رد نکنید لطفاً
این حس در من ب وجود آمد که تنها نیستم.
«اوخیی اخترک بیچاره .... اون نمیبینه ..! متأسفیم ولی تو نمیتونی دیگه بری و آسمونی بشی » هیونجین پرسید که :« چرا ؟!...» اخترک ها گفتند :« چون هیچ کس توی دربار آسمونی نقص به این بزرگی رو نمیتونه تحمل کنه و از همه بدتر وجود یه اخترک بیچاره ای مثل تو !» چشمان سفید و نابینا ی هیونحین اشک آلود شد و ریز ریز اشک ریخت ...
اخترک ها بعد از اینکه توانستند دل کوچک اخترک نابینا رو بشکونن با خنده و تمسخر. از آنجا دور شدند
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)