مهدی بلیغ؛ آرسن لوپن ایران

آرسن لوپن رو که میشناسین؟ یه شخصیت خیالی ساخته پرداخته موریس لبلان که یه دزد حرفه ای و غیرقابل دستگیریه. آدم کلاه بردار و شیادی که در چهره های مختلف میتونید پیداش کنید. کسی که به قول محمدعلی جمالزاده تاریکی رو میتونه از شب بدزده. حالا امروز بحث آرسن لوپن نیست. بحث یه نسخه ایرانیشه به نام مهدی بلیغ. کلاه بردار حرفه ای که کاخ دادگستری رو فروخت! بریم داستانشو تعریف کنم براتون.

مهدی بلیغ سال 1297 در شهریار به دنیا اومد. از بچگی هوش و استعداد خیلی بالایی داشت ولی حیف که در راه اشتباه از این استعداد استفاده کرد. عربی و انگلیسی رو خیلی خوب حرف میزد. یه داستان عجیب غریب و باور نکردنی داره که هرکی شنیده اول باورش نشده. داستان فروختن کاخ دادگستری به دوتا تاجر عرب! چیزی که حتی ادم توی خواب هم نمیبینه.

یه روز جلوی سفارت انگلیس، مهدی بلیغ دو تا تاجر عرب رو میبینه که میخواستن یه هتل در ایران بخرن. خودشو به عنوان صاحب یه ملک بزرگ معرفی میکنه که میخواد برای همیشه از ایران بره. به تاجرها میگه بیان دفترش که در خیابون گیشا بوده. تاجرها میان و مهدی هم بهشون ساختمونی که درواقع کاخ دادگستری تهران بوده رو معرفی میکنه که این یه هتله و میتونن بخرنش. و یه روز صبح باهاشون قرار میذاره که ساختمون رو نشونشون بده.

مهدی میره کاخ دادگستری و با پول دادن به اتاقدار وزیر دادگستری اتاق وزیر رو برای یه ساعت اجاره میکنه! همچنین 200 جفت دمپایی در رنگ های مختلف میخره و جلوی در هرکدوم از اتاقای دادگستری میذاره! صبح زود تاجر ها میان و مهدی میگه اتاق هارو نمیتونید ببینید مسافر داخلشه و میبرتشون اتاق وزیر دادگستری و اونجا باهاشون قرارداد امضا میکنه. قرار میشه طبق قرارداد 500 هزار تومن (پول اون موقع ها) به مهدی بپردازن و 10 روز بعد بیان ساختمون رو تحویل بگیرن. ولی به محض گرفتن پول مهدی به مصر فرار میکنه و تا وقتی مطمئن نشده کسی دنبالش نیست برنمیگرده!

مهدی به جرم ق*تل یکی از دوستانش که با هم همدست بودن و خ*یانت طرف باعث زندان رفتن مهدی شده بود دوباره به زندان میفته و حبس ابد میگیره و توی زندان هم دست بردار نبوده و باز کلاه برداری میکرده. تلویزیون بند خودش رو به عنوان تلویزیونی که توی انبار زندان پیدا کرده 100 تومن به یه زندانبان میفروشه! چون با قانون اساسی هم خیلی آشنا بوده زندانی ها وکیل نمیگرفتن و میومدن به مهدی پول میدادن براشون لایحه بنویسه یا بهشون مشاوره بده. خودشو هم با مجرمای تبهکار یکی نمیدونسته و میگفته جرم من کشتن یه خا*ئن بوده و سعی میکرده با زندانی های سیا*سی بیشتر نشست و برخاست کنه.

مهدی بعد از انقلاب ازاد میشه ولی دوباره چون اع*تیاد داشته با مو*اد مخ*در زیر پل سیدخندان دستگیرش میکنن و همراه با جمعی دیگه در ملا عام به دستور صادق خلخالی تی*ربارون میشه