8 اسلاید صحیح/غلط توسط: 별✵_𒊹︎︎) انتشار: 4 سال پیش 130 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بی زحمت اون قلب سفید پاینو قرمز کن🙂♥🤍
یع پسر و یع دختر نفس نفس میزدن پسره گفت اووووف دیر رسیدیم
دختره گفت آرع داداش دیر رسیدیم
یوری معلم : آقای جئون جانگکوک و خانم جئون موما باز دیر اومدید همیشه شما دو تا خواهر و برادر دیر میرسییین جانگکوک سر جان موما ته کلاس سر جات بشین
جانگکوک اومد کنار من نشست :O
زنگ که خورد داشتم تو حیاط راه میرفتم که یهو یکی دستمو گرفت و منو به سمط خودش برگردوند
کیم تهیووونگ؟
سونگ: ب _ بل__ ه کاری داشتید ؟ ام؟
کیم تهیونگ : نه فقط میخواستم صورتتو ببینم
سونگ: چچچچ_ چ_ چی؟
کیم تهیونگ : بیا بریم اونجا بشینیم
نه نه ممم_ م_ ممنون من کار دارم
کیم تهیونگ: باشه من تهیونگم بهم نگو کیم تهیونگ
باشه اااام بای
اما هرچقدر تلاش کردم ولم نکرد....
تهیونگ ...... میشع ولم کنی
اره O:-)
اوووف بخیر گذشت اما چقدر هات بود لعنتیییییی
یه صدای اشنا : سونگ. سونگ.
برگشتم سمت صدا مامان؟!
مامان: سلااام عزیزم خوبی وای اینجا عااالیه قبول داری مگه نه ببین اینجا چقدر بزرگ و قشنگه بازم دوست داری دانشگاه نیای اگه دوست داری نیای بگو مشکلی ندارم ولی با این همه امکانات خودت تصمیم بگیر
با اینکه میخوام بگم نه هی نگاهم به تهیونگ میوفته و زبونم نمیچرخه
مم_ مامان ......
وای چرا نمیتونم حرف بزنم ؟
انقدر عصبی میشم که با عصبانیت میگم نه نه نه من همینجا میمونم !
اما ..... چی. چی ؟ من که نمیخواستم اینو بگم پس چییشد یهو
مامان: وای دختر خودمی راستی من پول خوابگاهتم دادم باید دیگه شبا اینجا باشی اتاقتم معلوم میکنن
ما_ ما_ما_ماماااان چیکار کردی خوابگاه ، پول خوابگاهم دادی ،،،،، واااااااای از دست تو خدایا
مامان؟ مامان؟
مامان رفت؟؟؟؟؟
آه خدااا
بعد زنگ استراحت دوباره میریم کلاس من سعی میکنم به تهیونگ نگاهم نکنم
چون زبوونم نمیچرخع اونوقت!
دارم هی خودمو مخفی میکنم و سعیمو میکنم که یهو دختر پشتی به میزم پاشو تکیه داد ولی میز :-[ شکست و من از روبرو خوردم زمین دلم و آرنجم بدجور آسیب دید
باید بگم درد دارم
یوری معلم : ای وااای اخر این صندلی یکیرو میکشه
خوبه خودش میدونه
یوری معلم: سونگ خوبی ؟؟ سونگ ؟
زود باشید ببریدش پیشه پرستار
ژويی «یکی از همکلاسیها» پرستار نیس خانم چیکار کنیم ؟
یوری معلم: کی پرستاریش خوبه؟
من!
متعجب پیش خودم میگم کی بودو
یوری معلم : ببریدش بالا تا من ایشون رو بفرستم بیاد ....
خب لعنتی ایشون؟ منظورت کیه؟؟؟؟
دخترا با بدبختی میبرنتم طبقه بالا اتاق پرستار که تو راه کلی میخندیم چرا؟ خب ..... چون من کلی میوفتم زمین و بعد خندم میگیره و اونام باهام میخندن خلاصع.........
وقتی میشینم به یکی از دخترا میگم منظورش از ایشون کی بود؟؟؟
یکیشون میگع : اممممم نمیدونم جانگکوکو ممکنه باشه و یه پسر دیگه داریم که علاقه داره به پرستاری ولی اصلا بهش نمیخوره
خب الان به نظرت کیه؟؟
یکی دیگه: خب میدونی ماهم درست نمیدونیم ولی ممکنه ببین این دو تا باشه
باشه اسماتون چیه؟؟؟
هردوباهم: کلویی
اهم کدومتون کلویی؟
هردو : هردوتامون ما باهم دوقلوییم
وااییی چع قشنگ
داشتیم باهم گپ میزدیم که صدای پاهای یکی توجهمونو جلب کرد
دخترا سریع خدافظی کردن و رفتن و من موندم
سرم پایین بود و داشتم با زخم پام ور میرفتم کاری که معمولا دخترا انجام میددن:/
که یهو صدای فریاااد میاد : دست نززززنننن بدتر میشه عفونت میکنه
و دستمو میگیره میکشه
آاااااخ روبه مالک اون صدا میکنم باچشای گشاد میگه: ببخشید دردت گرفت؟
مهم نیست اولا لطفا خودتونو کنترل کنید دوما من سونگ هستم
سوما اسمتون چیه
شروع میکنه به صحبت اولا خیلی صورتت قشنگه :-!
دوما اوکی اسمتم قشنگه
سوما من پارک جیمینم
خوشبختم پارک جیمین
جیمین: نگو پارک جیمین از کسایی که رسمی صحبت میکنن خوشم نمیاد //////:
ها؟ اها باشه باشه ببخشید فقط زودتر پانسمان کن چون دیگه جورابامم داره خونی میشه :))))
اوکی پس من مشغول میشم
اااااوی
اااااخ
هههههه
جیمین: میخندی؟
قلقلکم اومد خب
جیمین به کارش ادامه میده
ممممممممم
اااااای
درد داره « دیگه خیلی احساس درد میکنی قوت تصورت بالاس هه هه»;)
جیمین: خیل خب تمووووم شدددد
مرسی
جیمین: خواهش میکنم امیدوارم بتونی راه ب..............
حرف جیمین قطع شد چون من همون لحضه که بلند شدم تلپ افتادم زمین
جیمین : آممم چیزه خبب چرا افتادی؟ میگم کمک میخوای
نه
کلوییییی
دوتا کلویی از پشت دیوار میان بیرونو منو میبرن پایین
هرچند در طی پایین اومدن انقدر زمین خوردم که اخر ..... مثل یه جنازه شدم
زنگ تو همین حااال خورد دا م لنگ لنگان میرم تو کلاس که یه چیزی. توجهمو جلب میکنه
یه دسبند کیوت
میرم سمطش ا یکی دیگم اونجاس
و همینجوری پشت سر هم دسبند کیووت تا اینکه متوجه شدم در خلوت ترین جای ممکن تو مدرسم
بلند میگم:
این یه کلک بود ؟ اخه کی بود که میدونست من از دسبند خوشم میاد
دم گوشم زمزمه میشه : من!
تا میخوام جیغ بزنم جلو دهنمو میگیره ،،،،،،،
احساس بدی داره ممکنه هررر کسی باشه
دستمو میگیره و میگه انقدر دسبند دوست داری واقعا؟ من فقط اخر دفترتو خوندم
داد میزنم:
دیگه بسه تو کی هستی دستمو ول کن تا برگردم
میگه: منم دوست دارم اما خب نمیشه چون اونوقت صورتمو میبینی
همین حالاشم صدات آشناس
بعد دستشو میپیچونمو بر میگردم از اونجایی که بطری آبمم با خودم اورده بود درشو باز کردمو پاچیدم تو صورتش
اما....
خوب اگه دوست داشتی لایک و کامنت بزار و بگو ادامه بدم یا نه ☺️♥🍄☘️
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
عالی بود، عالییییییییی
ج.چ: ناممون،
نامجون 😄😄😄
حتما ادامه بده
ممنون اجی جون♥😘
پارت اول منتشر شده برید بخونین و لذت ببرید 😉😘♥
عاااالی بود خیلی خوب بود توروخدا پارتای بعدو بزار😍
تهیونگ😂 درست نوشتم بخدا چشم بسته نوشتم😂دوباره مینویسم تهیونگ باززمممم درست نوشتمممممممم😃😂
حتما ☺️♥😘
سلام دوستان من پارت 1 و دو رو باهم منتشر کردم پارت یک هنوز منتشر نشده 🤦🏻♀️