
خوب برین بخونین هیچی ندارم بگم
ا/ت:خب بچه ها امروز آخرین روز تمرین تون بود خوشحالم که همه تون عالی بودین موفق باشید خداحافظ 👋 من میرم کلی کار ریخته سرم بای بی تی اس :خداحافظ 👋 ا/ت:امروز میرم حسابمو با جک صاف کنم پسره ی اوفففف. نگهبان :کی هستی جلو نیا. ا/ت:با جک کار داشتم بگین ا/ت هستم. نگهبان :الان بهش میگم بعد از چند دقیقه نگهبان بر میگرده و میگه بفرمایید. جک:به به ا/ت خانم کجا از این طرف ها اومدی تسلیم کنی خودت می خوای درخواست ازدواج و قبول کنی. ا/ت:هی هی تند نرو اقا کوچولو اولندش زد حال می خوام بزنم بهت پولم جور شد و دوم اینکه پات و از زندگی ما بکش بیرون و سوم اینکه برو گورت و گم کن دیگه نه ما به تو ربطی داریم نه تو به ما اینم از پول و نزولت نبینمت زد زیاد. ✋😌😛😝 ا/ت با خوشحالی تمام بر میگرده خونه و وسایلش و جمع میکنه. 😀😆 ا/ت:وایی که چه خوشگل خورد تو حالش واییییییییییی از اون موقع دارم حال میکنم. ا/ت:تسو من فردا تا یک یا شایدم دو هفته میرم سر کار یک جای دیگه و بهتون پول میدم راستی قرضاتم پرداخت کردم دفعه ی دیگه اگر این کار و بکنی پرداخت نمیکنم و به جک نزدیکم نمیشی فهمیدی. تسو:هی دختر جون لازم نیست به من بگی چیکار کنم چیکار نکنم فهمیدی زبون دراز. ا/ت:من به تو اخطار دادم خداحافظ 👋 تا دوهفته بعد. تسا:هی ا/ت. ا/ت:بله چیه؟ تسا:کجا دو هفته میری. ا/ت:سرکار. تسا:من می خوام برم تو شرکت جک کارکنم و ازت پولم نمی خوام. ا/ت:وای به حالت اگر به اونجا نزدیک بشی. تسا:مگه تو رئیسمی. ا/ت:حوصله جر و بحث با تو یکی رو ندارم.
ا/ت:اخ جون بالاخره تونستم یکم بخوابم بعد عمری اونم بدون دقدقه. ا/ت سریع حاضر میشه و میره به خونه ی پسرا. اعضا : سلام. ا/ت:سلام. تهیونگ :وسایل تو اوردی برای یک دوهفته که می خوایم بریم. ا/ت:اره یک ساک خوشگل کوچولو اورد جلو و کوله پشتیش هم پشتش بود. نامجون :همین قدر چیزی اوردی.😕 ا/ت:بله مگه باید بیشتر میاوردم. 🤔 شوگا :بیاین بریم سوار شیم من خوابم میاد. ا/ت:من خودم تنها میام یکم کار دارم ادرس و بدین میام. جیهوپ :نه قراره غافلگیر بشی. ا/ت:من غافلگیر نمیشم. جین:خودتو لوس نمن دیگه. جیمین :بیا ا/ت سوار ون شو. ا/ت:اما..... تهیونگ :اما و اگر نداره بیا دیگه. و میره بزور میشینه. ا/ت کنار پنجره نشسته و کنارشم تهیونگ. تهیونگ :ا/ت ا/ت جونم ای کیوت چنده 🤔 ا/ت:🤭 ای کیوم 163. تهیونگ :عه تو از نامجون ای کیوت بیشتره. ا/ت:عه چه جالب. تهیونگ :ا/ت ا/ت اختراعات تو به سطح جهانی رسیده. ا/ت:بعضی هاش اره بعضی ها هم تو راه. تهیونگ :ا/ت ا/ت ا/ت جونم الان تو گوگل اسم تو بزنم اسمت میاد. 😆 ا/ت:نمی دونم.😕🤔 تهیونگ :ا/ت ا/ت... کوکی:بس کن دیگه سرش رفت 😡😠😤 تهیونگ :چیه داشتم سوال میپرسیدم.😔 ا/ت:🤭🤭عیب نداره ☺️😁 شوگا:ساکت باشین خوابم میاد. تهیونگ و کوکی:چشب. تهیونگ :ا/ت تو از که سرگرمی خوشت میاد. ا/ت:نمی دونم.

نامجون :ا/ت پیاده شو رسیدیم. ا/ت:باشه ممنونم ❤️ قبل از اینکه بی تی اس بیاد ا/ت برای خودش اتاق میگیره و میگه بچه ها من میرم تو اتاقم کارم داشتین زنگ بزنین خداحافظ 👋. جیمین:ا/ت یک چیزی بگم. ا/ت:بفرمایید شما دو تا چیز بگین. جیمین :ساکت و جا گذاشتیم. ا/ت:اها باشه چییییییییییییییی 😰 جیمین :ببخشید 🙏 ا/ت:وای خدای من اوف عیب نداره ا/ت به زور نفس عمیق می کشید. من ارومم من ارومم. نامجون :بچه ها فرار کنید که ا/ت عصبانی. ا/ت یهو یک لبخند لثه ای میزنه و میره تو اتاقش. (عکس اتاق و گذاشتم) نامجون :چه خوب خودش و کنترل کرد. ا/ت میاد بیرون:من کولم و برداشتم ولی لباسام تو ساکم بود. جیمین :عیب نداره برات لباس می خریم. ا/ت:من و به هیچ وجه تا شب صدا نکنین کار دارم. اعضا :باشه. و همه دارن میرن. جیهوپ :عه راستی موقع ناهار ا/ت رودنباید بگیم. نامجون :عه راست میگس دختر ناهار نخورده و میرن دنبال ا/ت در میزنن. کسی در و باز نمیکنه. نامجون به گوشیش زنگ میزنه ا/ت:بله نامجون :بیا بریم ناهار. ا/ت:من گشنم نیست شما برین. نامجون :ا/ت بیا دیگه ا/ت:کار دارم. اعضا :ا/ت بیا دیگه. ا/ت:واییییییییییی باشه ایش. ا/ت از اتاق میاد بیرون. ا/ت:گفتم نمی خوام بعد بزور ا/ت رو میکشن تا برن رستوران هتل غذا بخورن. ا/ت:اوففف خدا گیری کردم از دست شماها. نامجون :او ا/ت اینقدر غر غر نکن. ا/ت:😒😐😑 گارسون ببخشین اگر غذاهامون بده اشپزمون نیست نمی دونیم چی کار کنیم. ا/ت:عه این چه غذایی گارسون:معذرت. ا/ت:من خودم میام براتون اشپزی میکنم که اشپزی یاد بگیرین. اعضا :عه ا/ت واستا نرو. ا/ت:واستین براشون غذا درست کنم ببینن غذا چیه. گارسون:چه خوب تا کی میتونید برامون به جای اشپز غذا درست کنین. ا/ت:دوهفته گارسون:وای ممنونم دقیقا ما دوهفته اشپز نداریم. ا/ت:خوب برو کنار. نیم ساعت بعد....... تهیونگ :عه ا/ت اومد. ا/ت:بفرمایید اینم غذا. اعضا :وایی به نظر خیلی خوب شده. جین :دختر تو دستپختت از ورلد واید هندسامم بهتره. ا/ت:ممنونم ❤️ من غذای امروز و درست کردم باید برم. جیمین :ا/ت تو یک وسیله ای نداری تاب و برقی کنه. ا/ت:اره یک چیزایی دارم. جیمین :میشه بعد از ظهر ییاری. ا/ت:اره باشه. خداحافظ 👋

جیهوپ :عه بچه ها ا/ت اومد. ا/ت:سلام براتون اوردم الان نصبش میکنم. شوگا:ا/ت رفتی لباس خریدی چون این لباس تنت نبود. ا/ت:اره رفتم لباس خریدم چطور. شوگا:همین طوری 😅 ا/ت:خوب نصبش تموم شد. خوب بچه ها دکمه ی سبز برای راه اندازی ابی به صورت اروم تاب میده صورتی:حالت و همین طوری میگه، نارنجی و قرمز و نباید بزنین چون خیلی خیلی تند و مشکی یهو ایست میشه پس بهتره سه بار فشارش بدین اوکی. اعضا هیچی نفهمیدن. اعضا :اوکی اوکی. جیهوپ :ا/ت بیا بشین امتحانش کن. ا/ت:چییییییییییییییی من کار دارم. جین:خودت و لوس نکن یک تاب. ا/ت:خوب خودتون تاب بخورین. اعضا با حالت کیوت:ا/ت لطفا 🥺 ا/ت:من خر نمیشم🙄من خر نمیشم😬نکنین 😟باشه. اعضا :😁😆 ا/ت میشینه.یادتون نرفته که دکمه هاشو جین:نه سوار شو خیالت تخت. وقتی علامت دادم زیادش کنید یا نه با ارومم خوبه. ا/ت:دکمه سبز رو بزنین. تاب راه میوفته ا/ت علامت میده که سبز و بزنن بعد هیچ علامتی نمیده. فقط یک دستی تکون میده که اعضا فکر میکنن باید زیادش کنن و ا/ت میگه نه و دستش و به معنی نه تکون میده. بعد اعضا بیشترش میکنن ا/ت حی میگه نکنین اونا هی زیاد ترش میکنن. جیمین :بچه ها ا/ت گفت اخر سر نارنجی و قرمز بزنیم یا نزنیم. جین:گفت بزنیم تازه هی داره علامت میده. ا/ت:لطفا نزنین. تهیونگ :عه ا/ت گفت لطفا بزنین. نامجون :گفت نزنین. کوک:نیوفته خیلی تند شده. یهو نارنجی و قرمز و میزنن ا/ت جیغ میزنه لطفا نگه دارین اشتباه کردم خرتون شدم نباید به حرفتون گوش میکردم 😬😭😭 شوگا:چیکار کردین الان دختر مردم سکته میکنه گفت اگر خواستین نگهش دارین دکمه ی سیاه و بزنین و یک بار دکمه ی سیاه و فشار میده و یهو تاب می ایسته و ا/ت پرت میشه تو دریاچه (دریا چه ای که عکسش هست) اعضا :ا/تتتتتتتتتتتتتت کوشی. ا/ت:داره همه چیز تار میشه نه باید بلند شم نباید چشام و ببندم و خودش و میاره بالا و به سمت خشکی میره. کوک میاد و ژاکتش و میندازه رو ا/ت چون هوا خیلی سر بود اب دریاچه هم سر خیلی سرد. کوکی:ا/ت حالت خوبه. ا/ت:سعی میکنه نفص بکشه سرفه میکنه. کوکی:حالت خوبه. ا/ت:نه اصلا خوب نیستم. تهیونگ :وایی دیدین چی شد دختر مردم و زدین کشتین. ا/ت:خیلی سرد من میرم سمت هتل ولی سرش گیج میره. کوکی:وایی ا/ت حالت خوب نیست. ا/ت:چشام داشت زیر اب بسته میشد بزور اومدم بالا الان خیلی سردمه سرم گیج میره. کوکی:واستا میبرمت هتل. ا/ت:ممنونم اعضا :ا/ت خوبی. ا/ت:اره خوبم و یک لبخند مصنوعی میزنه 😆 کوکی:ا/ت ببخشین تقصیر ما بود. ا/ت:عیب نداره باید بهتون دقیق تر میگفتم. کوکی:دختر چقدر رنگت پریده چرا این شکلی شدی. ا/ت:تو هم میافتادی تو دریاچه اب یخ وضعت از من بهتر نمیبود. کوکی:رسیدیم. ا/ت:ممنونم برو برای شما میام میبینمتون. کوکی:کمک نمی خوای ا/ت:نه ممنون ا/ت میره حموم زیر اب داغ ولی همش میلرزه و خیلی سردش. ا/ت:صد در صد سرما می خورم وای نه امشب باید درد بکشم نههههههههه 😰😓😖
ا/ت:وایی چقدر سر. ا/ت از حمام میاد بیرون و میره اشپزخانه و شام درست میکنه و بعد غذا حاضر میشه بعد زنگ میزنه نامجون میگه بیان شام. ا/ت:خدا خیلی سردرد دارم چی کار کنم اوف خدمتکار:اون و بندازین بیرون. ا/ت:یک لحظه واستین. واییییییییییی 😍 😍 😍 😍 😍 یک دوچرخه قدیمی اینکه کلی کارایی داره. خدمتکار:چه کارایی بندازینش دور. ا/ت:عه واستین نندازی من خودم درستش میکنم اهم اهم اهم (سرفه میکنه) خدمتکار:باشه. ا/ت:این چیزایی که میگم بیار. خدمتکار وسایل رو میاره. ا/ت:الو نامجون شام و که حاضر شده اگر خواستین اهم اهم اهم (سرفه کردن) بیان. نامجون :باشه ممنون نامجون :خب بلند شین خودتونو جمع کنین که رفتیم بدوئین. جیمین :ا/ت حالش خوب بود. نامجون :من مگه دیدمش. بلند شین بریم. اعضا :باشه. ا/ت:بفرمایید. خدمتکار :این چیه. ا/ت:این یک مدل دوچرخه است که برای شما برق تولید میکنه و با استفاده از پنل خورشیدی که گذاشتم هم بازم اونم برق تولید میکنه و بگم که هر موقع دوست داشتین برق و ذخیره میکنه تازه میتونید با استفاده از این خیلی کارا بکنین. رئیس هتل میاد. رئیس هتل:این و مگه نگفتم بندازین. خدمتکار :ببخشید رئیس این خانم گفتن که از این یک چیز بدرد بخور برای هتل درست میکنن. و ا/ت دوباره همه چیز و برای رئیس توضیح میده. رئیس هتل:وای ازتون خیلی ممنونم 😘 خیلی متشکرم شما به ما خیلی کمک کردین ا/ت: نه وظیفم بود 😃 خوشحال شدم اعضا :ا/ت ا/ت:سلام اومدین. تهیونگ :وایی ا/ت ببخشین واییییییییییی رنگت مثل گچ شده دختر خوبی. ا/ت:🤗اره خوبم نگران نباشین 🤗 ا/ت با خودش:فقط حالم خیلی بده.🤕🤒😷🤧 نامجون :داشتی اون پشت چیکار میکردی. ا/ت:شاید داشتم اختراع میکردم. جیهوپ :اوه ا/ت قرار بود بیای اینجا کار نکنی تو که کارات زیادم شده. ا/ت:من از این کارا لذت میبرم. خوب اقایون من که غذام و خوردم خداحافظ 👋 👋 👋. اعضا :خداحافظ 👋 ا/ت داشت در اتاقش و باز میکرد که. جک:سلام ا/ت. ا/ت:جک تو... تو اینجا چیکار میکنی.
صبح روز بعد. تهیونگ :بچه ها ا/ت رو ندیدین. جونکوک :نه نامجون :منم ندیدم شوگا:از صبح تا الان ندیدیمش. جیهوپ :یعنی کجا رفته. جیمین :اونکه از ما زود تر بیدار میشه پسرا بلند میشن دنبال ا/ت بگردن. همه دنبال ا/ت میگردن و داد میزنن ا/ت ا/ت کجایی دو ساعت میگذره ولی خبری از ا/ت نیست. جونکوک :ا/ت کجا میتونه رفته باشه. 🥺😢 شوگا:بچه ها کجا رو نگشتیم که ا/ت میتونسته رفته باشه. نامجون :دوربین ها رو نگاه کنیم چون دقیقا جلوی در اتاق ا/ت یک دوربین هست باید بریم دوربین و نگاه کنیم. پسرا سریع میرن دوربین و نگاه کنند. از مدیر اجازه میگیرن و میرن دوربین ها رو نگاه می کنند. اخرین باری که دوربین ا/ت رو دیده بود دیشب بود. فیلم دیشب و باز می کنند:(ا/ت داره میره تو اتاقش که یک پسره صداش میزنه ا/ت پسره رو میبینه و بهش یک چیزایی میگه که اعضا نمی تونن بشنون اونا کلی با هم بحث می کنند اخرش دو نفر میان کنار اون پسره وایمیستن و پسره میاد سمت ا/ت، ا/ت از دستش عصبانی میشه شدید و دوباره بحث و جنگ اینا بعد ا/ت بد جور به سرفه میوفته، میوفته روی زمین پسره می خواد کمکش کنه و نگران ا/ت میشه که ا/ت بلند میشه میره تو اتاقش و تو اتاقش به دیوار تکیه میده و میوفته و حالش خیلی بد میشه و بزور در و میبنده). جیمین :اون پسره کی بود 🤨 جین:داشتن چی میگفتن🧐 جیهوپ :با ا/ت چیکار داشت. شوگا:بدوئین بیاین الان مهم حال ا/ت است 😬 میرن سمت اتاق ا/ت و در میزنن. کسی در و باز نمیکنه. چند بار پشت سرهم در میزنند و ا/ت رو صدا می کنند ولی ا/ت در و باز نمیکنه. جونکوک :چیکار کنیم. نامجون :من سریع کلید از مدیر میگیرم میام (مدیر هتل) نامجون بعد چند دقیقه بر میگرده. جونکوک در و باز میکنه و همه میرن تو ا/ت کنار در بیهوش بود و رنگش سفید شده بود و داشت عرق میکرد و تب شدیدی داشت و همش سرفه میکرد. جونکوک میزارتش رو تخت. و پتو روش میکشه. جونکوک :بچه ها چیکار کنیم. جین:دختر مردم و اوردیم سالم باید قراضه تحویلش بدیم 😌 جونکوک :جین وقت شوخی نیست. جین :پس برو یک خدمتکار بگو بیاد. جونکوک :باشه رفتم. جونکوک به خدمتکار میگه خدمتکار به یک پرستار خبر میده پرستار میاد پیش ا/ت. پرستار:سلام لطفا همه از اتاق برین بیرون اعضا از اتاق میرن بیرون. پرستار:عه خانم بهوش اومدین ا/ت:اهم اهم اهم (سرفه کردن) خانم لطفا به کسی در مورد مریضیم نگین لطفا.🥺💔 پرستار:ولی اونا باید بدونن. ا/ت:من با اونا هیچ ارتباطی ندارم فقط براشون کار میکنم پس این منم که حق دارم. 🤒🤕 پرستار:باشه براتون دارو سرماخوردگی میگم بگیرن و باید هر چند دقیقه دستمال روی سرتون و عوض کنن و دوباره خیسش کنند تا تبتون بیاد پایین اینا رو بهشون میگم تو چشات و ببند و استراحت کن. ا/ت:مم.. نو..... نم. 🤒🤒🤒🤒 پرستار اینا رو به پسرا هم میگه. جونکوک :من میرم دارو رو که گفتین بگیرم. جونکوک:دارو ها رو میگیره و به ا/ت میده و بالا سرش وایمیسته و هر چند دقیقه دسمال روی سرش و عوض میکنه. صبح روز بعد. ا/ت:چشام باز کردم دیدم اعضا تو اتاقم هستن و خوابشون برده کوک هم کنار تخت من خوابش برده دلم بیقرار بود نمی تونستم به فکرش نباشم هر دقیقه اون حرف تو سرم تکرار میشه باید چیکار کنم 😭
صبح روز بعد. تهیونگ :بچه ها ا/ت رو ندیدین. جونکوک :نه نامجون :منم ندیدم شوگا:از صبح تا الان ندیدیمش. جیهوپ :یعنی کجا رفته. جیمین :اونکه از ما زود تر بیدار میشه پسرا بلند میشن دنبال ا/ت بگردن. همه دنبال ا/ت میگردن و داد میزنن ا/ت ا/ت کجایی دو ساعت میگذره ولی خبری از ا/ت نیست. جونکوک :ا/ت کجا میتونه رفته باشه. 🥺😢 شوگا:بچه ها کجا رو نگشتیم که ا/ت میتونسته رفته باشه. نامجون :دوربین ها رو نگاه کنیم چون دقیقا جلوی در اتاق ا/ت یک دوربین هست باید بریم دوربین و نگاه کنیم. پسرا سریع میرن دوربین و نگاه کنند. از مدیر اجازه میگیرن و میرن دوربین ها رو نگاه می کنند. اخرین باری که دوربین ا/ت رو دیده بود دیشب بود. فیلم دیشب و باز می کنند:(ا/ت داره میره تو اتاقش که یک پسره صداش میزنه ا/ت پسره رو میبینه و بهش یک چیزایی میگه که اعضا نمی تونن بشنون اونا کلی با هم بحث می کنند اخرش دو نفر میان کنار اون پسره وایمیستن و پسره میاد سمت ا/ت، ا/ت از دستش عصبانی میشه شدید و دوباره بحث و جنگ اینا بعد ا/ت بد جور به سرفه میوفته، میوفته روی زمین پسره می خواد کمکش کنه و نگران ا/ت میشه که ا/ت بلند میشه میره تو اتاقش و تو اتاقش به دیوار تکیه میده و میوفته و حالش خیلی بد میشه و بزور در و میبنده). جیمین :اون پسره کی بود 🤨 جین:داشتن چی میگفتن🧐 جیهوپ :با ا/ت چیکار داشت. شوگا:بدوئین بیاین الان مهم حال ا/ت است 😬 میرن سمت اتاق ا/ت و در میزنن. کسی در و باز نمیکنه. چند بار پشت سرهم در میزنند و ا/ت رو صدا می کنند ولی ا/ت در و باز نمیکنه. جونکوک :چیکار کنیم. نامجون :من سریع کلید از مدیر میگیرم میام (مدیر هتل) نامجون بعد چند دقیقه بر میگرده. جونکوک در و باز میکنه و همه میرن تو ا/ت کنار در بیهوش بود و رنگش سفید شده بود و داشت عرق میکرد و تب شدیدی داشت و همش سرفه میکرد. جونکوک میزارتش رو تخت. و پتو روش میکشه. جونکوک :بچه ها چیکار کنیم. جین:دختر مردم و اوردیم سالم باید قراضه تحویلش بدیم 😌 جونکوک :جین وقت شوخی نیست. جین :پس برو یک خدمتکار بگو بیاد. جونکوک :باشه رفتم. جونکوک به خدمتکار میگه خدمتکار به یک پرستار خبر میده پرستار میاد پیش ا/ت. پرستار:سلام لطفا همه از اتاق برین بیرون اعضا از اتاق میرن بیرون. پرستار:عه خانم بهوش اومدین ا/ت:اهم اهم اهم (سرفه کردن) خانم لطفا به کسی در مورد مریضیم نگین لطفا.🥺💔 پرستار:ولی اونا باید بدونن. ا/ت:من با اونا هیچ ارتباطی ندارم فقط براشون کار میکنم پس این منم که حق دارم. 🤒🤕 پرستار:باشه براتون دارو سرماخوردگی میگم بگیرن و باید هر چند دقیقه دستمال روی سرتون و عوض کنن و دوباره خیسش کنند تا تبتون بیاد پایین اینا رو بهشون میگم تو چشات و ببند و استراحت کن. ا/ت:مم.. نو..... نم. 🤒🤒🤒🤒 پرستار اینا رو به پسرا هم میگه. جونکوک :من میرم دارو رو که گفتین بگیرم. جونکوک:دارو ها رو میگیره و به ا/ت میده و بالا سرش وایمیسته و هر چند دقیقه دسمال روی سرش و عوض میکنه. صبح روز بعد. ا/ت:چشام باز کردم دیدم اعضا تو اتاقم هستن و خوابشون برده کوک هم کنار تخت من خوابش برده دلم بیقرار بود نمی تونستم به فکرش نباشم هر دقیقه اون حرف تو سرم تکرار میشه باید چیکار کنم 😭
نامجون :عه ا/ت نیست بیدار شین. ا/ت:نامجون من اینجام بیدارشون نکن. نامجون :تو هنوز حالت خوب نشده چرا بلند شدی. ا/ت:نه خوب شدم. اعضا یکی یکی بیدار میشن. ا/ت تعظيم میکنه و از همشون تشکر میکنه و بهشون میگه شب بیان جای کافی شاپ هتل. ا/ت:خوب حالا برین خوب استراحت کنین و به سمت بیرون حولشون میده چون اعضا میگفتن که حالت خوب نیست و این چیزا. ا/ت در و میبنده و شروع میکنه به گریه کردن. شب میشه ا/ت تو کافی شاپ منتظر اعضا است. اعضا میان و میشینن. ا/ت فقط بگین چی می خواین من طعمش و انتخاب میکنم. اعضا قبول میکنن و ا/ت میره سفارش میده و پولش و حساب میکنه. تهیونگ :ا/ت چه طعم هایی انتخاب کردی. ا/ت :دیگه دیگه 😉 جیمین :بچه ها بیاین بازی کنیم. همه موافقت کردن جز ا/ت. جین:ا/ت چرا قبول نمیکنی. ا/ت:چی بازی هست حالا جیمین : جرات و حقیقت ا/ت:لطفا جرات نباشه فقط حقیقتش باشه شما ها معلوم نیست جرات و چی میگین 😨 جیهوپ :🤣🤣🤣🤣باشه. اینا دارن بازی میکنن که سفارش ها رو میارن که ا/ت میگه :طعم توت فرنگی از تهیونگ طعم موزی از جونکوک و........... و برای خودش طعم شکلاتی خریده بود. شوگا :تو از کجا میدونستی که ما این طعم ها رو دوست داریم.🤨🤔 ا/ت:همیشه قبل از اینکه با یکی رفت و امد داشته باشم اولش خوب در موردشون تحقیقات انجام میدم شاید تحقیق در مورد بقیه سخت باشه ولی در مورد شما که معروفین نه 😁😌 اعضا :اوووووووووو شوگا:آفرین 😙 خوب اینا دوباره میرن سر بازیشون میوفته به جانکوک و ا/ت. جانکوک:حقیقت یا همون حقیقت.واستین سوال بپرسم.دوست داری کسی عاشقت بشه یا تو عاشق کسی بشی چرا؟ ا/ت:😵حس میکنم چهار تا سوال شدا. جونکوک :نه چون با یک نفس پشت سر هم گفتم 😁 ا/ت:نه دوست دارم عاشق شم نه دوست دارم کسی عاشقم بشه چون عشق من یک عشق مرگبار اگر دوباره سوالی در این مورد از من بپرسین جوابگو نیستم. جیهوپ :چرا عشق مرگبار. ا/ت:گفتم نمیگم. بعد از 5 بار چرخوندن. ا/ت:وایی من که خسته شدم می خوام برم. نامجون :عه ا/ت بشین فقط یک دست دیگه بازی کنیم. ا/ت:فقط یکی. ایندفعه به نامجون و ا/ت میوفته. نامجون :ا/ت بزرگترین ارزوت یا خواستت چیه ایا براورده میشه. ا/ت:اره براورده میشه تازه پول و مول هم نمی خواد. تهیونگ :عه خوب چی هست. جین:بگو منتظریم. ا/ت:خوب من ازو دارم که... که از یک ساختمان بلند یا یک پرتگاه بلند بپرم پایین خیلی دوست دارم بلند باشه خیلی حال میده 😆🙂☺️خداحافظ 👋 من برم.
نامجون :اون واقعا مردن و دوست داره ولی چرا؟؟؟ 🧐 جیمین :به ما که چیزی نمیگه. تهیونگ :نکنه مربوط به اون پسره باشه. جین:احتمال داره. جانکوک:بچه ها بیاین فردا ا/ت رو ببریم دوچرخه سواری. اعضا :اره خوب. صبح روز بعد.......... 🍁 جیمین :ا/ت صبح زود در و باز کن کارت داریم. اعضا جلوی در اتاق ا/ت بودن. تهیونگ :ا/ت در و باز کن. جین:چرا جواب نمیده. نامجون:باید در و با کلید بریم باز کنیم. ا/ت:شاید من داشتم تو اتاقم کاری انجام میدادم شما که نبايد همین طوری در و باز کنین 😐😑 شوگا:ا/ت بیا بریم دوچرخه سواری. ا/ت :نمیام کار دارم و..... که دست ا/ت رو میگیرن به زور میبرن. ا/ت:اخ دستم شکست شما دستاتون قویه. 🤕 جیهوپ : خوب ا/ت سوار شو. ا/ت:من بلد نیستم. 😅 جیهوپ :عیب نداره یادت میدیم و مواظبتیم. ا/ت :خدا بخیر کنه. همه سوار دوچرخه شدن ا/ت هم سوار دوچرخه میشه. جین:تو چطور مخترعی هستی که دوچرخه سواری بلد نیستی. ا/ت:وا من مخترع هستم ولی مخترع دوچرخه که من نبودم مگه هر کی مخترع باشه باید یاد داشته باشه ایا؟؟؟ 🧐 🧐 🧐 🧐 جیهوپ :نه ببخشین حالا سوار شو. ا/ت:سوار میشه، باید چیکار کنم. جیهوپ :فقط پا بزن و تعادلت و حفظ کن. ا/ت:باشه و شروع میکنه به پا زدن چند بار نزدیک بود بفته که خطر از بیخ گوشش رد میشه فقط ا/ت پا میزنه تند تند تند تر. ا/ت:الان چیکار کنم. نامجون :داریم سمت سر بالایی میریم باید تند تر پا بزنی. ا/ت:تند تر پا میزنا و وقتی به بالا میرسن ا/ت میگه :پس چطوری نگهش دارم. و یهو میره به سمت سرازیری و میره لای درختا و تو جنگل. ا/ت:کمککککککک نامجون :پا نزن ا/ت پاهاشو بالا میگیره و کلا میره تو جنگل. اعضا میان از دوچرخه ها پیاده بشن بیان دونبال تو تو جنگل ولی تو خودت میای بیرون. تهیونگ :ا/ت موهاش پر از برگ بود و قیافش پوکر بود و عصبانی. ا/ت:من گفتم همه چیز و بگین چرا بهم نگفتین چطوری واستم جیهوپ :عه ا/ت دستت چیکار شده. ا/ت:هیچی نشده دستم خوبه شما نگران نباشید. جونکوک :داره خون میاد بیا بریم باید ببستیش. 😨 ا/ت:ولی.... کوک دست ا/ت رو میکشه و میبرتش. یک هفته از اومدنشون گذشه و اونا پس فردا می خوان بر گردن. جونکوک:بچه ها میشه جمع شین کارتون دارم. همه جمع میشن. جونکوک :بچه ها من چطوری به ا/ت بگم دوسش دارم. نامجون :بهتر از جیمین بپرسی اون نقشه کش خوبی.راستی فردا تولد ا/ت است. تهیونگ :اها فردا موقعی که براش تولد میویریم بهش بگو دوسش داری ما همه کیز اماده میکنیم و اونا نقشه میکشن..........
فردای ان روز..... خداحافظ 👋 همه دوستان ببخشین این پارت ویر اومد من حالم خوب نبود معذرت می خوام 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏 دوستون دارم 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 لایک و کامنت فراموش نشه 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
راستی لایکا باید به 16 برسه و گرنه پارت بعدی نمیاد 😀😀😌😌😌👌👌👌👌👌😁😁😁😁😁دوستون دارم خیلی زیاد 😍😍😍😍😍😍😍😍
خوبب عاجی الان حالت چطوره خوبی ؟
منکه لایک کردم و دارم میمیرم که مریضی ا/ت چیهه😖😖😖
love youuu❤❤❤❤❤
خوب یک چند تا عمل دیگه چیزی نیست همتون نگرانین والا با نگرانی های شما من دارم از عمل کردن و اینا میترسم.
هیچ کسی ناراحت نباش من خیلی زود حالم خوب میشه. 😊😁👏
باشه عاجی ایراد ندارهفقط بگو خوبییی؟
اره الان خوب اجي 😍😍😍😍😍😍
نه نمی تونم بگم چرا باید عمل کنم و اینا 😟ببخشین ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️
عاجولییی چرا جوابمو نمیدی 🥺
چرا جواب میدم من که اجي 😊♥️
سلام عاجی خوبی
مثل همیشه عالییی😍😍😍
عاجییی میدونی تا الان سکته مغزی رو نزدم یعنی چی بگو چیشده حالت بده چرا باید عمل کنی🥺؟؟؟؟😰😭
خیلی خوشحالم 😭😭😭😭😭😭😭ممنونم از همه تون💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋
وای عالی بود😍🤩😍🤩😍
من تا پارت بعد غش می کنم و از دست میرم ها
و اینکه بی صبرانه منتظر پارت بعدم🤩😍🤩