⋆꙳·̩̩͙❅*̩̩͙‧͙ ‧͙*̩̩͙❆ ͙͛ ˚₊⋆
نسیم خنکی که می وزید، پرده های سفید بیمارستان رو با الگوی زیبایی به رقص در می آورد و راه رو برای عبور نور طلایی خورشید و نشستنش روی چهره ی قشنگ آیکو باز می کرد و این بار آسوکا محو زیبایش می شد. لبای آیکو جمع شد و بعد گونه هاش خیس شدن! ■از زبان آسوکا ■ یه دفعه چی شد؟ آیکو چش بود؟ اون داره گریه می کنه؟ دستامو دو طرف صورتش گذاشتم و صورتشو سمت خودم گرفتم ... تازه فهمیدم نه تنها این دختر در حالت عادی زیبایی خیلی زیادی داره بلکه حتی وقتایی که صورتش خیسه و گونه هاش سرخ شده هم شدیدا زیباست ... لباش و چونه ش می لرزیدن و هق هق ریزش به گوش می رسید ... +"چیزی_" به لطف آیکو حرفم نصفه موند! با هق هق و در حالی که نفسش می گرفت گفت:_"چرا ... هق ... آخه ... چرا .... هق ... یکم مراقب... خودت ...هق ...نیستی ... هق" و بیشتر هق هق کرد و قلبمو با این حرفاش رنده رنده کرد ! داشت به خاطر من گریه می کرد؟
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
جهت حمایت 🖤
ممنونم✨️❤️
عالی مینویسی 💖💖💖💖
مرسی عزیزم نظر لطفته🙏❤️
👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻
خسته نباشی 🖤🧋
ممنونمممم😍😘😘😘❤️❤️
🖤🧋