دوستان عزیز بابت تاخیر این پارت خیلی متاسفم. این پارت سه هست و ادامه ی پارت چهار نیست. ناظر عزیز من تا جایی که تونستم خلاصه اش کردم. ممنون 😊
(بالا👆) از زبان آگاتا: حدود دو ماه از ماجرای جنگل ممنوعه میگذشت. اما همش این نبود. روز کریسمس و موقع شام اتفاق عجیبی افتاد. در سرسرا باز شد. پروفسور کوییرل دوان دوان و در حالی که دست هایش را در هوا تکان می داد فریاد زد: اشبااااااااح!!!!! (اینجا تغییر میکند 😊) یک نفر اشباح های طبقه ی ممنوعه رو آزاد کردههههه!!! پروفسور دامبلدور! همونی که میدونین داخل قلعه است!!! گفتم بهتون بگم... و از هوش رفت. همگی از وحشت جیغ بسیییییاااااررر بلندی زدیم. میتوانستم قسم بخورم نیمکت و میز لرزید. یعنی ولدمورت هم هست؟ اخه کی اونو راه میده؟ چشمم به اسنیپ افتاد که داشت از در پشتی فرار میکرد. ناگهان دامبلدور فریاد بلندی زد: سسسااااااکککتتتت!!!! همگی خشکمان زد و با ترس به دامبلدور نگاه کردیم.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
بک میدم
یه سوال آخر به دراکو میرسه ؟!
خداوکیلی نمیدونم به احتمال زیاد دراکو 😎 (میگم احتمالا ها 😉)
سلام
گپ زدیم تو ایتا مخصوص کاربران تستچی
اگه دوست دارین عضو بشید لینک این پایین هست
ht📷tp🎬s://e📷itaa🏖.co🎞m/jo🍊inch🎬at/1🍊89🍊6022📚882🍊C6bb2🏝838👨4b7
اگر تونستم در اولین فرصت عضو میشم مرسی 💚
عالی بود🌷
________________________________
یه قرعه کشی ۴۰۰۰۰ امتیازی داریم😉
هر شانس فقط ۳۰۰ امتیاز 🥳😁😇
پس بدووو شرکت کن تا از قرعه عقب نمونی😍👌🏻
به نظرسنجیم(قرعه کشی)سر بزنید🌱✨
پین؟ادمین اگه ناراحت شدی پاک کن