10 اسلاید صحیح/غلط توسط: Jisoo 💙 انتشار: 3 سال پیش 354 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خوب برین بخونین هیچی ندارم بگم
ا/ت:خب بچه ها امروز آخرین روز تمرین تون بود خوشحالم که همه تون عالی بودین موفق باشید خداحافظ 👋
من میرم کلی کار ریخته سرم بای
بی تی اس :خداحافظ 👋
ا/ت:امروز میرم حسابمو با جک صاف کنم پسره ی اوفففف.
نگهبان :کی هستی جلو نیا.
ا/ت:با جک کار داشتم بگین ا/ت هستم.
نگهبان :الان بهش میگم
بعد از چند دقیقه نگهبان بر میگرده و میگه بفرمایید.
جک:به به ا/ت خانم کجا از این طرف ها اومدی تسلیم کنی خودت می خوای درخواست ازدواج و قبول کنی.
ا/ت:هی هی تند نرو اقا کوچولو اولندش زد حال می خوام بزنم بهت پولم جور شد و دوم اینکه پات و از زندگی ما بکش بیرون و سوم اینکه برو گورت و گم کن دیگه نه ما به تو ربطی داریم نه تو به ما اینم از پول و نزولت نبینمت زد زیاد. ✋😌😛😝
ا/ت با خوشحالی تمام بر میگرده خونه و وسایلش و جمع میکنه. 😀😆
ا/ت:وایی که چه خوشگل خورد تو حالش واییییییییییی از اون موقع دارم حال میکنم.
ا/ت:تسو من فردا تا یک یا شایدم دو هفته میرم سر کار یک جای دیگه و بهتون پول میدم راستی قرضاتم پرداخت کردم دفعه ی دیگه اگر این کار و بکنی پرداخت نمیکنم و به جک نزدیکم نمیشی فهمیدی.
تسو:هی دختر جون لازم نیست به من بگی چیکار کنم چیکار نکنم فهمیدی زبون دراز.
ا/ت:من به تو اخطار دادم خداحافظ 👋 تا دوهفته بعد.
تسا:هی ا/ت.
ا/ت:بله چیه؟
تسا:کجا دو هفته میری.
ا/ت:سرکار.
تسا:من می خوام برم تو شرکت جک کارکنم و ازت پولم نمی خوام.
ا/ت:وای به حالت اگر به اونجا نزدیک بشی.
تسا:مگه تو رئیسمی.
ا/ت:حوصله جر و بحث با تو یکی رو ندارم.
بلی
ا/ت:اخ جون بالاخره تونستم یکم بخوابم بعد عمری اونم بدون دقدقه.
ا/ت سریع حاضر میشه و میره به خونه ی پسرا.
اعضا : سلام.
ا/ت:سلام.
تهیونگ :وسایل تو اوردی برای یک دوهفته که می خوایم بریم.
ا/ت:اره یک ساک خوشگل کوچولو اورد جلو و کوله پشتیش هم پشتش بود.
نامجون :همین قدر چیزی اوردی.😕
ا/ت:بله مگه باید بیشتر میاوردم. 🤔
شوگا :بیاین بریم سوار شیم من خوابم میاد.
ا/ت:من خودم تنها میام یکم کار دارم ادرس و بدین میام.
جیهوپ :نه قراره غافلگیر بشی.
ا/ت:من غافلگیر نمیشم.
جین:خودتو لوس نمن دیگه.
جیمین :بیا ا/ت سوار ون شو.
ا/ت:اما.....
تهیونگ :اما و اگر نداره بیا دیگه.
و میره بزور میشینه.
ا/ت کنار پنجره نشسته و کنارشم تهیونگ.
تهیونگ :ا/ت ا/ت جونم ای کیوت چنده 🤔
ا/ت:🤭 ای کیوم 163.
تهیونگ :عه تو از نامجون ای کیوت بیشتره.
ا/ت:عه چه جالب.
تهیونگ :ا/ت ا/ت اختراعات تو به سطح جهانی رسیده.
ا/ت:بعضی هاش اره بعضی ها هم تو راه.
تهیونگ :ا/ت ا/ت ا/ت جونم الان تو گوگل اسم تو بزنم اسمت میاد. 😆
ا/ت:نمی دونم.😕🤔
تهیونگ :ا/ت ا/ت...
کوکی:بس کن دیگه سرش رفت 😡😠😤
تهیونگ :چیه داشتم سوال میپرسیدم.😔
ا/ت:🤭🤭عیب نداره ☺️😁
شوگا:ساکت باشین خوابم میاد.
تهیونگ و کوکی:چشب.
تهیونگ :ا/ت تو از که سرگرمی خوشت میاد.
ا/ت:نمی دونم.
بلی
نامجون :ا/ت پیاده شو رسیدیم.
ا/ت:باشه ممنونم ❤️
قبل از اینکه بی تی اس بیاد ا/ت برای خودش اتاق میگیره و میگه بچه ها من میرم تو اتاقم کارم داشتین زنگ بزنین خداحافظ 👋.
جیمین:ا/ت یک چیزی بگم.
ا/ت:بفرمایید شما دو تا چیز بگین.
جیمین :ساکت و جا گذاشتیم.
ا/ت:اها باشه چییییییییییییییی 😰
جیمین :ببخشید 🙏
ا/ت:وای خدای من اوف عیب نداره ا/ت به زور نفس عمیق می کشید. من ارومم من ارومم.
نامجون :بچه ها فرار کنید که ا/ت عصبانی.
ا/ت یهو یک لبخند لثه ای میزنه و میره تو اتاقش.
(عکس اتاق و گذاشتم)
نامجون :چه خوب خودش و کنترل کرد.
ا/ت میاد بیرون:من کولم و برداشتم ولی لباسام تو ساکم بود.
جیمین :عیب نداره برات لباس می خریم.
ا/ت:من و به هیچ وجه تا شب صدا نکنین کار دارم.
اعضا :باشه.
و همه دارن میرن.
جیهوپ :عه راستی موقع ناهار ا/ت رودنباید بگیم.
نامجون :عه راست میگس دختر ناهار نخورده و میرن دنبال ا/ت در میزنن.
کسی در و باز نمیکنه.
نامجون به گوشیش زنگ میزنه
ا/ت:بله
نامجون :بیا بریم ناهار.
ا/ت:من گشنم نیست شما برین.
نامجون :ا/ت بیا دیگه
ا/ت:کار دارم.
اعضا :ا/ت بیا دیگه.
ا/ت:واییییییییییی باشه ایش.
ا/ت از اتاق میاد بیرون.
ا/ت:گفتم نمی خوام بعد بزور ا/ت رو میکشن تا برن رستوران هتل غذا بخورن.
ا/ت:اوففف خدا گیری کردم از دست شماها.
نامجون :او ا/ت اینقدر غر غر نکن.
ا/ت:😒😐😑
گارسون ببخشین اگر غذاهامون بده اشپزمون نیست نمی دونیم چی کار کنیم.
ا/ت:عه این چه غذایی
گارسون:معذرت.
ا/ت:من خودم میام براتون اشپزی میکنم که اشپزی یاد بگیرین.
اعضا :عه ا/ت واستا نرو.
ا/ت:واستین براشون غذا درست کنم ببینن غذا چیه.
گارسون:چه خوب تا کی میتونید برامون به جای اشپز غذا درست کنین.
ا/ت:دوهفته
گارسون:وای ممنونم دقیقا ما دوهفته اشپز نداریم.
ا/ت:خوب برو کنار.
نیم ساعت بعد.......
تهیونگ :عه ا/ت اومد.
ا/ت:بفرمایید اینم غذا.
اعضا :وایی به نظر خیلی خوب شده.
جین :دختر تو دستپختت از ورلد واید هندسامم بهتره.
ا/ت:ممنونم ❤️ من غذای امروز و درست کردم باید برم.
جیمین :ا/ت تو یک وسیله ای نداری تاب و برقی کنه.
ا/ت:اره یک چیزایی دارم.
جیمین :میشه بعد از ظهر ییاری.
ا/ت:اره باشه. خداحافظ 👋
بلی
جیهوپ :عه بچه ها ا/ت اومد.
ا/ت:سلام براتون اوردم الان نصبش میکنم.
شوگا:ا/ت رفتی لباس خریدی چون این لباس تنت نبود.
ا/ت:اره رفتم لباس خریدم چطور.
شوگا:همین طوری 😅
ا/ت:خوب نصبش تموم شد.
خوب بچه ها دکمه ی سبز برای راه اندازی ابی به صورت اروم تاب میده صورتی:حالت و همین طوری میگه، نارنجی و قرمز و نباید بزنین چون خیلی خیلی تند و مشکی یهو ایست میشه پس بهتره سه بار فشارش بدین اوکی.
اعضا هیچی نفهمیدن.
اعضا :اوکی اوکی.
جیهوپ :ا/ت بیا بشین امتحانش کن.
ا/ت:چییییییییییییییی من کار دارم.
جین:خودت و لوس نکن یک تاب.
ا/ت:خوب خودتون تاب بخورین.
اعضا با حالت کیوت:ا/ت لطفا 🥺
ا/ت:من خر نمیشم🙄من خر نمیشم😬نکنین 😟باشه.
اعضا :😁😆
ا/ت میشینه.یادتون نرفته که دکمه هاشو
جین:نه سوار شو خیالت تخت.
وقتی علامت دادم زیادش کنید یا نه با ارومم خوبه.
ا/ت:دکمه سبز رو بزنین.
تاب راه میوفته ا/ت علامت میده که سبز و بزنن بعد هیچ علامتی نمیده.
فقط یک دستی تکون میده که اعضا فکر میکنن باید زیادش کنن و ا/ت میگه نه و دستش و به معنی نه تکون میده.
بعد اعضا بیشترش میکنن ا/ت حی میگه نکنین اونا هی زیاد ترش میکنن.
جیمین :بچه ها ا/ت گفت اخر سر نارنجی و قرمز بزنیم یا نزنیم.
جین:گفت بزنیم تازه هی داره علامت میده.
ا/ت:لطفا نزنین.
تهیونگ :عه ا/ت گفت لطفا بزنین.
نامجون :گفت نزنین.
کوک:نیوفته خیلی تند شده.
یهو نارنجی و قرمز و میزنن ا/ت جیغ میزنه لطفا نگه دارین اشتباه کردم خرتون شدم نباید به حرفتون گوش میکردم 😬😭😭
شوگا:چیکار کردین الان دختر مردم سکته میکنه گفت اگر خواستین نگهش دارین دکمه ی سیاه و بزنین و یک بار دکمه ی سیاه و فشار میده و یهو تاب می ایسته و ا/ت پرت میشه تو دریاچه (دریا چه ای که عکسش هست)
اعضا :ا/تتتتتتتتتتتتتت کوشی.
ا/ت:داره همه چیز تار میشه نه باید بلند شم نباید چشام و ببندم و خودش و میاره بالا و به سمت خشکی میره.
کوک میاد و ژاکتش و میندازه رو ا/ت چون هوا خیلی سر بود اب دریاچه هم سر خیلی سرد.
کوکی:ا/ت حالت خوبه.
ا/ت:سعی میکنه نفص بکشه سرفه میکنه.
کوکی:حالت خوبه.
ا/ت:نه اصلا خوب نیستم.
تهیونگ :وایی دیدین چی شد دختر مردم و زدین کشتین.
ا/ت:خیلی سرد من میرم سمت هتل ولی سرش گیج میره.
کوکی:وایی ا/ت حالت خوب نیست.
ا/ت:چشام داشت زیر اب بسته میشد بزور اومدم بالا الان خیلی سردمه سرم گیج میره.
کوکی:واستا میبرمت هتل.
ا/ت:ممنونم
اعضا :ا/ت خوبی.
ا/ت:اره خوبم و یک لبخند مصنوعی میزنه 😆
کوکی:ا/ت ببخشین تقصیر ما بود.
ا/ت:عیب نداره باید بهتون دقیق تر میگفتم.
کوکی:دختر چقدر رنگت پریده چرا این شکلی شدی.
ا/ت:تو هم میافتادی تو دریاچه اب یخ وضعت از من بهتر نمیبود.
کوکی:رسیدیم.
ا/ت:ممنونم برو برای شما میام میبینمتون.
کوکی:کمک نمی خوای
ا/ت:نه ممنون
ا/ت میره حموم زیر اب داغ ولی همش میلرزه و خیلی سردش.
ا/ت:صد در صد سرما می خورم وای نه امشب باید درد بکشم نههههههههه 😰😓😖
بلی
ا/ت:وایی چقدر سر.
ا/ت از حمام میاد بیرون و میره اشپزخانه و شام درست میکنه و بعد غذا حاضر میشه بعد زنگ میزنه نامجون میگه بیان شام.
ا/ت:خدا خیلی سردرد دارم چی کار کنم اوف
خدمتکار:اون و بندازین بیرون.
ا/ت:یک لحظه واستین. واییییییییییی 😍 😍 😍 😍 😍 یک دوچرخه قدیمی اینکه کلی کارایی داره.
خدمتکار:چه کارایی بندازینش دور.
ا/ت:عه واستین نندازی من خودم درستش میکنم اهم اهم اهم (سرفه میکنه)
خدمتکار:باشه.
ا/ت:این چیزایی که میگم بیار.
خدمتکار وسایل رو میاره.
ا/ت:الو نامجون شام و که حاضر شده اگر خواستین اهم اهم اهم (سرفه کردن) بیان.
نامجون :باشه ممنون
نامجون :خب بلند شین خودتونو جمع کنین که رفتیم بدوئین.
جیمین :ا/ت حالش خوب بود.
نامجون :من مگه دیدمش.
بلند شین بریم.
اعضا :باشه.
ا/ت:بفرمایید.
خدمتکار :این چیه.
ا/ت:این یک مدل دوچرخه است که برای شما برق تولید میکنه و با استفاده از پنل خورشیدی که گذاشتم هم بازم اونم برق تولید میکنه و بگم که هر موقع دوست داشتین برق و ذخیره میکنه تازه میتونید با استفاده از این خیلی کارا بکنین.
رئیس هتل میاد.
رئیس هتل:این و مگه نگفتم بندازین.
خدمتکار :ببخشید رئیس این خانم گفتن که از این یک چیز بدرد بخور برای هتل درست میکنن.
و ا/ت دوباره همه چیز و برای رئیس توضیح میده.
رئیس هتل:وای ازتون خیلی ممنونم 😘 خیلی متشکرم شما به ما خیلی کمک کردین
ا/ت: نه وظیفم بود 😃 خوشحال شدم
اعضا :ا/ت
ا/ت:سلام اومدین.
تهیونگ :وایی ا/ت ببخشین واییییییییییی رنگت مثل گچ شده دختر خوبی.
ا/ت:🤗اره خوبم نگران نباشین 🤗
ا/ت با خودش:فقط حالم خیلی بده.🤕🤒😷🤧
نامجون :داشتی اون پشت چیکار میکردی.
ا/ت:شاید داشتم اختراع میکردم.
جیهوپ :اوه ا/ت قرار بود بیای اینجا کار نکنی تو که کارات زیادم شده.
ا/ت:من از این کارا لذت میبرم.
خوب اقایون من که غذام و خوردم خداحافظ 👋 👋 👋.
اعضا :خداحافظ 👋
ا/ت داشت در اتاقش و باز میکرد که.
جک:سلام ا/ت.
ا/ت:جک تو... تو اینجا چیکار میکنی.
بلی
صبح روز بعد.
تهیونگ :بچه ها ا/ت رو ندیدین.
جونکوک :نه
نامجون :منم ندیدم
شوگا:از صبح تا الان ندیدیمش.
جیهوپ :یعنی کجا رفته.
جیمین :اونکه از ما زود تر بیدار میشه
پسرا بلند میشن دنبال ا/ت بگردن.
همه دنبال ا/ت میگردن و داد میزنن ا/ت ا/ت کجایی
دو ساعت میگذره ولی خبری از ا/ت نیست.
جونکوک :ا/ت کجا میتونه رفته باشه.
🥺😢
شوگا:بچه ها کجا رو نگشتیم که ا/ت میتونسته رفته باشه.
نامجون :دوربین ها رو نگاه کنیم چون دقیقا جلوی در اتاق ا/ت یک دوربین هست باید بریم دوربین و نگاه کنیم.
پسرا سریع میرن دوربین و نگاه کنند.
از مدیر اجازه میگیرن و میرن دوربین ها رو نگاه می کنند.
اخرین باری که دوربین ا/ت رو دیده بود دیشب بود.
فیلم دیشب و باز می کنند:(ا/ت داره میره تو اتاقش که یک پسره صداش میزنه ا/ت پسره رو میبینه و بهش یک چیزایی میگه که اعضا نمی تونن بشنون اونا کلی با هم بحث می کنند اخرش دو نفر میان کنار اون پسره وایمیستن و پسره میاد سمت ا/ت، ا/ت از دستش عصبانی میشه شدید و دوباره بحث و جنگ اینا بعد ا/ت بد جور به سرفه میوفته، میوفته روی زمین پسره می خواد کمکش کنه و نگران ا/ت میشه که ا/ت بلند میشه میره تو اتاقش و تو اتاقش به دیوار تکیه میده و میوفته و حالش خیلی بد میشه و بزور در و میبنده).
جیمین :اون پسره کی بود 🤨
جین:داشتن چی میگفتن🧐
جیهوپ :با ا/ت چیکار داشت.
شوگا:بدوئین بیاین الان مهم حال ا/ت است 😬
میرن سمت اتاق ا/ت و در میزنن.
کسی در و باز نمیکنه. چند بار پشت سرهم در میزنند و ا/ت رو صدا می کنند ولی ا/ت در و باز نمیکنه.
جونکوک :چیکار کنیم.
نامجون :من سریع کلید از مدیر میگیرم میام (مدیر هتل)
نامجون بعد چند دقیقه بر میگرده.
جونکوک در و باز میکنه و همه میرن تو ا/ت کنار در بیهوش بود و رنگش سفید شده بود و داشت عرق میکرد و تب شدیدی داشت و همش سرفه میکرد.
جونکوک میزارتش رو تخت. و پتو روش میکشه.
جونکوک :بچه ها چیکار کنیم.
جین:دختر مردم و اوردیم سالم باید قراضه تحویلش بدیم 😌
جونکوک :جین وقت شوخی نیست.
جین :پس برو یک خدمتکار بگو بیاد.
جونکوک :باشه رفتم.
جونکوک به خدمتکار میگه خدمتکار به یک پرستار خبر میده پرستار میاد پیش ا/ت.
پرستار:سلام لطفا همه از اتاق برین بیرون اعضا از اتاق میرن بیرون.
پرستار:عه خانم بهوش اومدین
ا/ت:اهم اهم اهم (سرفه کردن) خانم لطفا به کسی در مورد مریضیم نگین لطفا.🥺💔
پرستار:ولی اونا باید بدونن.
ا/ت:من با اونا هیچ ارتباطی ندارم فقط براشون کار میکنم پس این منم که حق دارم. 🤒🤕
پرستار:باشه براتون دارو سرماخوردگی میگم بگیرن و باید هر چند دقیقه دستمال روی سرتون و عوض کنن و دوباره خیسش کنند تا تبتون بیاد پایین اینا رو بهشون میگم تو چشات و ببند و استراحت کن.
ا/ت:مم.. نو..... نم. 🤒🤒🤒🤒
پرستار اینا رو به پسرا هم میگه.
جونکوک :من میرم دارو رو که گفتین بگیرم.
جونکوک:دارو ها رو میگیره و به ا/ت میده و بالا سرش وایمیسته و هر چند دقیقه دسمال روی سرش و عوض میکنه.
صبح روز بعد.
ا/ت:چشام باز کردم دیدم اعضا تو اتاقم هستن و خوابشون برده کوک هم کنار تخت من خوابش برده دلم بیقرار بود نمی تونستم به فکرش نباشم هر دقیقه اون حرف تو سرم تکرار میشه باید چیکار کنم 😭
بلی
صبح روز بعد.
تهیونگ :بچه ها ا/ت رو ندیدین.
جونکوک :نه
نامجون :منم ندیدم
شوگا:از صبح تا الان ندیدیمش.
جیهوپ :یعنی کجا رفته.
جیمین :اونکه از ما زود تر بیدار میشه
پسرا بلند میشن دنبال ا/ت بگردن.
همه دنبال ا/ت میگردن و داد میزنن ا/ت ا/ت کجایی
دو ساعت میگذره ولی خبری از ا/ت نیست.
جونکوک :ا/ت کجا میتونه رفته باشه.
🥺😢
شوگا:بچه ها کجا رو نگشتیم که ا/ت میتونسته رفته باشه.
نامجون :دوربین ها رو نگاه کنیم چون دقیقا جلوی در اتاق ا/ت یک دوربین هست باید بریم دوربین و نگاه کنیم.
پسرا سریع میرن دوربین و نگاه کنند.
از مدیر اجازه میگیرن و میرن دوربین ها رو نگاه می کنند.
اخرین باری که دوربین ا/ت رو دیده بود دیشب بود.
فیلم دیشب و باز می کنند:(ا/ت داره میره تو اتاقش که یک پسره صداش میزنه ا/ت پسره رو میبینه و بهش یک چیزایی میگه که اعضا نمی تونن بشنون اونا کلی با هم بحث می کنند اخرش دو نفر میان کنار اون پسره وایمیستن و پسره میاد سمت ا/ت، ا/ت از دستش عصبانی میشه شدید و دوباره بحث و جنگ اینا بعد ا/ت بد جور به سرفه میوفته، میوفته روی زمین پسره می خواد کمکش کنه و نگران ا/ت میشه که ا/ت بلند میشه میره تو اتاقش و تو اتاقش به دیوار تکیه میده و میوفته و حالش خیلی بد میشه و بزور در و میبنده).
جیمین :اون پسره کی بود 🤨
جین:داشتن چی میگفتن🧐
جیهوپ :با ا/ت چیکار داشت.
شوگا:بدوئین بیاین الان مهم حال ا/ت است 😬
میرن سمت اتاق ا/ت و در میزنن.
کسی در و باز نمیکنه. چند بار پشت سرهم در میزنند و ا/ت رو صدا می کنند ولی ا/ت در و باز نمیکنه.
جونکوک :چیکار کنیم.
نامجون :من سریع کلید از مدیر میگیرم میام (مدیر هتل)
نامجون بعد چند دقیقه بر میگرده.
جونکوک در و باز میکنه و همه میرن تو ا/ت کنار در بیهوش بود و رنگش سفید شده بود و داشت عرق میکرد و تب شدیدی داشت و همش سرفه میکرد.
جونکوک میزارتش رو تخت. و پتو روش میکشه.
جونکوک :بچه ها چیکار کنیم.
جین:دختر مردم و اوردیم سالم باید قراضه تحویلش بدیم 😌
جونکوک :جین وقت شوخی نیست.
جین :پس برو یک خدمتکار بگو بیاد.
جونکوک :باشه رفتم.
جونکوک به خدمتکار میگه خدمتکار به یک پرستار خبر میده پرستار میاد پیش ا/ت.
پرستار:سلام لطفا همه از اتاق برین بیرون اعضا از اتاق میرن بیرون.
پرستار:عه خانم بهوش اومدین
ا/ت:اهم اهم اهم (سرفه کردن) خانم لطفا به کسی در مورد مریضیم نگین لطفا.🥺💔
پرستار:ولی اونا باید بدونن.
ا/ت:من با اونا هیچ ارتباطی ندارم فقط براشون کار میکنم پس این منم که حق دارم. 🤒🤕
پرستار:باشه براتون دارو سرماخوردگی میگم بگیرن و باید هر چند دقیقه دستمال روی سرتون و عوض کنن و دوباره خیسش کنند تا تبتون بیاد پایین اینا رو بهشون میگم تو چشات و ببند و استراحت کن.
ا/ت:مم.. نو..... نم. 🤒🤒🤒🤒
پرستار اینا رو به پسرا هم میگه.
جونکوک :من میرم دارو رو که گفتین بگیرم.
جونکوک:دارو ها رو میگیره و به ا/ت میده و بالا سرش وایمیسته و هر چند دقیقه دسمال روی سرش و عوض میکنه.
صبح روز بعد.
ا/ت:چشام باز کردم دیدم اعضا تو اتاقم هستن و خوابشون برده کوک هم کنار تخت من خوابش برده دلم بیقرار بود نمی تونستم به فکرش نباشم هر دقیقه اون حرف تو سرم تکرار میشه باید چیکار کنم 😭
بلی
نامجون :عه ا/ت نیست بیدار شین.
ا/ت:نامجون من اینجام بیدارشون نکن.
نامجون :تو هنوز حالت خوب نشده چرا بلند شدی.
ا/ت:نه خوب شدم.
اعضا یکی یکی بیدار میشن.
ا/ت تعظيم میکنه و از همشون تشکر میکنه و بهشون میگه شب بیان جای کافی شاپ هتل.
ا/ت:خوب حالا برین خوب استراحت کنین و به سمت بیرون حولشون میده چون اعضا میگفتن که حالت خوب نیست و این چیزا.
ا/ت در و میبنده و شروع میکنه به گریه کردن.
شب میشه ا/ت تو کافی شاپ منتظر اعضا است.
اعضا میان و میشینن.
ا/ت فقط بگین چی می خواین من طعمش و انتخاب میکنم.
اعضا قبول میکنن و ا/ت میره سفارش میده و پولش و حساب میکنه.
تهیونگ :ا/ت چه طعم هایی انتخاب کردی.
ا/ت :دیگه دیگه 😉
جیمین :بچه ها بیاین بازی کنیم.
همه موافقت کردن جز ا/ت.
جین:ا/ت چرا قبول نمیکنی.
ا/ت:چی بازی هست حالا
جیمین : جرات و حقیقت
ا/ت:لطفا جرات نباشه فقط حقیقتش باشه شما ها معلوم نیست جرات و چی میگین 😨
جیهوپ :🤣🤣🤣🤣باشه.
اینا دارن بازی میکنن که سفارش ها رو میارن که ا/ت میگه :طعم توت فرنگی از تهیونگ طعم موزی از جونکوک و...........
و برای خودش طعم شکلاتی خریده بود.
شوگا :تو از کجا میدونستی که ما این طعم ها رو دوست داریم.🤨🤔
ا/ت:همیشه قبل از اینکه با یکی رفت و امد داشته باشم اولش خوب در موردشون تحقیقات انجام میدم شاید تحقیق در مورد بقیه سخت باشه ولی در مورد شما که معروفین نه 😁😌
اعضا :اوووووووووو
شوگا:آفرین 😙
خوب اینا دوباره میرن سر بازیشون میوفته به جانکوک و ا/ت.
جانکوک:حقیقت یا همون حقیقت.واستین سوال بپرسم.دوست داری کسی عاشقت بشه یا تو عاشق کسی بشی چرا؟
ا/ت:😵حس میکنم چهار تا سوال شدا.
جونکوک :نه چون با یک نفس پشت سر هم گفتم 😁
ا/ت:نه دوست دارم عاشق شم نه دوست دارم کسی عاشقم بشه چون عشق من یک عشق مرگبار اگر دوباره سوالی در این مورد از من بپرسین جوابگو نیستم.
جیهوپ :چرا عشق مرگبار.
ا/ت:گفتم نمیگم.
بعد از 5 بار چرخوندن.
ا/ت:وایی من که خسته شدم می خوام برم.
نامجون :عه ا/ت بشین فقط یک دست دیگه بازی کنیم.
ا/ت:فقط یکی.
ایندفعه به نامجون و ا/ت میوفته.
نامجون :ا/ت بزرگترین ارزوت یا خواستت چیه ایا براورده میشه.
ا/ت:اره براورده میشه تازه پول و مول هم نمی خواد.
تهیونگ :عه خوب چی هست.
جین:بگو منتظریم.
ا/ت:خوب من ازو دارم که... که از یک ساختمان بلند یا یک پرتگاه بلند بپرم پایین خیلی دوست دارم بلند باشه خیلی حال میده 😆🙂☺️خداحافظ 👋 من برم.
بلی
نامجون :اون واقعا مردن و دوست داره ولی چرا؟؟؟ 🧐
جیمین :به ما که چیزی نمیگه.
تهیونگ :نکنه مربوط به اون پسره باشه.
جین:احتمال داره.
جانکوک:بچه ها بیاین فردا ا/ت رو ببریم دوچرخه سواری.
اعضا :اره خوب.
صبح روز بعد.......... 🍁
جیمین :ا/ت صبح زود در و باز کن کارت داریم.
اعضا جلوی در اتاق ا/ت بودن.
تهیونگ :ا/ت در و باز کن.
جین:چرا جواب نمیده.
نامجون:باید در و با کلید بریم باز کنیم.
ا/ت:شاید من داشتم تو اتاقم کاری انجام میدادم شما که نبايد همین طوری در و باز کنین 😐😑
شوگا:ا/ت بیا بریم دوچرخه سواری.
ا/ت :نمیام کار دارم و.....
که دست ا/ت رو میگیرن به زور میبرن.
ا/ت:اخ دستم شکست شما دستاتون قویه. 🤕
جیهوپ : خوب ا/ت سوار شو.
ا/ت:من بلد نیستم. 😅
جیهوپ :عیب نداره یادت میدیم و مواظبتیم.
ا/ت :خدا بخیر کنه.
همه سوار دوچرخه شدن ا/ت هم سوار دوچرخه میشه.
جین:تو چطور مخترعی هستی که دوچرخه سواری بلد نیستی.
ا/ت:وا من مخترع هستم ولی مخترع دوچرخه که من نبودم مگه هر کی مخترع باشه باید یاد داشته باشه ایا؟؟؟ 🧐 🧐 🧐 🧐
جیهوپ :نه ببخشین حالا سوار شو.
ا/ت:سوار میشه، باید چیکار کنم.
جیهوپ :فقط پا بزن و تعادلت و حفظ کن.
ا/ت:باشه و شروع میکنه به پا زدن چند بار نزدیک بود بفته که خطر از بیخ گوشش رد میشه فقط ا/ت پا میزنه تند تند تند تر.
ا/ت:الان چیکار کنم.
نامجون :داریم سمت سر بالایی میریم باید تند تر پا بزنی.
ا/ت:تند تر پا میزنا و وقتی به بالا میرسن ا/ت میگه :پس چطوری نگهش دارم.
و یهو میره به سمت سرازیری و میره لای درختا و تو جنگل.
ا/ت:کمککککککک
نامجون :پا نزن
ا/ت پاهاشو بالا میگیره و کلا میره تو جنگل.
اعضا میان از دوچرخه ها پیاده بشن بیان دونبال تو تو جنگل ولی تو خودت میای بیرون.
تهیونگ :ا/ت موهاش پر از برگ بود و قیافش پوکر بود و عصبانی.
ا/ت:من گفتم همه چیز و بگین چرا بهم نگفتین چطوری واستم
جیهوپ :عه ا/ت دستت چیکار شده.
ا/ت:هیچی نشده دستم خوبه شما نگران نباشید.
جونکوک :داره خون میاد بیا بریم باید ببستیش. 😨
ا/ت:ولی....
کوک دست ا/ت رو میکشه و میبرتش.
یک هفته از اومدنشون گذشه و اونا پس فردا می خوان بر گردن.
جونکوک:بچه ها میشه جمع شین کارتون دارم.
همه جمع میشن.
جونکوک :بچه ها من چطوری به ا/ت بگم دوسش دارم.
نامجون :بهتر از جیمین بپرسی اون نقشه کش خوبی.راستی فردا تولد ا/ت است.
تهیونگ :اها فردا موقعی که براش تولد میویریم بهش بگو دوسش داری ما همه کیز اماده میکنیم و اونا نقشه میکشن..........
بلی
فردای ان روز.....
خداحافظ 👋 همه دوستان ببخشین این پارت ویر اومد من حالم خوب نبود معذرت می خوام 🙏 🙏 🙏 🙏 🙏
دوستون دارم 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 💝 لایک و کامنت فراموش نشه 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟 💟
بلی
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
راستی لایکا باید به 16 برسه و گرنه پارت بعدی نمیاد 😀😀😌😌😌👌👌👌👌👌😁😁😁😁😁دوستون دارم خیلی زیاد 😍😍😍😍😍😍😍😍
خوبب عاجی الان حالت چطوره خوبی ؟
منکه لایک کردم و دارم میمیرم که مریضی ا/ت چیهه😖😖😖
love youuu❤❤❤❤❤
خوب یک چند تا عمل دیگه چیزی نیست همتون نگرانین والا با نگرانی های شما من دارم از عمل کردن و اینا میترسم.
هیچ کسی ناراحت نباش من خیلی زود حالم خوب میشه. 😊😁👏
باشه عاجی ایراد ندارهفقط بگو خوبییی؟
اره الان خوب اجي 😍😍😍😍😍😍
نه نمی تونم بگم چرا باید عمل کنم و اینا 😟ببخشین ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️ ☹️
عاجولییی چرا جوابمو نمیدی 🥺
چرا جواب میدم من که اجي 😊♥️
سلام عاجی خوبی
مثل همیشه عالییی😍😍😍
عاجییی میدونی تا الان سکته مغزی رو نزدم یعنی چی بگو چیشده حالت بده چرا باید عمل کنی🥺؟؟؟؟😰😭
خیلی خوشحالم 😭😭😭😭😭😭😭ممنونم از همه تون💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋
وای عالی بود😍🤩😍🤩😍
من تا پارت بعد غش می کنم و از دست میرم ها
و اینکه بی صبرانه منتظر پارت بعدم🤩😍🤩