دبیرستان MBTI P5

ببخشید بابت اینکه انقد دیر شد چون امتحان داشتمو مریض شدمو پست پاک شد و ... ولی سعی میکنم پارت بعیو سریع تر بدم:)

ESTP و ENTJ همزمان: سوپرایززز همون لحظه از بالا (تو تراس یکی از کلاسای پشت) INFP ESFP INTJ ENTP با تفنگ اب پاش و بادکنک ابی (فک کنم اسمشون اینه) حمله کردن ENFP : خو.ووونننننننننن INTP : نه اح.مق اب و رنگههه ENFP: واییی اب خو..نیییییییییی INTP کیفشو مث سپر میگیره جلوش تا بیشتر از این خیس نشه INTP : هی ENFP کیفتو بگیر جلوتت ENFP هم ک یادش میوفته کیفشو داده بود INFP بگیره سریع میدوعه ک بره پشت دیوار ولی ESTP جلوش وایمیسه و میگیرش INTP به ENFP اشاره میده ک بره اب پاش باغچه رو بیاره

بعدش از کیفش ی انرژی زا مانستر بزرگ درمیاره( INTP عاشق و شیفته مانستر و انرژی زاعه . تازه چندبارم رفتن سر قرار) کلی تکونش میده ESTP : بچه ها پناه بگیرید.نارنجککککک عه نه ار پی جیههههههههههه INTP در مانسترو باز میکنه و عین بمب منفجر میشه و میخوره تو صورت سربازای تو تراس ( ارتفاع تراس زیاد نی ینی ی ادم قد بلند دستش ب اونجا میرسه) INFP و ESFP جیغ میزنن INTJ : اروم باشین فقط ی انرژی زاعه نمیکش..تون

بعدش ENTP جیغ میزنه INTJ داد میزنه چتهههههه ENTP : خب ب منم بگو چیزی نیس و... INTJ هم یکی محکم میزنه تو سرش INTJ : حالا جرات داری جیغ بزن یهو ENFP با اب پاش های باغچه میدوعه سمت INTP و باهم حمله میکنن ESTP رو اول همه خیس میکنن ولی خب از ENTJ میترسن چون جز شورای مدرسس و میتونه نمرشونو کم کنه:) خلاصه ک جنگ میشه و ESFP به گروه INTP میپیونده و جنگ جهانی سوم راه میوفته ISTP ک خیلی صب کرده بود رفت دنبالشون و با این صحنه فاجعه بار روبرو شد ولی خب هیچیو ب ... نگرفت و فقط رد شد بعدش چندتا بچه دیکه هم اومدن ESFJ و ISFP هم ک داشتن ولاگ میگرفتن (ISFP یه بلاگر معروفه و با INFP چندتا ویدیو مشترک داشتن ولی خب خیلی وقت پیش)ک ISFP وقتی این جنگ رو میبینه دوربینو میزاره ی گوشه ک تو ولاگش باشه و خودشم ب جنگ میپیونده

میپرسین ESFJ چیشد؟ فک کردم تا الان خودتون فهمیدین ... خب راستش اون فک کرد بچها دیو..نه شدن و فرار کرد و رفت ENFJ رو ک یکی از سال بالایی های توی شوراس صدا بزنه ESFJ : وایی ENFJ تروخدا بیا کمکککک ی جنگ بپا شدههه ENFJ ک داشت با کراشش INFJ حرف میزد از این وضعیت استفاده کرد ک INFJ رو تحت تاثیر قرار بده و قرمان این جنگ بشه و با ESFJ رفت INFJ هم ک کنجکاو شده بود پشت سرشون رفت

ولی اوضاع خیلی بدتر از تصور ENFJ عه همه با هر چیزی ک میدیدن ب جون هم میوفتادن و اگ ازشون میپرسیدی خودشونم نمیدونستن ب چ دلیل دارن اینکار هارو میکنن اما جالب ترین بخش دعوا ک بیشترین جلب توجه رو میکرد ISTP بود ک اون گوشه نشسته بود و با چسفیل ینی چیزه پاپ کورن داشت خیلی پوکر داشت دعوارو مث فیلم نگا میکرد و اون وسطا ب بقیه میگفت چیکار کنن ISTP : هی INFP با مشت بزن تو شکمش .. ESTP مراقب سرت باش .. عههههه INTP جاخالی بدهه ENTJ : هوویی من اینجا رئیسم ISTP : خب ک چی ENTJ : چیهه نکنه دلت دعوا میخواد هاااا ISTP : حوصله ندارم ENTJ ک فک میکرد داره ایگنور میشه عصبی شد و شروع کرد با ISTP بحث کردن ولی ISTP با جوابای کوتاه و بی خیال اونو عصبی تر میکرد

خلاصه ک همه بچه ها ( 16 تا تایپ MBTI 9 ) باهم دیگه جنگ میکردن ولی خب خودشونم نمیدونستن سر چی فقط چون داشت بهشون خوش میگذشت ادامه میدادن تازه هیچ گروهی هم نبود حتی سربازای تو تراس هم باهم دعوا داشتن INFP با کمک و راهنمایی های داداشش داشت ی نفره ENTP و ESTP رو له میکرد ( هردوشون ورزشکارن و خیلی قوین ولی خب INFP از بچگی زور زیادی داش ولی کل مدت هم فقط میخورد و میخوابیدو تو عمرش فقط کلاس والیبال رفته )

خییلیی ممنون ک تا اینجا اومدی امیدوارم خوشتون اومده 🙃✨ و ببخشید بابت اینهمه تاخیر خییلییی ممنونم از کسایی ک تو نوشتن کمکم کردن و نظر دادن ✨✨💚