14 اسلاید صحیح/غلط توسط: 𝐒𝐄𝐓𝐈 انتشار: 4 سال پیش 3,217 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

اینم پارت 2🌷



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (34)
  • imageBillie
    در حال ساختن فردا

    مهمونمون داشت همون کارو میکرد
    جا نشد

  • imageBillie
    در حال ساختن فردا

    بچگیام خیلی وسواس بودم تو قاشق غذاخوری(گرچه الان با چنگال ماست میخورم چون حال ندارم برم قاشق بیارم)
    خلاصه مهمون داشتیم غذا قرمه سبزی بود بعد من واسه ماستم قاشق نداشتم گفتم برو برام قاشق بیار مامانم گفت با همون قرمه و برنج و ماستتو بخور منم گفتم کدوم احمقی قاشق ماستیو میزنه تو خورشت؟! مهمونمون همونک

  • imageSilky
    گودرتمند🗿

    مامانم گفت چایی میخوری؟گفتم مامان کی چله تابستون چایی میخوره؟دیدم مهمون داریم داشت چایی برمی داشت😂🫠

  • imageدخی تعوری
    توی بلاگ

    اسلاید سه
    حق خالصثثصصصثص

  • خندیدم؟
    جرررررررررر خوردم😂
    کار با نخ و سوزن حل نمیشه یکی جارو و خاک انداز بیارههههه🤣

  • خیلی خوب بود 😂😂😂👌💙
    چ :‌به داداشم انگشت وسط رو نشون دادم 🤦 بعد خودم رو زدم به کوچه علی چپ مثلا نمفهمم 😂😂😂

  • imagehedieh
    ❤🪐

    عالی بود
    چالش:یه بار توی کلاس خانممون یه چیزی رو۳،۴بار تکرار کرد اعصابم خورد شد گفتم:باشهــــــــــــــ
    یهو کل کلاس بهم نگاه کردن ولی خدارو شکر معلممون نفهمید
    تصورم اینه که اگه میفهمید:چون من شاگرد اول کلاسم ازم انتظار نداشت نمره مو صفر میداد
    ولی خداراشکر نفهمید🔫🔪

    • وقتی میگن خطر از بیخ گوشم رد شد یعنی این😂😂
      ممنون تست رو زدی🙏❤️

  • و مارو یه زور بیرون کرد هی میگفت بیاین برید بیاین برید ماهم دیدیم که دربازه و برو که رفتیم 😂😂 ما سریع پرده رو کنار زدیم و با نهایت سرعت از اتاق رفتیم تو‌حیاط و دیگه تا میتونستیم اون پسر عموم رو که هی بهمون میخندید رو‌زدیم😂😂😂

  • نمیدونم اینکه میگم سوتی هست یا نه ولی وقتی بهش فکر میکنم از خنده ریسه میرم.
    وقتی که بابا بزرگم به رحمت خدا رفت🙍😭
    من و دختر عموم رفتیم توی جا رخته خوابی اتاق بابابزرگم اینا که یکدفعه در باز شد و یه عالمه مرد برای مراسم اومدن تو من و دختر عموم هم هم ترسیده بودیم هم بزور داشتیم جلوی خندمون رو میگرفتیم پسرعموی نامردمون که دو سه سالی ازمون بزرگ تر بود داشت پشت پنجره هی بهمون میخندید منو دختر عموم هم قصد داشتیم تا آخر مراسم اون تو بمونیم حالا خوب بود پرده داشت یعد پسر عموم که اون بزرگه اومد کتش رو

  • خیلی خنده دار بود🤣

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.