8 اسلاید صحیح/غلط توسط: ᥇ꪶꪊꪑ𝓲ꪀᧁ♪ انتشار: 4 سال پیش 73 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام بچه ها😃 یه فیک غمیگن ولی قشنگ براتون آوردم💞💕 بچه ها فیک من و جونگ کوک پارت ۱ و۲ تو اکانت kpop h-aعه چون خیلیاتون اونجا خوندینش شاید االان منو گم کردید ولی بازم میگم ادامه ش اینجاعه... این فیک غمیگنه و یکم کوتاهه اما حتما بخونیدش با همه فیکایی که تا الان خوندید فرق داره🙂نظرتونم بگید و یه چیز دیگه عکس تستم خودم درست کردم اگه قشنگه حتما بگید🙂😘از این به بعد خودم عکس تستارو درست میکنم🥰
اول اون بالا رو بخون کیوتی اگه نخوندی🙂
من دخترعموی جیمینم
ما باهم رابطه ی خیلی خوبی داشتیم
و هر روز باهم میرفتیم بیرون و قرار میزاشتیم و کمپانی ام مشکلی نداشت چون من فامیل جیمین بودم...
من با اعضا هم رابطه ی خیلی خوبی دارم
تهیونگ و جونگ کوک دوتا از بهترین دوستامن
من و جیمین بعد چند ماه
نامزد کردیم...
جیمین درگیر کارش بود و با مادر و پدرش بحثش شده بود
بعد دو هفته غیبش زد!
هیچ خبری ازش نبود
هیچ کسی نمیدونست چه اتفاقی افتاده...
هر روز اعضا سعی میکردن بفهمن جیمین کجاس اما هیچ مدرکی پیدا نمیکردن
کمپانی هم همینطور
الان تقریبا سه ماه شده بود...!!!که ازش خبری نبود...
برنامه های گروه رو هوا بود
هیچی مشخص نبود
"داستان تازه از اسلاید بعد شروع میشه"
ساعت ده صبح بود...
دوباره یه روز تکراری دیگه...
زندگی بدون جیمین بی معنی بود
نمیدونستم چرا اصلا هر روز صبح پا میشم... برای چی
تو کشو ی میزم دنبال اسپری آسمم
میگشتم اما نبود...
یکی در زد...
ا/ت: بله؟؟
مامان: ا/ت بیداری؟؟
ا/ت: بله...مامان بیا تو
درحالی که سرفه میکردم گفتم: مامان اسپری آسمم کو؟
مامان : بیا تو پذیرایی جاش گذاشتی...
اسپری رو داد دستم
دیگه تهش بود...داشت تموم میشد
ا/ت: داره تموم میشه...
مامان: داریم بازم نگران نباش دخترم💞
درحالی که بغض کرده بودم گفتم: چرا آخه اینجوری شد...چرا جیمین بدون من رفت...چرا من مریض شدم...چرا سه ماهه هیچ خبری ازش نیس...چرا بهم خبر نداد کجاس...آخه چرا😭😭😭😭😭😭
مامان:ا/ت عزیزم لطفا گریه نکن...🥺
قوی باش همه چی درست میشه میتونم حس کنم💕💫
ا/ت: پس چرا من هیچی حس نمیکنم؟😭
مامان: ا/ت تو به این راحتی گریه نمیکردی خیلی غرور داشتی چرا اینجوری شدی؟؟؟؟ دخترم آروم باش راستی دکتر قلبت گفت سه هفته دیگه بری پیشش...
ا/ت: چیزی شده؟؟؟
مامان: گفت میخواد ببینه مشکل قلبت
چیه...دیگه گریه نکن مثل قبلا محکم باش...الانم تهیونگ و جونگ کوک میخوان بیان دیدنت سر ووضعتو درست کن باشه من میرم به بابات کمک کنم لامپو درست کنه😑
ا/ت: باشه🙃
لباسامو عوض کردم و عطر زدم💕سعی کردم روحیه ی خودمو حفظ کنمو لبخند بزنم...
چشمم خورد به گیتارم برش داشتمو
هوس کردم آهنگه چشمات میگه
"your eyes tell"رو بخونم
همیشه این آهنگ بهم آرامش میده
و جونگ کوک رو تحسین میکنم که همچین آهنگ قشنگی نوشته
با بغضی که ته گلوم بود شروع کردم به خوندن....
.....................................................
از زبان مامان ا/ت:
یهو زنگ در خورد
خداروشکر میکردم که تهیونگ و جونگ کوک کنار ا/ت بودن
چون واقعا حالش بد بود
در رو بازکردم و گفتم: خوش اومدین
تهیونگ: سلام
جی کی:سلام
تهیونگ: ا/ت چطوره؟؟؟
+اصلا خوب نیس آسمش شدید تر شده...قلبشم ضعیف تر...از نظر روحی م داغونه...من تمام امیدم به شماس
جونگ کوک: هرجوری شده جیمینو برمیگردونیم... الان ا/ت کجاس؟؟؟
+تو اتاقشه...
با تهیونگ از پله ها بالا رفتیمو رسیدیم به اتاق ا/ت...انگار داشت آهنگ میخوند...صداشو میشنیدیم...
تهیونگ: your eyes tell...بازم داره اونو میخونه...
جی کی : این آهنگ دقیقا حال ا/ت رو توصیف میکنه...
تهیونگ اومد در بزنه دستشو گرفتم
+بزار چند دقیقه تو حال خودش باشه...
"از زبان ا/ت"
با بغضی که ته گلوم بود میخوندم و میزدم...
"چرا انقدر"
"دارم اشک میریزم"
"هِی، کنارم بمون"
"و لبخند بزن"
"آینده بدون تو"
"مثل دنیای بی رنگه"
"تک رنگ و سرد"
"تاریکی…"(شما آهنگو پلی کنید🥺😭)
اشکام سرازیر شد دیگه نتونستم بقیه شو بخونم😭😭😭 و شروع کردم هق هق گریه کردن ...
"از زبان تهیونگ و کوک"
داشت آهنگو میخوند...
کوکی: حتی وقتی بغض تو گلوشه بازم قشنگ میخونه...🥺😭
ته: آره...
یهو صداش ضعیف شد و صدای گریه اومد...
ته : چی شد؟؟؟...
جی کی در زد و رفتیم تو ا/ت نشسته بود و گریه میکرد
جونگ کوک رفت سمتش
دستشو گذاشت رو دست ا/ت
جونگ کوک: ا/ت شیی...پس ادامه ش؟؟؟چرا نخوندی؟
ا/ت پرید بغل جونگ کوک
+دیگه...دیگه نمیتونم...
جونگ کوک:ا/ت شی اشکاتو پاک کن آروم باش... همه چیزو درست میکنم...
ا/ت: جونگ کوکیی من خسته م ...از همه چی...نمیتونم...دیگه نمیتونم ادامه بدم...حتی اگه برگرده نمیتونم به راحتی ببخشمش..."گریه م بیشتر شد"
منو تنها گذاشت بی خبر رفت...حتی...حتی تلفنشم جواب نمیده...کاش هیچوقت جیمینی وجود نداشت!!!من بدون اون نمیتونم زندگی کنم🥺😭
جونگ کوک درحالی که صورتمو نوازش میکرد گفت: من ناراحت ترم...دیگه اون دختر قوی مرده!!! ا/ت قبلی الان کجاس؟ اون دختری که غرورش اجازه نمیداد گریه کنه...کجاس؟؟؟
اونی که همه قهرمان صداش میزدن کو؟ ا/ت شی برگرد به زندگی عادی قبلت جیمین وقتی برگرده دیگه خودشم نمیتونه خودشو ببخشه تو داری خودتو مریض میکنی...اون خودشو سرزنش میکنه...منظورمو میفهمی؟من بهت قول دادم برش میگردوندم از وقتی دوست شدیم تا حالا زیر قولم زدم؟
ا/ت: حتی اگه زیر قولتم بزنی ناراحتم نمیشم و بازم دوست دارم...چون کنارم بودی...فقط میتونم بگم از جفتتون ممنونم🥺...
راستش...ا...اصلا ازتون همچین توقعی نداشتم...که تو اینجور شرایط کمکم کنین...اما از جیمین توقع داشتم تو اینجور شرایط کنارم باشه...🥺😭
اما نبود...
تهیونگ ، جونگ کوکی...مرسی که هستید💕🥺
جونگ کوک محکم تر بغلم کرد: من و تهیونگ همیشه کنارتیم...جیمینو برمیگردونم پیشت ا/ت شی قول میدم
ا/ت: ممنونم...
تهیونگ اومد نزدیک اشکامو پاک کرد: چشمات زشت میشه...گریه نکن...بیا بریم بیرون یه چرخی بدیمت یه هوایی عوض کنی...
آماده شو ما منتظر میمونیم
ا/ت: باشه💕💫
"از زبان تهیونگ"
من خوب میدونستم جونگ کوک عاشق ا/ت بود ولی اون با جیمین نامزد کرد...جونگ کوک برا ا/ت خوشحال بود و هنوزم خوشحاله
اون فقط میخواد ا/ت خوشحال باشه...
اون خیلی فداکاری کرده...و تا الان حسشو به ا/ت نگفته همیشه سعی کرد رابطه ی جیمین و ا/ت رو خوب کنه
هیچ وقت از حدش نگذشته و احساساتشو نسبت به ا/ت مخفی کرده... و حاضره واسش همه کار بکنه
من همه ی اینارو به ا/ت گفتم
ا/ت جونگ کوک رو به عنوان یه دوست وفادار همیشه دوست داره خودش بهم گفت... واقعا دلم واسه کوک میسوزه چون همیشه سعی میکنه جیمینو و ا/ت رو بهم نزدیک کنه...
من هر وقت جونگ کوک رو میبینم تو نگاش یه چیزیو حس میکنم...
جونگ کوک: هیونگ...هیونگ...تهیونگاااا
ته: ها؟ بله؟
جی کی: منو ببر کمپانی ببینیم خبری از جیمین نیس...بعدش بریم از اون کافه ای که همیشه میرفت یه پرس و جو بکنیم ا/ت رم میبریم یه دسر شکلاتی میدیم بهش...حتما خوشحال میشه💕💖
ته: هنوزم دوسش داری؟
جی کی: دوسش دارم...از دوس داشتنش دست نمیکشم...خوشحالم که میتونم بهترین دوستش باشم...میتونم یه فرد تاثیر گذار تو زندگیش باشم...این خیلی خوبه...اونم منو به عنوان دوستش دوست داره☘وقتی...وقتی بغلم کرد و گفت اگرم زیر قولت بزنی بازم دوست دارم...حس خیلی خوبی بهم دست داد دلم نمیخواست اون لحظه تموم شه
میخوام به خوشحال کردنش ادامه بدم و جیمینو برگردونم پیشش تنها کاری که ازم بر میاد همینه...
"از زبان ا/ت"
داشتم حرفای کوکی رو از پشت در میشنیدم نزدیک بود دوباره گریه م بگیره از این همه لطفی که بهم داشت🥺 تصمیم گرفتم از امروز قدرشو بیشتر بدونم اون فرشته ی دومه زندگیم بود🥺
سریع حاضر شدمو درو بازکردم
ا/ت: بریم؟
تهیونگ: اووو ا/ت شییی چه تیپی زدی
خیلی خوشگل شدی
جونگ کوک سرش پایین بود حدس میزدم نمیخواس خیلی خودمونی بشه چون فکر میکرد من فکرای بد به سرم میرنه😐پس خودم شروع کردم
ا/ت: جونگ کوک اوپای من چرا یهو خجالتی شدی؟؟؟
جی کی: خجالتی...نه من هنو شیطونم ا/ت شی😝💜خیلی خوشگل شدی خانوم ا/ت
بدو بریم که جیمینتو پیدا کنیم
ا/ت: باشه
از پله ها رفتیم پایین
مامان: کجا به سلامتی؟؟
جونگ کوک: خانم پارک میریم ا/ت شی رو ببریم بگردونیم
مامان: خیلی خوبهه❤❤❤ بچه ها زود بیاید من براتون شام درست کردم☘
تهیونگ: چشم
ا/ت: خدافظ مامان جون
مامان: خدافظ
و رفتیم بیرون
"از زبان مامان ا/ت"
آقااا اون لامپو ول کن ا/ت حالش خیلی بهتر بود جونگ کوک و تهیونگ بردنش بیرون
+عهههه چه خوبببب
"از زبان ا/ت"
تو ماشین نشستم
جونگ کوک: اشکالی نداره پیشت بشینم؟
ا/ت: این چه سوالیه؟ معلومه
جونگ کوک اومد پیشم نشست
تهیونگ راه افتاد
جونگ کوک: تهیونگا برو کمپانی...
تهیونگ: باشه
ا/ت: چرا...
جونگ کوک: چرا چی؟؟؟
ا/ت: چرا احساس میکنم یه چیز خیلی مهمو نیوردم؟
جونگ کوک: مهم نیس خودتو نگران نکن همه چیو آوردی...
ا/ت: هییی امیدوارم...
بعد از چند دقیقه رسیدیم کمپانی
رفتیم تو ...
جونگ کوک رفت سمت میز منشی
جونگ کوک:سلام خانم
+سلام آقای جونگ کوک خوش اومدین
جونگ کوک: میخواستم... بدونم...
+آ ببخشید آقای جونگ کوک یادم رفت فردا واسه ظبط آهنگ جدیدتون بیاید
جی کی: باشه...میخواستم بدونم آخرین باری که پارک جیمین اومده کمپانی کی بوده شماره ای چیزی ازش دارید؟
"ا/ت: جونگ کوک انگار اصلا آهنگش واسش مهم نبود چون هر وقت بحث آهنگ خوندن بود جی کی ذوق بیشتری داشت اما الان معلوم بود فقط واسش من و جیمین مهم بودیم
+واقعا ببخشید من تازه استخدام شدم
نمیدونم...میتونید فردا از خانم سولگی بپرسید...تجربه ش از من بیشتره...
جی کی: باشه ممنون...تهیونگ بدو بریم کافه...
ا/ت: جونگ کوکی عجله نکن آروم باش نفس بکش
جی کی: ا/ت شی نگران نباش من نفس میکشم😂
تهیونگ : بریم
نشستیم تو ماشین...
ا/ت: وای دارم کلافه میشم...
جونگ کوک: چرا؟
ا/ت: هی حس میکنم یه چیز خیلییی مهم رو نیوردم
جونگ کوک: چی بگم دیگه نگران نباش
رسیدیم به کافه
ته: همینجاس؟
جی کی: آره آره
جونگ کوک سریع پیاده شد و رفت تو
صاحب مغازه عوض نشده بود
من رو صندلی نشستم و به جونگ کوک خیره شدم...
فقط داشت واسه ما خودشو به هر دری میزد واقعا ازش ممنون بودم
جی کی: ببخشید آقا شما مشتری به اسم پارک جیمین داشتید؟
+بله بله خیلی میومد اینجا...ولی تقریبا سه ماه میشه که خبری ازش نداریم
جی کی: آقا من یکی از دوستای نزدیکشم این خانمم نامزدشه ما خیلی نگرانشیم...
تهیونگ: بله...منم یکی از دوستای نزدیکشم
شماره ای ازش ندارید چیزی بهتون چیزی نگفته؟
+ چرا ... چرا روز آخری که اومد اینجا دوتا شماره داد و گفت اگه کسی اومد اینجا به این شماره ها زنگ بزنه...
جی کی:میشه شماره رو ببینم؟
+بله حتما
جی کی: ا/ت شی بیا
ا/ت: یعنی کجاس؟"چندتا سرفه پشت سرهم کردم"
تهیونگ: الان میفهمیم چه خبره...
جی کی: ا/ت خوبی؟؟؟؟
ا/ت"با سرفه"آره
شماره هارو دیدم شماره اولیش که جواب نمیداد اما شماره دومی رو تا حالا ندیده بودم...
ا/ت: جونگ کوکاااا این...این چیه؟؟
جی کی: الان زنگ میزنیم...آقا میشه با گوشی شما بگیرم؟ چون ممکنه مال مارو جواب نده
+بله حتما...
گوشیشو داد و جونگ کوک گذاشت رو بلند گو...
همینجور بوق میخورد ا/ت جواب بدهههه
جی کی: آروم باش ا/ت شی
ا/ت: آ...ببخشید همینجور سرفه میکرد
سرفه ش هی شدید تر میشد
جی کی: ا/ت...
یهو صدایی اومد
+الو...
جی کی: جیمین...؟؟ جیمین تویی؟؟
تلفن قطع شد
جونگ کوک: خو...خودش بوددد
ا/ت سرفه هاش شدیدتر شد
جونگ کوک: ا/ت...ا/ت اسپری ت کووو؟؟؟
تهیونگ کیف ا/ت رو نگا میکنه
جاش گذاشته
و بله حس ا/ت درست بود
جونگ کوک: وایساا...
جیب کتشو نگا کرد یه اسپری نو دراورد داد به ا/ت
ا/ت اسپری رو زد
ا/ت: جونگ کوکاا اسپری از کجا آوردی؟؟
جونگ کوک: من همیشه یدونه میزارم توجیبم ....مامانت گفت اسپری ت رو همش جا میزاری منم یدونه خریدم
ا/ت: به هر حال ممنونم جونگ کوکی...اون...اون واقعا جیمین بود...؟
جی کی: آره...
اینم پارت❤اگه خوشتون اومده حتما لایک کنید
کامنت بزارید چون نظرتون برام خیلی مهمه
ادامه ش بدم؟
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
بچه ها تو بررسیه
وای خیلی قشنگ بود 😍😍
منتظر پارت بعدی هستم 💜
عالییییی ادامه بده😍😍😍😍
بعدییییی عالی بود
منتظرم لاولی
عالییییییییی بود ادامه بده 😍 😍
عالی بود حتما ادامه بده
عالی بود 💜
زود پارت بعدی رو بزار