꙳ ☆ 𓇼 . ꙳ . ⚝ ˚꙳ . ⭒⭑ . ˚ ✰ . ★⋆. . ✩✭ ⭒⭑˚ ✮ . . ⚝ ˚ ꙳ ˚ .𖤐˚ ꙳ . . 𓇼 ˚ . ✯ ⭑⭒
همین که به خونه رسیدن ، لونا دستاشو باز کردو با ذوق گفت:#"سلااااام آسووووکااااا ! " آسوکا کفشاشو جفت کرد و گوشه ای گذاشت . لونا با صدای آروم تری و با تعجب دوباره اسمشو صدا زد اما دوباره با بی توجهی آسوکا مواجه شد :#"مامان ... بابا ... آسوکا چش ش_" بابا : ^"چیزی نیست ..." لونا با تعجب به مسیر رفتن هر سه تا به اتاق هاشون خیره شد.....~دو ساعت بعد~ آسوکا از اتاق بیرون اومد ... ■از زبان آسوکا■ صدای بانمک لونا شنیده می شد ... هیچ وقت بهش دقت نکرده بود ... لونا خیلی بانمکه ... و خیلی بانمک حرف می زنه:#"چویکا ... نباهد این جولی بکنی ... زسته ... " اونجا که جز عروسکاش و اسباب بازی هاش چیزی نبود ... پس داره با کی حرف می زنه؟ : +"چویکا کیه ؟" طوری که انگار تازه متوجه حضورم شده باشه چشماشو بست و با لحن شیرینی جوابمو داد:#"بیدال شدی ؟ ... چویکا؟ ... اسم علوسکمه "با حرف "ر" مشکل داره هوف : +"اولاً این که بیدال نه بیدار ... دوماً اینکه علوسک نه عروسک ... سوماً اینکه مگه آدم با عروسک حرف می زنه ؟" لپاشو باد کرد و با لجبازی گفت : +"میسه یکم بچه تل باسی ؟"دوباره که کلمه ها رو اشتباه تلفظ کرد ... +"مثلا چطوری باشم خانم بچه ؟" اخم کرد و دیگه هیچی نگفت ... سرگرم بازی شد ...
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
عالی بود . خسته نباشی مهربون
بک میدم . دو تا پست اخرم لایک شه ۴ تا پستتون لایکه ☆
ادمین فرشته پین؟
عالی بود
آخه چرا کم لایک خورده ؟
لایک کردن
عالی بود خسته نباشی🖤 🖇
مرسی عزیزم خیلی ممنونم✨️🩵❤️🩵❤️🩵❤️🩵✨️
🖤🖇