شرلوک هلمز و در-ن-د-ۀ باسکرویل نویسنده سر ارتور کنان دویل { مردی که در خلنگزار بود }
از نیوتاون بیرون راندم و به جستجوی مرد اسرارآمیز در خلنگزار رفتم . صد ها کلبۀ سنگی کهن در خلنگزار بود . باریمور نمی دانست مرد اسرارآمیز در کدامشان زندگی می کند . شبی که من و سِر هنری به تعقیب سِلدِن رفته بودیم آن مرد را دیده بودیم ، پس تصمیم گرفتم از همانجا جستجوی او را شروع کنم .
کوره راهی که در پیش گرفتم از جلوی خانۀ آقای فرانکلند می گذشت ، و من او را دیدم که دم در خانه اش ایستاده است . او صدایم زد و دعوتم کرد به خانه اش بروم و چیزی با او بنوشم . با پلیس بگو مگو کرده بود و اوقاتش تلخ بود . شروع کرد به گفتن ماجرا برای من .
« اما پشیمان می شوند . می توانستم بگویم کجا دنبال زندانی فراری بگردند . اما نمی خواهم کمکشان کنم . ببینید ، خلنگزار را با تلسکوپم زیر و رو کرده ام ، و گرچه خود زندانی را ندیده ام ، اما کسی را که برایش غذا می برد دیده ام . »
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
اولین لایک
اولین کامنت
عالی😍😍😍😍😍