این پست قصد کمک دارد از گزارش یا رد کردن بی جا خودداری کنید با تشکر.
کاور قشنگمون
11 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
میرم هفتم 😁
میرم هفتم🗿
آخر سال بود داشتین تو حیاط آب بازی میکردیم که یهو یه دختره کلاس چهارمی جلومون سبز شد(ما شیشم بودیم)
مامانم میگه وقتی مدرسه شروع شد ساعت ۹ بخوابم صبح هم صبجانه تخم مرغ بخورمممممم
من چجوری ساعت ۹ بخوابمممممممممم
بعد من از تخم مرغ متنفرممممممم😂
بچه ها کسی بازی احضار 👻👹یاد میده تو مدرسه انجام بدم بقیه رو بترسونم ؟
میرم هشتم
خاطره ام اینه که میز های ما مثل میز کنکور هست. دسته میز کنده شده بود. اونو ما به عنوان گیتار باهاش میزدیم و توی کلاس پارتی راه انداخته بودیم که یک لحظه معلم دینی وارد کلاس شد (میدونید معلم دینی ها چیجورین دیگه 😑😑) هیچی دیگه منم چشمام رو بسته بودم و توی حال خودم غرق شده بودم که یک دفعه دوستم با همون دسته میز زد به با*سنم و به حال برگشتم. وقتی چشمم رو باز کردم با چهره جوشی معلم روبه رو شدم و اون لحظه تو دلم گغتم الفراررر و سریع رفتم سر جام اون روز هم معلم کلا حواسش به من بود 😥😥🤣
امسال میرم شیشم
با رفیقام بودم داشتم رو لبه ی باغچه راه میرفتم افتادم زمین رفیقام خندیدن بهم رفتن عقب هیچکس کمکم نکرد فقط داشتن میخندیدن منم خندیدم بعد من رو زمین بودم دو تا سال بالایی دبیرستانی اونجا بودن اودن پیش من منو بلند کردن حالا منو میگی مقنعه کج صورت داغون دندونم اومده بود جلو لباسمم خاکی شده بود از خجالت اب شدمممم
چ ج۱:میرم کلاس هفتم چ ج ۲:دانش آموز صندلی جلویی رو سر کلاس با بقل دستیم انghشت می کردیم یهو می پرید هوا
هفتم
داشتیم یواشکی اب بازی میکردیم(خیلی گرممم بود)
کلاس چهارم های ماهم خیلی خودشیفته و خودشیرینن منم حواسم نبود اندازه ی یه سطل اب ریختم پشت سرم که مثلا دوستم خیس بشه ریختم رو دختر کلاس چارمی اون... هم فامیلمون بود رفتن لومون دادن ندیر بردیمون در دفتر دعوا میکرد
*در دفتر خود مدیر اندازه ده سال من سوتی داد من و دوستامم وسط قیافه گرفتن که مثلا تاکید میکنم مثلا نارحتیم از خنده پ.. شدیم🤡😂😂😂
اینم بگم چند روز بعدش اون دختره رو دیدم و از خجالتش در اومدم🤡
نکته ی مهمم: درس بخون خواستی خرخون باش ولی خرخون خودشیرین و رو مخ نباشششش
عالی بود🛐
میرم پنجم 😷
یبار کرم درونمون فعال شد محکم میزدیم به پنجره خونه سرایدار،انقدر زدیم که یهو دیدیم ناظم داره از رو پله نگاه میکنه
+الفرارررررررر
خب منم چون مامانم نماینده مادر هاست و بابام راننده مدیر و خودم ممتاز مدرسه داشتم سکته میکردم 😵🤣
ولی نمیدونم چرا چیزی نگفت