سلام من اومدم با پارت ۶ تروخدا داستانو به بقیه معرفی کنید بازدید خیلی کمه اگه کسی نخونه من دیگه دلیلی برای داستان نوشتن ندارم و مجبور میشم داستانمو تموم کنم
آنچه گذشت:اپریل غش کرد/نبض لئو داشت ضعیف میشد/دانی یه کاری بکن/یه راهی هست اما/یه گیاه به اسم سما هست /با اون حال لئو خوب میشه/دوتا حیوون خطرناک تو اون جنگل هستن /همینجوری داشتیم راه میرفتیم که یهو بریم سراغ داستان 🤩
بعد از خارج شدن از شهر 👧🏻🟠داشتیم تو جنگل راه میرفتیم که یهو صدای یه چیزی از پشت بوته های بقلمون اومد با یکم ترس اومدیم جلو تا ببینیم اون چیه که یهو
اون موجود از پشت بوته ها پرید بیرون اون یه روباه جهش یافته بود (علامت روباه🦊) 🦊شما کی هستید؟🐢❤تو کی هستی؟🦊من فریدم و شماها؟ (علامت نویسنده♡) ♡و معرفی بازی مایکی گل میکند🐢🧡میشه اون زیپو بکشی🤐♡نچ 🐢🧡میام..♡خب باشه پس یه بلایی سر لئو میارم🐢🧡با عرض پوزش میشود داستان رو ادامه دهید ♡حالا شد بله بعد از معرفی 🦊خب شما اینجا چیکار میکنید؟🐢💜خب داداشمون....(و قضیه رو تعریف کردن)🦊او پس اینجوریه 😢 👧🏻🟠آره😭 🦊من میتونم کمکتون کنم 🐢🧡💜❤👧🏻🟠واقعا؟🦊آره من جای گیاه رو بلدم و چند بار اونجا رفتم
و به سمت گیاه حرکت کردن بعد از رسیدن به گیاه 🐢🧡اوه اوه خسته شدم کی می رسیم 🦊رسیدیم باید پشت بوته قایم شیم تا اون خرسای جهش یافته مارو نبینن 🐢💜❤🧡👧🏻🟠 چی؟با داد و ترس🦊هیس کر شدم میخواین صدامونو بشنون؟ 👧🏻🟠🐢💜❤🧡sorry (ببخشید )
🦊صبر کنید کی اینجا مغز گروهه؟🐢❤🧡👧🏻🟠دان 🦊خب پس دانی منو تو یواشکی میریم تو اون درخت و اونجا سیم های محافظا رو قطع میکنیم و وقتی با بیسیم به میکی و راف علامت دادیم اونا چند تا سنگ و ... پرت میکنن تا حواس اونا پرت شه و کارینا هم میره و اون گل رو با اینی که خودم درست کردم عوض می کنه♡قیافه سما🏵
نکته اون درختی که فرید میگفت یه آزمایشگاهه که اون خرسا دور اون کلی درخت کاشتن و الان همه ی اون درختا شبیه یه درخت بزرگ به نظر میان تا آدمایی که برای گردش به جنگل میان شک نکنن تنها راه ورود به اونجا شکافی که بین اون درخت بزرگ بود هست و خرسا دور سما یه چیزی گذاشتن که لیزر میندازه و انگار داخل قفسه و تو آزمایشگاه کنترلش هست و فقط با اون کنترل میشه اون لیزر رو خاموش کرد
🦊نقشه خوبه؟👧🏻🟠🐢🧡❤💜آره🦊پس همین نقشه رو انجام میدیم اما قبلش من برمWC 🐢❤💜🧡👧🏻🟠 😐باشه
بعد از ترک کردن لاکپشتا و کارینا 🦊همه چیز داره طبق نقشه پیش میره (علامت خرس اول🐻1 علامت خرس دوم🐻2) 🐻1خیلی خوبه🦊پس بعد از اینکه اونا زندانی شدن خواهرمو که گروگان گرفتید آزاد میکنید؟ 🐻2 معامله معاملست تو به قولت عمل کردی و پنج نفر که میخواستن سما رو بدزدن رو گیر میندازی و ما هم خواهرتو آزاد میکنیم
🐢💜منو فرید رفتیم تو اون آزمایشگاه که یهو
ببخشید که جای هیجانی کات کردم لایک کنید و کامنت فراموش نشه تروخدا داستانو به بقیه معرفی کنید بازدید خیلی کمه اگه کسی نخونه من دیگه دلیلی برای داستان نوشتن ندارم و مجبور میشم داستانمو تموم کنم 😢
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
این واقعا حرف نداره نمیتونممممم دارم منفجر میشم از بس خوشحالم که این پارت اینقد با حالههههه😱😱😱😱😍😍😍😍😍😍
پلیزززز پارت بعدییی
ممنون😁