......
قطرات باران آرام به زمین برخورد میکرد،بوی نم خاک فضا را پر کرده بود،سوروس با قدم هایی بلند به سمت قب*رستان حرکت میکرد،کتی بلند و سیاه پوشیده بود و دستکش های چرمی پوشیده بود و یک چتر در دست داشت،در یک کنار ایستاد و یک دسته گل زنبق از یک پیرزن خرید و،سپس وارد قب*رستان وارد شد و دنبال قبر لیلی بود...لیلی پاتر...
بعد از مدتی قبر لیلی را پیدا کرد و دسته گل زنبق را روی قبر گذاشت،قب*ر بخاطر باران کاملا خیس شده بود،سوروس چتر را بالای قب*ر لیلی قرار داد و کنارش نشست.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
49 لایک
خیلی قشنگ بودددد😭😭😭😭
منم دارم یه داستان مینویسم و دو روزه که توی بررسیه میشه منتشرش کنی؟:)))
اسمش به دنبال زمانه
اشک....🥲
خیلی قشنگ نوشتییییییییی
مچکرم
دستت درد نکنه عزیزم😍🌹❤️🍓
او مای گاد 👏👏👏👏👏 چه قشنگ و خفن بود
Thanks
مایل به فرند؟🥺🥺🥺 به لیست دوستام اضافت کردم ولی یادم رفت از تو عشقم اجازه بگیرم اگه میخوای فرندم باشی بگو پاکت نکنم از تو لیست تو هم منو بزار تو لیست اگر نه هم مهم نیست واقعا چون شاید نخوای تو لیستم باشی اجی هرچی خودت میخوای ولی زود همینجا بهم بگو
مال من جا نداره ولی میزارمت تو یه لیست دیگه
گلیم آلکیلی شد
🎀
وای خدا عالیییییییی 😭😭😭😭😭😭
🌌🪼
بازم برای از هری و سوروس
چشم
بازم بزارر🥲
از سیریوس یا ریموس
حتما
خیلییییییییی قشنگ بود✨
با اشتیاق ادامه بده
سیریوس و ریموس🌔✨
مرسی:)
حتما