
لطفا منتشر شه:) P33
توی این جمع بودن خیلی عجیبه. پیش اسلیترینی هایی که نصفشون ممکنه خانواده ی مرگخواری داشته باشن. جدا از این پیش کساییم که از نظر اخلاقی و وضعیتم خیلی باهاشون فرق دارم. ولی حالا که اینجام. از حرفایی که میزنن هیچی نمیفهمم راستش نه چون درمورد اسلیترین و افتخارشون به اسلیترینه نه واقعا حوصله ای برای گوش دادن ندارم. ترجیح میدم به مالفوی نگاه کنم و رفتاراشو تحلیل کنم. تحلیل که نه فقط حوصلم سر رفته. مثلا مثل الان که یدونه محکم تو سر گویل زد و پانسی از خنده مرد منم جلوی خودمو گرفتم تا به احمق بودنشون نخندم چون دور و بریام انقد سردن که اگه یکهو بخندم بعید نیست بگن دختر سیریوس بلک که هست دیوونگیشم به همون رفته. به هر حال.حرف اون مردی که نمیشناسم تمو میشه و همه براش دست میزنن. مثلکه همه داشتن گوش میکردن بعدش مرده میگه=خیلی ممنون که به حرف هام گوش دادین میتونین شروع کنین) شروع کنین؟چیو شروع کنین؟ من خنگ شدم یا واقعا یچیزیو شروع کنیم؟ تا میبینم همه پامیشن و شروع به حرف زدن میکنن
با تسترا و دوستش پامیشیم خودشو معرفی میکنه=من فینوام فینوا سارکلین)نمیشناسمش به هرحال دست میدم و میگم=منم لیا بلکم... این پسره که حرف میزد کیبود؟) فیونا میگه=مگه گوش ندادی؟ سال هفتمی اسلیترین بود خیلی خاندان درست حسابیان خیلیم اصیل زادن) میگم=به هرحال) تسترا میگه=واقعا کسی بهش اهمیتی نمیده) فیونا میگه=چرا میدن خیلیام میدن تسترا اینطوری نگو) تسترا میگه=حالا هرچی من واقعا ازش بدم میاد دیدی موهاشو مطمعنم یه کیلو ژل میزنه تا شاید یه دختری ازش خوشش بیاد او یادم رفت تو ازش خوشش میاد هاهاهی هی)و ادای خندیدن در میاره. فیونا اخم میکنه و میگه=البته که خوشگله و یک کیلو هم نه دو کیلو ژل میزنه ولی بهش میاد) تسترا میگه=نمیاد بهش حقیقت اینه ولی میخوای براش بمیری بمیر موفق باشی) تسترا زیادی رکه و این ویژگیش رو خیلی دوس دارم ادم کنارش میتونه احمق ترین ادم دنیا باشه و همچنان به تخریب کردنت ادامه بده
شروع میکنیم به قدم زدن وسط راه که نزدیک مالفوی اینا میشم میگم=تسترا بیا برگردیم) نمیدونم پیش مالفوی راحت نیستم. میگه=نمیخورتت) میگم=منم نگفتم میخورتم، راحت نیستم همین) تسترا میگه=حتی ندیدت نترس دور میزنیم از کنارشون) وقتی میخوایم دور بزنیم یهو بلند میگه=عه ببین کی اینجاس دریکو) دریکو هم میگه=تسترال عزیزمون) تسترا میگه=زهرمار و تسترال اگه تسترالم تو چرا منو میبینی؟) دریکو میگه=سوال خوبیه...سلام) بمن سلام میده. به تسترا نگاه میکنم و بعد به مالفوی میگم=سلام و دستشو میاره جلو و دست میدم. تسترا میگه=دیدی ترس نداشت؟) وای نه جلو خودش نه. دریکو میگه=چی؟) میگم=هیچی قاطی کرده) تسترا میگه=خب شما دوتا عاشقم بهم رسوندم وقتشه بریم فینوا شما سه تام تنهاشون بزارین) به کرب و گویل و پانسی اینو میگه. و وای یعنی چی دوتا عاشق؟! من حتی بهش نگفتم تاحالا از کسی خوشم اومده یانه تسترا اینو از کجات دراوردی. حالا مالفوی هم ساکته و احتمالا تو ذهن اونم همین جنگ رخ داده. میگم=درمورد چی حرف میزد؟) بزا پاس بدم سمت دریکو امیدوارم هندلش کنه. میگه=واقعا اگه بدونم دوست توعه دیگه) دوست منه؟! یعنی میخوای بگی من بهش گفتم از تو خوشم میاد؟ دوباره پاس میدم و میگم=و اسلیترینیه مثل توعه) اره اگه دوستم باشه بهش گفته باشم توهم اسلیترینی ای و باید بهش گفته باشی
ابروشو میده بالا و قیافشو جوری میکنه که "خودت میدونی". یکم راه میریم و میگه=امروز چیشد اومدی اینجا...میدونم تسترا دعوتت کرده ولی تو...اسلیترین) توقع نداری که بگم از تو خوشم میاد بخاطر تو اومدم؟ میگم=اگه منظورت به اون چیزی که تسترا گفت بودش که من از هیچی خبر ندارم اصلا با تسترا اونقدم حرف نمیزنم که بخواد بدونه از کی خوشم میاد از کی خوشم نمیاد) و نه. چرا اینو گفتم یعنی چی الان قطعا فکر میکنه از یکی خوشم میاد و مطمعن تر میشه که اون فرد خودشه. بابا خب یه چیزی بگو. دوباره میزنه به سرم و میگم=فکر نمیکنی که من از تو خوشم میاد؟ نه اینطوری که بدم بیاد تو کاملا دوستمی) وای میمردم این جملرو نگم؟ همون لحظه انگار که قلبم جرقه ای زد و بهم گفت اینطوریام نیست. انگار قلبم میپرسید اگه از مالفوی خوشت نمیاد چرا میبینیش ضربان قلبت تغییر میکنه نوع حرف زدنت با مالفوی خیلی با بقیه فرق داره و منم درحال قانع کرذن خودم که نه اینطوریام نیست.
مالفوی متعجب از حرف من ابروهاشو بالا میده و میگه=همین؟) میگم=چی همین؟) میگه=یعنی بعد اینهمه من فقط یه دوستم؟) میخواستی مامانم باشی داداش؟ میگم=منظورت چیه) میگه=تو برای من خیلی بیشتر از دوستی از همون اولش که دیدمت همینطور بود و حتی بعضی وقتا مغز احمقم فکر میکنه که از تو خوشم میاد وگرنه چرا باید با یه ریون کلایی که اولش تو گریفیندور بوده و خواهر خونده ی پاتره دوست باشم؟ ولی...مثلکه من برای فقط یه دوست...) بقیه ی حرفشو نمیشنوم. منو دوس داره و فراتر از دوست.حرفشو قطع میکنم و میگم=ببخشید من باید برم) و بدون خدافظی از تسترا ازون جا بیرون میرم. مالفوی منو دوست داره. یا حداقل داشته.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد تو بررسیه دوروزه😐
بلخره منتشر شد:)
ستشتکتکتشکت تکتکتکتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
وای مرلینو شکر بالاخره یه کم عشق دیدیم:)
اگه ناظرا اجازه بدن والا بیشتر هم میبینین
چطوری تایید میشن؟؟؟؟؟؟ برام خیلی سوالهه
من یه جا خوندم تستچی دارای بیش از ۶۰۰۰۰ کاربر هست.یعنی هیچکدوم از این ۶۰۰۰۰ تا نمی تونن پارت بعدی این رمان جذاب رو بررسی کنن؟؟؟یعنی هیچکی اینجا ناظر نیست؟؟
وایییی مرسی واقعا😭
منتشر شد:)
پارت بعددد
حال کردی چقدر زود تا اینجا و خوندم
انقدر پارتات عالی بود که نگو
واییی مرسییی
دوروزه پارت ۳۴ تو بررسیه 😭
وایی خدااا😭🖤🥺
منتشر شد:))
من تازه پیامتونو دیدممممم وایی دارم غشش میکنممم
پارت بعد کی میاد؟؟ یه هفته گذشت...😢
الان تو بررسیه♡
تو یک روز همه ی پارت ها رو خوندم.....داستانت محشرهههههههه.......پارت بعد کی میاد ؟!
👍👍👍👍👍👍👍👍🙃🙃🙃🙃🙃🫠🫠🫠🫠🫠🫠❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🩹🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤💚💚💚💚💚💚💚💚💚🛐🛐🛐🛐🛐🛐🛐🫶🫶🫶🫶🫶🫶😘😘😘😘😘😘😘
وای مرسییییییی
دارم مینویسم
منتشر شد
یسسسسسسسسسس
کد طنذرسهارسهیجذیحتذیخترسحهذس جتلس تسحر سنذرسجدیسکنذ سکنرسنج واییییییییییی بلخرهههههه عرررررر اشک تشنججججججججج من صحنه های بیشتری از این دوتا میخوام نیوسندهههههههژثژمیمینین😭😭😭😭
هوراا رسیدی به این پارت
ارههههه پارت بعدی کی میاد؟🥲
درحال نوشتنشم
موفق باشی نویسنده محبوبمون🛐
عزیزمی
عزیزم کی پارت جدید میاد؟🥲
تو بررسیه
عررررررریمیمیب
منتشر شد:)))
بیشتر از ده بار هی چک کردم بیینم منتشر شده یا نه...پیش به سوی خوندنششش:)🥲
اگه ناظرا به خودشون فشار بیارن زودتر منتشر میشه😔😂(مرسیییی)
حیف ک ناظر نیستم وگرنه دوساعته همرو منتشر میکردم:)
چطوریی بچهه🩵
خوبممم تو خوبی؟
مرسیی قربونت خداروشکر خوبی🩵🦋
بلهه
ای واییی هنوزم مینویسیش
من قبلا دنبالش میکردم ولی خب ی مدت فکر کردم کلا نوشتنو گذاشتی کناررر
الان باید از اول بخونمششش
اخییی 😭