های انجلز امیدوارم حالتون خوب باشه:) من اومدم با یه داستان جدید همون طور که بهتون قول داده بودم خب امیدوارم که از داستان خوشتون بیاد:)
همه ما برای زندگی کردن انگیزه های خاصی داریم زمانی که انگیزه تو زندگی نباشه زندگی کردن سخته
و من تو زندگی انگیزه ای نداشتم تا اینکه اون دختر وارد زندگیم شد و باعث شد من تو وجود خودم انگیزه ای ایجاد کنم و اون انگیزه چیزیه که باعث شد به زندگیم ادامه بدم همش بخاطر اون دختر بود....
با عجله از پله سر خوردم و سمت آشپزخونه رفتم که با صدای فریاد جیمین سر جام وایسادم بهش نگاه کردم که گفت:(باکااااااا مگه نگفتی ساعت گذاشتی)
منم همین طور که رو نون تست نوتلا میزاشتم گفتم :(گوشیم شارژ نداشت فکر کردم تا صبح خاموش نمیشه)
که اونم همون طور که کرواتش سفت میکرد گفت:(نباید به حرفت گوش میکردم به خاطر تو روز اول مدرسه خواب موندم)
منم چشمام از عصبانیت بستم جوابش ندادم که اونم دید خیلی عصبانی ام نفس عمیقی کشید و اومد سمتم به کروات شلم نگاه کرد با یه حرکت سفتش کرد و نون تست که برای خودم آماده کرده بودم ازم گرفت که یاا بلندی گفتم و که اونم رو صندلی نشست گفت:( داره دیرم میشه باید زود صبحونه بخورم برم پس انقدر غر نزن)
که منم دستم مشت کردم گفتم:(تو فقط نیستی که کلاسش دیر شده منم مثل توعم)
که بلند شد آخرین تیکه نون تو دهنش کرد با دهن پر گفت:(برام اهمیت نداره)
که تا خواستم با مشت بزنم تو دهنش با صدای مامانم که میگفت بس کنیم ازش دور شدم
که اونم پوزخندی بهم زد و گفت:(دوست نداری که اولین روز مدرسه صورتت کبود باشه هان)
که مامانم گفت:(جیمین ساکت شو با برادرت درست حرف بزن)
که جیمینم کیفش برداشت و بدون هیچ حرفی از خونه بیرون رفت
نفس عمیقی کشیدم رو صندلی نشستم که مامان اومد کنارم نون تست از کنارم برداشت نوتلا روش گذاشت جلوم گذاشت گفت:(به حرفای جیمین اهمیت نده میدونی که فقط از اینکه دیر بیدارش کردی عصبانی بوده)
که سرم انداختم پایین گفتم:(فقط اون نیس که دیر بیدار شده منم مثل اون دیر بیدار شدم اگه میدونستم شارژ گوشیم زود تموم میشه میگفتم خودش ساعت بزاره...)
که مامان دستم گرفت که سرم بالا آوردم که با لبخند بهم نگاه کرد و گفت:(عیبی نداره کوکی مطمئن باش اونم از اشتباهش پشیمون میشه میاد یه طوری از دلت در میاره تو میدونی که چقدر دوست داره)
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
37 لایک
واو
اونی تو محشری😍💜
مرسی عزیزمم🥺🤍
💚
فکر کنم از انیمه صدای خاموش الهام گرفتی درسته؟
خیلی خوب بود، عالی هست که شخصیت ها رو جایگزین کردی
مرسی بابت نظرت:)
من انیمه صدای خاموش ندیدم ولی خب داستان کلا چیزی که فکر میکنید نیس🙂🤍
وای عالی بود لطفا پارت بعد زود زود بزار میسی :)
مرسی عزیزم :)
چشم سریع میزارم
بعدیو کی میزاری:/مح طاقت هیچی ندارم:/مح پارت بعدو موخوام•-•
عزیزم هنوز نزاشتم ولی تا شب دوتا تست میزارم تا اون موقع پنج الا شش روز طول میکشه تست چی قبول کنه 🚶🏻♀️💔
هاتسو جان حالا بدون ما چه وعضی داریم وقتی داستان زندگی شخصی من پارت چهارشو نمیزاری 🤣🤣🤣🤣من همونم که گفتم که داشتم تو کامنت ها مثلا با جونگ کوک کلنجار میرفتم 😂😂😂😂
سلام چه باحال بود یه رمان بهت معرفی کنم برو بخون خیلی باحاله .. اسمش ارزوی پنهان هست محشره اسم نویسندش هم shailan
مرسی عزیزم ♡
خیلی خیلی عالیه لطفا پارت بعدیو زودتر بذار خواهش میکنم 🥰🥰🥰🥰🥰🥰
مرسی عزیزم چشم تمام تلاشم میکنم:)
عالی بود من فک کنم این دختره لال نیست خودشو به لالی میزنه و دلیلش رو هم نمیدونم 😐🙂😅
مرسی عزیزم
تو پارتای بعدی معلوم میشه😂😂😂
عالی
مرسی:))
عر خیلی خوب بود🥺✨
مرسی عزیزم
خییل قشنگ. بود به داستان منم سر بزن 🥺💞
مرسی عزیزم
حتما سر میزنم^-^