سلام بچه ها این هم قسمت هشتم و نهم رو میزارم که بعد امتحانات ترم شروع میشه سعی میکنم ادامه بدم نظر فراموش نشه
سریع امادع شدم رفتم سمت مدرسه تو راه بودم احساس کردم یه چیزی دارع منو نگا میکنه روم رو برگردونم دبدم چیزی نیست چپ و راست رو نگاه کردم چیزی ندیدم دوباره به راهم ادامه دادم در مدرسه که رسیدم رفتم داخل از پله ها رفتم بالا رسیدن طبقه سوم وارد کلاس شدم دیدم شویکه اومده و چشماش رو بسته بود رسیدم بهش صبح بخیر گفتم و نشستم سر جام اونم صبح بخیر گفت و بعدش گفت ناهار رو با هم بخوریم ؟ گفتم ام زنگ ناهار با سرهنگ گورن قرار دارم باید برم ببینم چیکار داره اونم که با تو لجه
اگه تو رو هم ببرم معلوم نیست چی میشه تازشم (دستم رو اوردم جلو و هر انگشت که پایین میدادم یکی میشموردم از انگشت کوچیکم شروع کردم)تازشم یکی این یه دلیل دیگه هم این از همه مهم تر ایننننننننن اینو جا انداختم اوا انگشت کم اوردم ایشککک چرا هر دست پنج انگشت بیشتر ندارع اگه شش انگشته بودم چی 😂 یا شایدم هفت انگشته ووو😯هی هی هی سوسکه فک کن بغل انگشت شستت انگشت داشته باشی چه باحال سوسکه😑😐حالتی بهت زده و سیر شده از دنیا افکارش فریاد مبزنه:
(خدایاااا این چه دختری بود با من اشنا کردی انرژی از کجامیاره ساعت هفت صبح اینجوری ور ور میکنه دیگه اگه ناهار بدیم بهش چی میشه )مغز شوسکه:در حال فکر کردنم مزاحم نشو کیشش کیشش حوصلتو ندارم ساتلا;سوسکه خود درگیری داشت دستم رو جلوش تکون دادم گفتم اهای جواب نداد اهاییییبب کجاییییییییییییب ساتلا هستممممممم بیا بیروننننننننن از حالتش اومد بیرون گفت چته مغزمو خوردی 😐گفتم اهان پس همونه الان اومدی بیرون 🤐مغزی نمونده برات فکر کنی میخواستم یه چیز دیگه بگم ( افکار ساتلا
دختر تو نمیخواستی چیزی بگی میخواستی زر بزنی غور غور کنی ساتلا خیلی لطف داری بهم افکار :بله بله میدونم😌🤗از تو که عاقل ترم ساتلا :ها خیلی😐 همین چند دقیقه پیش تو. شوسکه رو به این روز انداختی دهنش بسته شد 😐😂)میخواستم حرفی بزنم سه هو معلم وارد کلاس شد و مبصر کلاسمون گفت برپا همه بلند شدیم و بعد که معلم نشست همه نشستیم درس داد و از چند نفر پرسید و زمان امتحان رو مشخص کرد بعد زنگ کلاس خورد عکس این صفحه یویچیرو هست هم عضوی تو گروه
سوسکه هم از جاش بلند شد و و پشت سر من اومد روم رو برگزدوندم و گفتم وایسا تو چرا دنبال من میای برو دیگه گفت دوست دارم بیام تا کافه همراهت کنم گفتم باشه ولی اگه اقای گورن رو دیدی به روی خودت هم نمیاری باشه ؟ شوسکه خیله خوب قبوله گفتم افربن تا در کافه همراهبم کرد بعد جلو در کافه اقای گورن رو دیدم گفت :سلام ساتلا گفتم سلام خوبین گفت اره شوسکه روش رو برگزدوند و رفت
گورن :بیا بریم یه چیزی بخوریم ماجرا و برات تعریف کنم گفتم باشه رفتیم و نشستیم و یه اب میوه برامون اوردن گورن ساتلا همونطور که میدونی من رییس بخش سلاطین ماهم گفتم بله مبدمنم گفت امروز تا ده دقیقه دیگه تو عضو یکی گروه ها میشی از جام پریدم و گفتم واقعا هورااااااااا خندید و گفت باشه حالا مردم فکر میکنن چه درخواستی بهت دادم گفتم اهام ببخشید گفت درسته تو با استعدادی ولی باید اماده شی تا دنده نفرین رو برات فعال کنیم که برا فرشته ای مث تو سخت نیست گفتم باشه فقط منظورتون از دنده نفرین دنده نفرین پدرمه ؟ گفت اره خیلی خوشحال شدم و گفتم بریم دیگه با با گروه اشنا بشیم از جاش بلند شد و گفت باشه تو برو رو پشت بوم باز من کم کم میام بدو کردم و رفتم از پله ها بالا
سه طبقه دیگههم رفتم بالا رفتم ای خدا خسته شدم اخراش نفس نفس میزدم رسیدم به در پشت بوم درو حول دادم میخواستم که بیام داخل به هو
پام بع پله پشت بوم گیر کرد که نزدیک بود بیوفتم یه پسره مو صورتی و چشم عسلی منو از پشت گرفت و گفت دختره دست و پا چلفتب عضو گروه ما بشع این حرف رو که شنیدم داشتم از درون اتیش میگرفتم ولی به روم نیاوردم سرم رو بالا کردم یه لبخند ملیح زدم و گفتم مرسی منم از دیدنتون خوشبختم🤗😐اصلا نمیخوام سر به تنت باشه رفتم داخل و دیدم خانم شینا هم اونجاس یعنی ممکنه من تو گروه اونا افتاده باشم
نگاه کردم دیدم یه پسره مو سیاه چشم سبز هم هست و یکی هم همین پسره چشم عسلی و یکی هم خانم شینا اقای گورن رسید منو و همراهش برد پیش اون سه نفر برام معرفی کرد و گفت این پسره مو صورتی و چشم عسلی اسمش شینجیرویه گفتم خوشوقتم معلومه خیلی بی اعصابه پسره نگا چپ انداخت این پسره مو سیاه که چشم سبزه نفر دوم گروه و عذاب منه 🤗 خندیدم و گفتم خوشبختم 😂و اینکه دنده نفرینش هم با من برابری میکنه اسمش یویچیرو سلام داد منم جوابش رو دادم گورن : اینم خانم شیناس سر گزوهتون قبلاً باهاش اشنا شدی گفتم اره از دیدن همتون خیلی خوش بختم اونا هم تایید کردن سرهنگ گورن گفت این هم ساتلا واراشی عضو جدید گروهتوم و کوچیک ترین تون مواظبش باشید گفتم ااا یعنی من از همتون کوچیک ترم دستش رو گذاشت رو سرم و گفت اره دخترم زورم اومد
اینم از قسمت هشتم امیدوارم خوشتون بیاد ببخشید گم بود
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ووویوووووو دمت گرم🤩
ببخشید بقیش کو ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱ کو
😂😂عزیزی چشم حتما امتحانات ترم تمام شد پشت سر هم میزارم
عالیه💞لطفا بعدی را بگذارید تا دق نکردم🙏
بچه ها اینم از قسمت هشتم امیدوارم خوشتون بیاد و اینکه نتونستم عکس بزارم برای پروف و صفحه دلیلشو نمیدونم چرا فایل باز نمیشه 88