8 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🔥Kipper انتشار: 4 سال پیش 276 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خب حرفی ندارم بریم ببینیم قضیه از چه قراره
این داستان : نجات
دیپر : یه روز یه آقا خرگوشه رسید به یه بچه موشه...اممم چیزه داستان شروع شد؟ خب باید برم سر نقشم...اوففف کی این زِک میاددد حوصلم سر رفتهههه...۱۳ !! ، ۱۳ : باز چه مرگته ؟ دیپر : حوصلم سر رفتههه ، ۱۳ : این دفعه ۴۰ بارته که این حرفو میزنی 😑 تازشم مگه نگفتم دیگه کاری به کارم نداشته باش ؟ دیپر : من خسته و درماندم..۱۳ : حسش میکنم..وای صاحب خونه داره میاد!!!!!! من برم قایم شم...زِک : سلام دیپررر.. ، دیپر : سلام رفیق ، زِک : خبرای خیلی خیلی خوبی برات دارم.. دیپر : اونوقت چه خبری ؟ زِک : یکی از اون هفت تا نشانه رو پیدا کردم!!!! دیپر : ایول به تو..زِک : فقط شنیدم داخله اون برج بلنده که برای من کاری نداره که برم اونجا..دیپر : پس بریم
دیپر : عجب برج سوت و کوریه 😐 زِک : موافقم چون اینجا خیلی وقته تخلیه شده...دیپر : عه چرا منو تو دستت گرفتی 😳 ، زِک : بنظرت از خودت پرسیدی که چرا مردم اینجارو تخلیه کردن؟ دیپر : نمیدونم..زِک : چون زیر سر من بود 😈..زِک در یه اتاق رو باز کرد و دیپر رو هل داد.. دیپر : وای تو کلی بچه تو قفس کردی ؟ زِک :برای تو یه قفس عالی در نظر گرفتم ،، زِک دیپرو کرد تو قفس.. دیپر :چرا اینکارو میکنی ؟ زِک : چون که من یه آدم روان پریشم که دوست دارم بچه هارو تو قفس زندانی کنم...مخفف اسمم هم میشه "زندانبان کور* ههههههه
بیل : مامانبزرگ ازت خواهش میکنم دیگه قهوه یخ زده نخورم 🤢🤮... میول : ساکت شو سایفرکم ، بیل : مامانبزرگ دسته پس اس فور داری ؟ میول : بمیری انشاالله من پیسی پور کجام بود ؟ بیل : پیسی پور نیست ، پس اس فوره میول : حالا هر کوفت و زهر ماری که هست..بیل : یه احساسی دارم ،، دارم میلرزمممم..(یهو علامت کاج تو چشم بیل ظاهر شد) میول : خب احتمالا نشانه ای که روی چشت اومد یعنی اون شخص توی خطره... میول : خب پس برو به دادش برس بیل : من که نمیتونم غلطی بکنم..میول : خب من تمام عمری که اینجا زندگی میکردم میتونستم از اینجا برم ولی میگفتم من دیگه عمر خودمو کردم و این کار رو بسپارم به یه جوون...خب نوه خل مغزم فقط تو میتونی از اینجا بری.بیل : دلم برات تنگ میشه مامانبزرگ میول : احساساتی بازی بسه الان میفرستمت به جایی که میخوای...صبر کن ببینم تو گفتی دوستت تو کدوم بعده ؟ بیل : نمیدونم 😐 ، میول : پس انتظار داری از 28469229 تا بعد چجوری بفهمم کدوم بعد رو رفته 😠 ، بیل : خب من تمام مدت زندگیش زیر نظرش داشتم و بوی اونو از حفظم...تازه تمام راز های زندگیشو میدونم..میدونم شبا چه کتابی میخونه..یا موقع غذا خوردن چه عادتی داره 😈 ، میول : فکر نمیکردم اینقدر عجیب باشی..حالا عین سگ بو بکش تا بعد اون رو پیدا کنیم
بعد از یک ساعت..میول : ببینم بیل نون تست یخ زده میخوری ؟ بیل : نخیر من دیگه تو زندگیم هیچ چیز یخ شده ایییی نمیخواممم بخورمممم...میول : هنوز نفهمیدی تو کدوم بعد هست ؟ بیل : خودت که داری خوب میبینی..نه!! میول : دیگه راستش نمیدونم . از چشای بیل یه نور کاج به سمت یه بعد خاکستری اومد. بیل : پس توی اون بعده 😃 ، میول : موفق باشی نوه عزیزم ، و میول بیل رو هل داد سمت اون بعد..
بیل : آخ سرم..پووووفففف بابا چی میشد یه شهر آتشین باشه بجای این فضای مسخره خاکستری ، سلام انسان های احمق..شایدم انسان نباشید به هر حال ، من اومدم تا بگم دوست من اینجاس و شما ندیدینش ؟ بیل : بابا دیوونه شدم دارم با در و دیوار شهر حرف میزنم 😐 ، بزار تو خونه هارو بگردم..الو مردممم ،، کجایین ؟ شاید بنظرتون عجیب باشه که من یه مثلث عجیبم..الان انسان شدم خوبه ؟ ۱۳ : بابا کر شدم با این صدات بگو از جون آشپزخونه زِک چی میخوای ؟ بیل : من دنبال شخصی به اسم دیپر پاینز میگردم 🌲 ۱۳ : همون پسره که کلاه درخت سرش بود...بیل : درسته خودشه 🙂 ۱۳ : زِک اونو زندانی کرده ⛓ ، بیل : زِک غلط کرده..و بگو کدوم گورستونی میتونم پیداش کنم ؟ ۱۳ : توی اون برج بلند ، بیل : خیلی ممنونم دختر بچه... ۱۳ : امیدوارم موفق بشه
بیل : زِککککک ، شنیدم کاج و یه مشت بچه رو زندانی کردی ؟ خودتو نشون بده تا به سزای اعمالت رسیدگی کنم...زِک : سلام موجود بی مصرف..بیل : دیپر کجاس 😡 ، زِک : فقط یه احمق جای شکارش رو لو میده.بیل : مثل اینکه تنت میخاره ، زِک : بیا تمومش کنیم و یه مبارزه ی... ( بیل با یه بشکن زِک رو پودر کرد ) بیل : چقدر آدم های پرو که ادعا میکنند قدرتمندن زیاد شدن 😒 ، بیل رفت و در قفش دیپر و بقیه رو شکوند ،، بچه ها :ممنووونن ،، بیل : فکر کنم این اولین کار خوب زندگیم باشه 🙂 ، خب دیپر بیا دیگه بریم از این بعد.دیپر : بزن بریمم
استن : بزار یکم از پنجره نگاه بندازم ،، وووییی اون دیگه کدوم باباییه ؟ ، یکی از قربانی های هاکماث داشت واسه خودش تو شهر میچرخید ، خب شاید با این لباس کفشدوزی بتونم شکستش بدم..چون الان رسما یه ابرقهرمان پیرم 😁
کت نوار : باید صبر کنم بانوی من بیاد ، استن : سلام پیشی ، کت نوار : سلام بانو...😐😐 ، استن : ضد حال خوردی 😂 ، کت نوار : لیدی باگ کجاس 😐 ، استن : لیدی باگ رو از کجا در اوردی عسلی من عمو باگ هستم 😁 ، کت نوار : با تو هستممم ، معجزه گر لیدی باگ دست تو چیکار میکنه پیرمرد 😡 استن : خب راستش... ( بیل و دیپر رسیدن تو اون بعد و اسی رو بلند کردن ) استن : خداحافظ بدبخت ، این گوشواره ها هم مفت یکی دیگه بیل : فکر کنم حالا باید بریم بعدی که سوز توش هست رو پیدا کنیم ، دیپر : اره
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
پارت 2 نبرد در ابشار جاذبه امد(:
اوکی حتما میخونمش
عمو باگ🤣🤣 بیچاره کت
😂😂😂
اینگونه است که راگا «کسی که داستان پونی مخواست» به الستور تبدیل شد و داستان را طلسم کرد
ها؟
یادم نمیاد اون موقع چه قد مغزمو از دست داده بودم یا فازم چی بود که اینو نوشتم😐باور کن خودمم نمی دونم😐
معذرت😐💔
چرا معذرت خواهی ؟
بابا تو دسته منو از پشت بستی
نمی دونستم می تونی خودتو انقد به کوچه ی علی چپ بزنی😐
از من بیشتر زدی😐💔
عجب 😶
آره دیگه😐
الستور هازبین؟ =|
عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللییییییییییییییییییی بید
مممنوننننننننن (((:
اصلا خوب نبود
فوق العاده بود
چه متن گول زننده ای بود 😂😂
خیلییییی خوب بود🤩 تو صفحه آخر خیلی خندیدم🤣🤣🤣
زود پارت بعد رو بنویس و به داستان های منم سر بزن😘😘
خیلی ممنون
جیغغغغغغغغغغغغغعغغ بالاخره اومد عالی
اینقدررر جیغ نزن سرمم رفت 😂😂😂😂
ممنونننن
عالییییییییییی بود
سر صفحه ی اخر که اسی توش بود جر خوردم😂
پارت بعدی رو زودتر بنویسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
ننویسی خودمو میکشم روح میشم میام تسخیرت میکنم😂
عمو باگ 😂🐞
ممنون 🙂
عمو باگ(استن):اصلا نترسید عسلیا!عمو باگ اینجاست تا نجاتتون بده!😂😂😂
😂😂😂😂🤣
پوکیدم 😂
عالی بود 👌
لایک ❤
(:
کیپر 😐😐😐🤣🤣🤣خوب بود
پارسا 😐😐😐🤣🤣🤣
ممنون 😂