
نو کپشن...فقط برید داستانو بخونید😐🧚🏻♀️😂ولی بازم عذرخواهی میکنم ک داستانمو کم مینویسم:)💔
و البته نقشم رو با کیونگ در میون گذاشتم.نقشم این بود که بتونیم میساکی و کوکی رو باهم تنها بذاریم و یه اتفاقی هم بیوفته و...(دیگه خودتون ادامه جزئیات و میفهمین نمیخواد توضیح بدم😐💔😂)کیونگ هم با نقشه م موافقت کرد.و شروع کردیم به گشتن یه مکان خوب واسه تنها گذاشتن اون دوتا🥣🖇و البته ک بزور تونستیم این کارو عملی کنیم.ولی بنظرم ارزششو داشت:)و رفتیم سراغ انجام عملیاتتتت😐🤝😂
و عملیات رو شروع کردیم.مرحله اول اینه ک من به کوکی و کیونگ به میساکی زنگ بزنه.هردومون بهشون گفتیم که ساعت۱۲که خلوته،توی یه قسمت از هتل بیان(ینی درواقع حرف کیونگ و تنما این بود:میساکی/کوکی،ساعت۱۲بیا تو اون قسمت هتل.میخوام باهات یکم حرف بزنم)بعدش،زمان مثل باد گذشت و ساعت۱۲شب شد•-•منم داشتم با کیونگ،از پنجره اتاق نگا میکردم(چون جایی بودن ک ما میتونستیم ببینیم چی میشه اونورا و چی نمیشه)همه هم خواب بودن و دیگه نقشه مون هم راحت تر انجام میشد•-•🖇✨
(ادامه از زبون میساکی)بعدش ک تنما گفت برم اونجا،منن رفتم اونجا.ولی بر خلاف چیزی ک انتظار داشتم،کوکی اونجا بود🙂😐( -علامت کوکی عه. + هم علامت میساکی عه) (هردو باهم)میساکی/کوکی!😐-میساکی تو اینجا چیکار میکنی؟🙂😐+خب تنما گفت بیام اینجا کارم داره:/ اصلا خودت اینجا چیکار داری؟ -کیونگ بهم گفت بیام اینجا چون اونم کارم داشت:/ +خیل خب حالا بیخیال دعوا🤝ولش کن باو:/
بعدش تا خواستم برم سمت هتل توی اتاق،یهو کوکی دستمو گرفت و گفت:خب راستش میساکی...دیگه نمیخوام ک فقط باهم دوست باشیم...پس.... بعدشم منو تو بغ-لش گرفت و فاصله بین بینی مون به۰رسید (این فاصله بین بینی تو تست یکی دیگه هم بود و منم چون نتونستم اون مورد و بنویسم،اینجوری نوشتم:>)و....بلههه یک صحنه رمانتیک و احساسی😔🤝😂دیگه خودتونم تصورش کنید:/
و بعدش هم برگشتیم سمت اتاق:)حقیقتا خیلی خوشحال شدم ک کسی ک دوسش دارم بهم ابراز کرده:")💗تنما و کیونگ هم ک انگار خیلی شاد بودن:/ازشون پرسیدیم ک چیشده.بعد کیونگ گفت ک همه اینا نقشه تنما بود و بلاخره نقشش جواب داد😂🦕بعد از اون،دیگه گرفتیم خوابیدیم.منم رفتم تو بغ-ل کوکی بخوابم•-•🖇💕حقیقتا خیلی شب خوبی بودش:") ~هق🙂💗
خب اینم از پارت ششم😔🍷😂 پس از هزاران قرن(فقط۲-۱هفته تاخیر بخاطر امتحانا:|||||)بلاخره منتشر شدددد😔⛓😂 چالش:اگه من از تستچی برم،واستون مهم هست؟🦕💔
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود عاجی. من چرا هی آجی هام رو گم می کنم؟😅😅
ممنون عاجی🥺✨
باو اشکال نداره منم یوقتایی گم میکنمشون😂✨
عالی بود خسته نباشی
ممنون🥺🤝
عالی بود پارت بعدی رو زود بزار
چالش:اگه من از تستچی برم،واستون مهم هست؟🦕💔
راستش برام مهمه چون تستانو دوست دارم 😅
تنکص:)
اوکی حتما:)
واوووو🥺
شت:/
چرا اخرش نوشتم پارت ششم؟😐😂
معلومههههههه که مهمهههههههه یه بار دیگه از این حرفا بزنی با ساتور میام تو خوابتااا
عالی بوددددددد
جررررر😂💔
باشه باو نمیرم:>
تنکص🥺💗