باران، باران و باران . در میان اشباح و مه غلیظ خیابان پرونوس یک مغازه با دکور سنگ مرمر میبینم . احتمالا مغازه پولدارها است و بچه گل آلودی با یک چمدان کهنه مثل من را آنجا راه نمیدهند . چاره ای نیست ، نزدیک نیمه شب است و شهر در خواب فرو رفته . من کسی را ندارم؛ به دری چوبی با تزئین قفنوس و سیمرغ و چند گل نزدیک میشوم . بالای در پلاکاردی طلایی است که رویش حکاکی شده : کتابخانه هایکا . کتابخانه؟ ایول! دستم را به سمت کوبه ی فلزی در میبرم که.. در خود به خود باز میشود ، سوتی میزنم و میگویم : جالبه! مغازه.. نه کتابخانه ها پیشرفت کرده اند . در را پشت سرم میبندم ، کف چوبی کتابخانه خیس شده است ، باید عذر خواهی کنم. آب دهانم را قورت میدهم و با صدای نسبتا بلندی میگویم: کسی اینجاست؟ جوابی نشنیدم . برخلاف بیرون ساختمان داخل آن کاملا قدیمی بود . بوی چوب و قهوه میآمد. صدای موزیک کلاسیک و میو میوی گربه ها از جایی دور شنیده میشد . و.. کتاب ها! کتابخانه سقفی گنبدی شکل داشت و
از کف تا سقف را پر کتاب کرده بودند . با میز و صندلی های گردِ چوبیِ چهارنفره . به پیشخوان نزدیک میشوم . دوباره میگویم: کسی اینجا هست؟؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
34 لایک
وایبش>>>
وای خیلی قشنگهههه
ممنونن
لطفا بازم بنویس
کلی داستان تو تستچی هست ولی من حاضر نیستم هیچکدومشون رو بخونم چون فقط مال تو رو میخام
شما لطف داری🦄
من هنوز منتظر داستاناتم
یکی تو بررسیه امیدوارم ناظرمهربون بعضی جاهاشو نادیده بگیره منتشر شه😔🌹
دقت کردی داستان هایی که آدم از خودش یا تخیلات همیشگیش یا احساساتش مینویسه پیوند عمیق تری با خود نویسنده برقرار میکنه؟
این خیلی قشنگ بود،قلمت داره پیشرفت میکنه...اگه داستانای الانت اینقدر خوبن فکر کن شش ماه بعد چقدر بهتر میشه!
بعدم مردم چقدر بدسلیقه ن،چرا فقط نوزده نفر خوندن؟
درواقع همه شخصیتارو از روی خودم نوشته بودم🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀 و همینطور.. ممنونم!
آره متوجه شدم!
خب فعلا سیوش میکنم عصر بخونم
هروقت داستان گذاشتی باید خبرم کنی دختر.
میخواستم جواب ندم ولی نمیتونم جواب ندم🌌💔
بعد خواندن این: وقتشه از خانه فرار کنیم بریم کتابخانه
وقتی عزیزانت کنارت باشن بیشتر میچسبه
درسته
منو ببرین یه کتابخونه اینشکلی میخام فرار کنمم
منم>>>
واییی چه باحالل بودد این یکیی
تشکرر