ادامه ماجرا...
از شانس خوبش بالاخره تاکسی ای پیدا شد و اون هارو به هتل کوچکی که در نزدیکی محله طبقه های متوسط بود رساند.مایکل چمدان هردوتاشون رو گرفت و بعد از رزرو اتاقی کلید رو به اولیویا داد.او نگاهی به شماره ای که روی برچسب کلید نوشته شده بود انداخت و آرام زیر لب شماره اتاق با خود تکرار کرد._شماره۳۳._فکر کنم طبقه اول باشه بیا با آسانسور بریم.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
35 لایک
عالیییی
عالیییی
داستانت عالیه (:
مطمئنم میتونی یکی از
بهترین نویسنده ها بشی !🌷
همینجوری به کارت ادامه بده و
از خودت بهترین نویسنده رو بساز .🔮
با آرزوی موفقیت:لونا 🌷
به کتابچه ی لونا نیز سر بزنید 🎍
اسم کتاب های کتابخانه ی لونا : دخترک گمشده 🌹
خیلی قشنگ بود 🌿
به پیجم سر نمیزنی ؟ منم یه نویسنده ام که میخواد داستان بنویسه.
پارت جدید عروسک موطلایی رو ببین
حتما