_به نظر یکی قبل از ما اینجا بوده. _باید احتیاط کنیم ممکنه هنوز داخل باشه فقط آروم پشت سرم بیا. مایکل با احتیاط به داخل خانه نگاه انداخت تا مطمئن شود کسی نیست و بعد آرام داخل شد و اولیویا پشت سرش اومد. با همدیگر به سمت سالن رفتند کل وسایل خانه هنوز همان جور در جای خود چیده شده بودند و لایه ای از گرد و خاک رویشان پوشیده شده بود. _هنوز وسایلش سر جای خودشون هستند. _معلومه کسی بعد اون شب وارد نشده جز کسی که صاحب این ردپای گلیه. آروم به سمت راه پله ها رفتند ولی قبل از اینکه بخواهند به بالا بروند صدایی از سمت زیرزمین توجهشان جلب کرد؛ که گویا یکی داشت اونجا وسایل را تکان می داد. _ششش چیزی نگو، بزار برم ببینم کی اونجاست. اما اولیویا دستش را گرفت و مانع رفتن او شد. _نرو حتما آدم خطرناکی ممکنه باشه. _هیچی نمیشه. _نرو لطفا.
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
26 لایک
عالیه
مرد نقابدار
داستانت عالیه (:
مطمئنم میتونی یکی از
بهترین نویسنده ها بشی !🌷
همینجوری به کارت ادامه بده و
از خودت بهترین نویسنده رو بساز .🔮
با آرزوی موفقیت:لونا 🌷
به کتابچه ی لونا نیز سر بزنید 🎍
اسم کتاب های کتابخانه ی لونا : دخترک گمشده 🌹
مرد نقابدار
کاملا👏🏻