10 اسلاید صحیح/غلط توسط: 💖B.R.N💖 انتشار: 4 سال پیش 35 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بریم برای پارت10😁😁👇👇👇
اززبان مرینت:........
(بچه های چیزی باید بگم مامان بابای مرینت ادرین برگشتن ازسفر کاریشون برای همین هم ادرین وگلوریا فیلیکس رفتن خونه خودشون خوب بریم سراغ داستان) صبح بود از خواب پاشدم دست وصورتمو شستم ورفتم صبحونه خوردم رفتم مدرسه بعد از مدرسه داشتم تو خیابون راه میرفتم که دیدم ادرین داره میادسمتم(مرینت:♡،ادرین:☆)☆سلام مرینت بانو ♡سلام ادرین ☆مرینت بعدازظهر وقت داری باهم بریم پل سن آندره بستنی فروش هم اونجاس میتونیم بریم ازش بستنی هم بگیریم♡معلومه که وقت دارم ومیام خیلی وقته باهم نرفتیم پل سن وبستنی نخوردیم☆پس ساعت6 میبینمت بانوی من♡خدافظ ادرین وبراش با دست یه بوس وقلب فرستادم💋❤☆خدافظ مرینت❤
اززبان لایلا:بافیلیکس داشتیم حرف های مرینت وادرین رو گوش میدادیم شنیدم که ساعت6 میرن پل سن فیلیکس:خوب حالا چیکار کنیم لایلا:چیکار کنیم فعلا هیچی تا بعد از ظهر که اونامیرن پل سن اون موقعه بهترین وقت هست که مرینت وادرین رو ازهم متنفرکنیم هاهاهاها(خنده شیطانی)😈فیلیکس:خوب چطوری بریم اونجا وازهم متنفرشون کنیم لایلا:سادس ونقششون رو براش گفت(نقششون رو نمیگم چون خودتون بعدا میفهمید😈😁)
اززبان فیلیکس:رفتم خونه ادرین اینا ورفتم تو اتاق ادرین دیدم ادرین رفت حموم سریع رفتم پای گوشیش وبه مرینت پیام دادم( بچه ها فیلیکس رمز گوشی ادرین رومیدونه اگر تو همون قسمتی که فیلیکس اومد دیده باشید دیدین که رمزگوشی ادرین رو میدونست) نوشتم:سلام مرینت مرینت من ساعت6 نمیتونم بیام چون جلسه عکاسی دارم برای همین ساعت4 بیا لطفا.سریع جواب داد نوشته بود:باشه ادرین من ساعت4 اونجام
دیدم ادرین داره از حموم میادبیرون سریع گوشیش رو گذاشتم کنار ورفتم رو یه صندلی نشستم ومثلا شروع کردم به ور رفتن با گوشیم وقتی ادرین لباساشو پوشید گفتم:میگم ادرین من با لایلا قرار دارم میشه یکی از کت وشلوارهات رو بهم بدی ادرین:معلومه برو از کمد هرکدوم که دوست داشتی رو بردار (بچه ها اون وقتی که فیلیکس به مرینت پیام داد ساعت3 بود تا لباسی که میخواست رو انتخاب کنه وبپوشه شده ساعت سه ونیم الانم هم میره پل سن ) ممنون ادرین رفتم ویه کت شلوار مشکی برداستم وپوشیدمو با یکی از ماشین ها رفتم پل سن
اززبان مرینت:ساعت تقریبا یک ربع به چهار بود رفتم ویه لباس خوشگل که ادرین برای تولدم خریده بود رو پوشیدم و یه کیف قرمز خال خالی
مث کفشدوزک بود انداختم که اونم ادرین برای ولنتاین پارسال واسم خریده بود😆 خلاصه اماده شدموسوار ماشین شدم وحرکت کردم سمت پل سن وقتی رسیدم ادرین هم اونجا بود یه کت وشلوار مشکلی پوشیده بود وقتی رفتم نزدبکش دیدم که لایلا تو ب*ق*ل*ش*ه😨😵😳♡آ...آدرین لایلا اینجا چی میخواد کنارتو چیکار میکنه (بچه های فکر کنم فهمیدین نقشسون چی بود وفهمیدین که فیلیکس داره نقش ادرین رو بازی میکنه بچه ها من برای اینکا متوجه بشین فیلیکس هست کنار علامت ادرین که این☆هست یه دونه از این*ها هم میزارم به این شکل:☆*)☆*برای همین بهت گفتم بیای مرینت من دیگه دوست ندارم لایلا عشق واقعی منه ♡چی مگه من چیکار کردم که تودیگه عاشقم نیستی منو تو از بچگی همو دوست داشتیم😢☆*دیگه نداریم ولایلا رو ب*و*س*ی*د*م حالا فهمیدی که دیگه دوست ندارم تو از امروز فقط یه دوست معمولی هستی ولایلا عشق زندگی منه ♡خیلی بدی ادرین خیلی بدی بعد اون همه خوبی که بهت کردم این جوابش بود وبا گریه از اونجا رفتم وسوار ماشین شدم لایلا:افرین فیلیکس خیلی خوب بازی کردی فیلیکس:خودم میدونم ولی امروز چندش ترین وحال به هم زن ترین کاری که ممکن بود انجام بدم رو انجام دادم لایلا:چی بود حالا اون وقت؟فیلیکس:ب*و*س*ی*د*ن تو واقعا خیلی حال به هم زن بود وقتی بهش فکر میکنم حالم بد میشه لایلا:😡😐😒اولا از خداتم باشه دومافکر کردی من حالم بد نشد وقتی ب*و*س*ی*د*ی*م فیلیکس:
به قول خودت از خداتم باشه لایلا: خوب من دوست دارم نباشه
اززبان ادرین:ساعت نزدیک های شیش بود که دیدم فیلیکس اومد وقتی رسید منم رفتم اماده شدم ورفتم سوار ماشین شودمو رفتم پل سن وقتی رسیدم منتظر مرینت شدم نیم ساعت گذشت ولی نیومده بود زنگ زدم به گوشیش ولی جواب نداد زنگ زدم خونشون رزی برداشت زری:بله بفرمایید☆سلام رزی منم ادرین رزی من امروز با مرینت قرار واشتم ولی نیومد میگم اتفاقی افتاده رزی:مرینت همین الان از بیرون اومده ورفته تو اتاقش خوابیده ☆اهان خیلی ممنون رزی خدافظ رزی:خدافظ ☆خیالم راحت شد که اتفاقی نیوفتاده ولی فردا که تو مدرسه همو میبینیم بعد ازش پیپرسم که اگر اشکالی نداره فردا بریم
اززبان مرینت فردا صبح وقتی میخواد بره مدرسه: رفتم سوار ماشین شدمو رفتم مدرسه وقتی وارد کلاس شدم از الیا خواستم که امروزو کنار اون بشینم نینو هم بره کنار ادرین بعد از مدرسه میخواستم برم سوار ماشین بشم که یهو ادرین اومد وگفت:سلام مرینت بانو میگم..... ♡من دیگه بانوی تو نیستم ادم فروش چیشد دیروز که با لایلا جونت بودی حالا یادی هم ازمن کردی نمیخوام دیگه ببینمت اقای اگراست برو باهمون لایلا جونت حالام خداحافظ
اززبان ادرین:چرا مرینت اینطوری کرد اخه با ناراحتی رفتم سوار ماشین شدم ورفتم خونه رفتم تو اتاقم در کیفمو باز کردم وگوشیمو در اوردم رفتم تو واتساپ دیدم مرینت بلاکم کرده رفتم تو پی ویش ودیدم که به مرینت ساعت3 دیروز پیام دادم اونم جواب داده ولی من که حموم بودم کی به گوشی من دست زده وبه مرینت پیام داده😟
پایان امیدوارم که دوست داشته باشید لایکو نظرات فراموس نشه خدافظ تا پارت11 😘دوستای عزیزم چالش هم داریم
چالش:اگر جای توماس جرمی بودی فصل چهار رو جطوری میساختی
اینم از چالش😊لطفا چالشو انجام بدبن وتو نظرات روشتون که چطوری میراکلس فصل4 رو میساختین مثلا کشف هویت داشت ادرین مرینت بهم میرسوندی لایلا وکاگامی رو چیکار میکردی از این جور چیزا خیلی دوست دارم بفهمم چطوری فصل4رو میساختی
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
عشقم فوق العاده بود 😍😍
بعدی رو لطفا زود بزار آجی جونم💕
باشه نفس
راستی ج چ : لوکا به کاگامی برسه و اینا دست از سر مرینت و آدرین بردارن و به صورت شیپ مریکتی میساختم آخه خیلی این شیپ رو دوست دارم 😍😍😍
عالی بود
بعدییییییییییی
عالی بود اما چرا از قسمت ۹ شروع کردی😑