
این داستان که درواقع یجورایی هر پارتش جدا از پارت دیگه اش بود به پایان رسید ممنونم که همراه من بودید🌹
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
داستانت به قدری غم انگیز بود و رو حالم تاثیر داشت که میتونم بگم افسردگی موقتی گرفتم (: شاید بخاطر اینکه واقعا اما رو درکش کردم و خودمو کامل گذاشتم به جاش و احساساتی که اون حس کرده بود رو منم حس کردم
:)) درواقع اما خودم بودم...
نمیدونم چی بگم ...
ولی مرسی که خوندی
همون اولش اینو فهمیده بودم (:
چی بشه گفت، منم امسال مدرسه ام رو عوض میکنم و میرم به یه مدرسه دیگه، جایی که هیچکسو نمیشناسم، و نمیدونم همکلاسی های جدیدم چطورین، دوست پیدا میکنم یا نه؟
اونم ادم درونگرایی هستم
چند بار مدرسه ام رو عوض کردم
و تصور اینکه دوباره باید از اول شروع کنم برام خسته کننده و ناراحت کنندس ولی چاره ایی نیست
قسمت ناراحت کننده اینجاست که من ت مدرسه قبلیم همه باهام خوب بودن و دوست بودن بعدش دشمنی ها و تهمت هایی کم کم شروع شدن، بازم دوستایی داشتم ولی خب...
فقط امیدوارم امسال همه چی خوب پیش بره
من خیلی آدم درونگرا و به قولی ضد اجتماع بودم و امسال خیلی بهتر شدم به لطف همکلاسی های جدیدم و البته اینکه بر ترسم تونستم یکمی غلبه کنم و معاشرت کنم...
چون فضای سمی ای تو مدرسه ی قبلیم وجود داشت و تو این مدرسه نمیگم خیلی بهتر بود ولی یکم بهتر بود
خداروشکر واقعا نمیدونی چقدر از شنیدنش خوشحال شدم که وضعت یکم بهتر شده ((: 🫂
ممنون:)♡
پایان غم انگیزی داشت ؛ اما عالی بود :)
ممنونم:))
دوستشیمم؟
حتمااا
بیا پی🌹
🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃🙃
:))))
خیلی قشنگ بود..
خیلیی ممنونمم:>