب بود💙💙💙
مرسی لگولاس جونم
دختر
دو تا پیدا کردم💜
آرمیس و آرتنوس💕
این پارت خیلییییییی عالی بود😘😘😘
کلا هر پارت داستانت عالی تر میشه 💚💚💚
می دونی فقط می ترسم عین زینب که این همه طولش داد ولی تهش گریس روکشت تو ام بزنی امیلی رو بکشی🙂🙂🙂🙂🙂
این همه داستان می خوای بنویسی بهت فشار نمیاد😅😅😅
چالش:دختر یا پسر
والا در مورد زینب نمیدونم چی بگم 😑😑 ولی داستانش عالیه 😘😘 در مورد مرگ امی دهنم قرصه عه 😂😂
دختر میخوام
وای خدا خیلی خوب بود😃
زود پارت آخر رو بنویس
ج چ : آرمیتیس
پارت آخر رو با همین نوشتم امروز فردا منتشر میشه 🍫😘
وای خدا اسلاید ۴ عالیییییی بود
چــــــــرا تو اینجوری کات می کنی 😮💨😂
راستی قرار بود دلستان پنج قسمتی از ارباب حلقه ها هم بزاری 🤔
اون را دیگه نمی نویسی؟البته اساطیر یونان هم خیلییییی خوبه🤩
کلا هر چی باشه خوبه دیگه😂😅
مرسی آجی جونم
نه دیگه اونو نمینویسم خداییش میترسم بقیه تالکینیست ها بیان خرمو بگیرن 😂😂😂🍫🍫🍫
آره خیلی بعضی تالکنیست ها خیلـــی غیرت دارن 😂😅😅😂
عالی بود
اسم پسر میخوای یا دختر
مرسی گلم
دختر 🍭🍫