دبیرستان MBTI P7

ESTP درو باز میکنه . نور رنگی ازش بیرون میاد . از نردبون پایین میره و به اتاق گیم میرسه دهنش از تعجب باز مونده و یه جا خشکش زده INFP هم پشت در وایساده و داره جیغ و داد میکنه .کار دیگ ای هم ازش بر نمیاد چون انقد به در مشت زده ک دستاش ز/خ/م شده ISTP با عصبانیت از خواب میپره و میره سمت INFP ک ببینه چیشده ISTP : میشه انقد جیغ نزنیی(با داد) INFP : اون ESTP عو/ض// رفته تو اتاقمو درم قفل کرده ISTP : خب که چی INFP نگاه عصبی و تعجبی بش میکنه و ISTP یادش میاد ک اون اتاق خواهرشه و اینکه یه گیم روم مخفی توشه

ISTP :هی ESTP داری اونجا چه//// میکنیییی (با داد) ESTP ک هنوز مات و مبهوت مونده بود با صدای ISTP به خودش اومد و از ترسش چندتا چیزو انداخت و صداش تو کل خونه پیچید ISTP هم فکر کرد یه اتفاقی افتاده و خیلی سریع یچی اورد و درو شکوند همه جلوی در اتاق INFP جمع شده بودن و بجز ENTP میدونستن چ اتفاقی افتاده و ENTP هم داشت از کنجکاوی پر پر میزد ک یکی یچیزی بش بگه ولی همه به در اتاق خیره شده بودن ISTP که درو شکوند ENTP یهو سر جاش خشکش زد ISTP هم خیلی سریع رفت تو اتاق مخفی چون فکر میکرد بلایی سر ESTP اومده

ESTP رو میبینه ک با خنده ترسیده و با حالت دفاعی خودشو گرفته (میدونه چی قراره سرش بیاد) یهو ESTP با سرعت نور ار نرده بون میره بالا و ... INFP ENFP INTP جلوش با استرس وایسادن که یهو ISTP میاد بالا تا ESTP رو bokoshe خلاصه که یه ساعتی کل خونه و حیاطو ISTP دنبال ESTP میدوید تا اینکه ESTP رفت تو خیابون و تا ساعتی ازش خبری نبود

بعدش ک ISTP رفت بیرون ENTP به ESTP پیام داد که برگرده وقتی ک میرسه INFP با قیافه وحشتناکی مث ghatelaye ravaniمیخنده(خنده عصبی😅) و نزدیک بود ESTP رو به ghatl برسونه ولی بقیه گرفتنش دیگه شب شده بود ک INTP خییلییی محکم زد تو سر ESTP تا دیگ نره تو اتاق بقیه ENTP هم از ترس اینکه بلایی ک سر ESTP اومده سر اونم بیاد از اتاق ENFP رفت بیرون (قیافه ENFP بعد ازینکه اتاقشو پس گرفت دیدنی بود . حس میکرد جام جهانی چیزی برنده شده و ازین خنده هایی ک ویلنا میرن کرد😈🤡)

INFP یکم دلش برای EXTP سوخت و بهشون پیشنهاد داد تا باهم فیلم ببینن اونام از خدا خواسته قبل ازینکه حرف INFP تموم شه قبول کردن ولی خب چون خوراکی نبود باهم رفتن سوپرمارکت تا خرید کنن ENFP و INTP هم صدا زدن ولی INTP خواب بود برا همین نیومد(خواب نبود خودشو زد ب خواب ک نره) همه خوشحالو خندون رفتن سوپرمارکت ولی ینفر از همه خوشحالتر بود میدونین کی؟...