
سلام
چند ساعتی از پارتی میگذره و همه درگیر خوش و بش کردنن و حال رقصیدن ندارن. درواقع جون رقصیدن ندارن چون اونقدر همه درحال قر و فر و بالا و پایین پریدن بودن که الان مثل ج... نازه شدن و فقط میتونن حرف بزنن. شاید باور نکنین اما ESFP هم خسته شده و یجا افتاده و داره فقط میخوره . ESTP هم داره با ISFJ حرف میزنه و سعی میکنه مودب باشه تا ISFJ ناراحت نشه و موفق هم میشه⭐ ISFJ با علاقه به حرفای ESTP درباره علاقه اش به سفر کردن و ماجراجویی گوش میده و ESTP هم یجورایی موفق میشه مخشو بزنه😅
INFP که خیلی توی رقص همراهی نکرده بود جزو کمتر کسایی بود که هنوز توان راه رفتن داشتن البته که INTP هم توی رقص شرکت نکرده بود ولی خب بازم توان راه رفتن نداشت و روی صندلی خوابش برده بود. INFP میره سمت میز خوراکیا و درحالی که با عشق به اون همه خوراکی نگاه میکنه حواسش نیست که ESFP با خوردن کلی شکلات دوباره انرژیشو بدست اورده و داره یه تخته موج سواری رو مستقیم سمت اون هول میده. INFP با صدای ESFP که داد میزنه : حواست به سوپرایزم باشه به خودش میاد ولی خب یکم دیره و تخته محکم میخوره به پاش و اونم پرتاب میکنه ولی خوشبختانه توی استخر جفت میز میوفته و سالم میمونه
صدای افتادن INFP توی اب باعث میشه همه به اون نگاه کنن و باعث بشه INFP خجالت بکشه ولی خب ESFP سعی میکنه قضیه رو جمع و جور کنه چون خودشو تا حدودی مقصر میدونه. اون سمت مهمونی میتونیم ENTP رو ببینین که داره با التماس از XNTJ میخواد که مهمونی رو خراب نکنن و تا حدودی موفق میشه چون اوناهم توی مهمونی بهشون خموش گذشته اما قصد دارن برادر کوچیکترشونو بابت تموم کارایی که توی این یک سال انجام داده و اونا چشم پوشی کردن تن. بیه کنن و به یه نتایجی هم میرسن...
از اونا بگذریم میرسیم به ESFJ که تا حدودی تونسته جریان سر.. قت رو فراموش کنه و خوشبگذرونه اونم با ISFP و هردوشون سعی میکنن که یجوری ظاهرشونو نشون بدن انگاری اتفاقی نیوفتاده و دارن از مهمونی لذت میبرن ( بنده خداها تنها کسایین که این استرسو میکشن) ولی وقتی داستان شروع میشه که مهمونی تموم میشه... صدای بلند جیغ یکی از مهمونا موقع خداحافظی شنیده میشه و همه میرن توی خونه که ببینن چی شده...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
میشه ادامش هم بنویسی؟
لطفا لطفا لطفا
خیلی قشنگه آخه
پارت بعدیو میخوام. همین الاااان👹👹👹
انتظار داشتم infj هم باشه😔
خیلی خوبه!🫶🏻🥹
کی پارت بعدی رو میزاری؟؟
مرسی☘️
احتمالا دیگه نمیزارم
عه،که اینطور،در کل داستان جذابی بود👏🏻✨️
عالیی .... بود :))
♥✨
خب ناراحت نشیا ولی یه کاربر قبل تو اینارو ساخته با تصویرم هستن
عزیز ایشون از خیلی قبل این داستان رو شروع کرد
خب اونم خیلی وقته شروع کرده
یارو 90 پارت داره میسازه یعنی ازون خیلی خیلی بیشتر قبل شروع کرده
ایشون از هفت ماه پیش شروع کرده
درضمن اگه پارت های دیگه رو بخونید متوجه می شید که فرق داره دوستان
اون کمیکso not my تایپ هست که توی دانشگاه اتفاق می فته اما این داستان توی دبیرستان
من قصد دعوا ندارم بد برداشت نکنید فقط گفتم که سو تفاهم پیش نیاد
من اینارو خودم مینویسم و اگه کسی با تصویر گذاشته احتمالا مانگا یا مانهوایی رو ترجمه کرده ولی داستان نویسی با مانهوایی که تو وبتون و سایت های دیگه درمیاری و ترجمه میکنی زمین تا اسمون فرق میکنه و ترجمه شون اونقدری زمان نمیبره که داستان نویسی میبره✨⭐
جالب بود.
🍓✨
🤍🤍🤍🤍
عالی بود.
⭐🍓