ناظر مهربونم منتشر میکنه؟☺️
از زبان نادیا : ساعت تقریبا ۱ شب بود ولی ماریا هنوز نیومده بود همگی خیلی نگران بودیم.
الکسا : مطمئنن تو جنگل گمشده.
دیوید : شایدم.
هارلی : ساکت شو ، نه ، شاید زخمی شده و نتوانسته راه بره.
الکس : خب چرا نمی رین دنبالش حتما خیلی ترسیده.
نادیا : چون ما نمی تونیم بزرگ تر ها اجازه نمی دن.
تیفانی : نادیا بی خود نگران نباش اون چیزیه نشده.از زبان ماریا: از خواب بیدار شدم. ترس از تاریکی نمیزاشت راحت بخوابم ساعت ۱ شب بود. اونا هنوز نیومده بودن. یه جورایی شک کردم این عمارت همون عمارته. پدر بزرگ گفته بود یه عمارت دیگع هم وجود داره تو جنگل که چون یه خورده خرابه دیگه اونجا نمیریم خب اونحا هم خیلی خراب بود و بازم ترسیدم.از زبان نادیا : یک ساعت دیگه هم گذشت دیگه طاقت نداشتم شنلم رو پوشیدم
نادیا : من دیگه نمی دونم من فقط می خوام برم دنبالش.
هارلی : خب تنهایی که نمیشه صبر کن منم بیام
کروئلا : خب همه ما میایم دنبالش. مخصوصا افرادی که نمی خوام اشاره کنم ولی خیلی مقصر هستن.
دیوید : دیوونم کردین من فقط یک شوخی کردم اصلا هم تقصیر من نیست خب بفهمید تقصیر خودشه که رفته.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
سلام 👋
به نویسندگی داستان و یا حتی مانگا علاقه دارید 🌝پارادایس ایسلند جایی برای نوشتنه .✍️
راسیاتش شاید الان فک کنید این گروه هم مثل بقیه گروهاس و همینجوری یه چیز الکی ولی نه پارادایس ایسلند فرق داره توش قراره استعداد هایی که دارید شکوفا بشه برای مثال یکی نویسندگی دوست داره با توجه به گروه بندی پارادایس ایسلند وارد گروه های ۴ یا ۵ نفره میشن و با همکاری هم یه داستان یا مانگا مینویسن حتی می تونی تنها باشی...😁
پین ؟ناراحت شدی بپاک 💖
لینک:👇
﴿ testchi.ir/polls/122737 ﴾
شهر لیومانا!⛄️
یه شهر جدید و پر از امکانات🐚
میتونی یکی از شهروند ها بشی حقوق بگیری پیشرفت کنی و جزو افراد🦢
معروف لیومانا بشی و جایزه بگیری🦄🍦
خرید کنی شغل داشته باشی و فعالیت کنی و...🌦
دوست پیدا کنی و کلی کار جالب دیگه🌟
به نظرسجی ها سر بزن و بیا پیوی چند تا سوال بپرسم تا یکی از شهروند ها بشی🍥
امید وارم نوشته های منو ماریا جونم براتون سر گرم کننده باشه
پپااررتت ممووخخووااامممممممممممم
کی پارت میددییی
به زودی میادد
اکی
فسیل شدم در انتظار پارت بعد
نکنه ادامه نمیدی؟
چرا ادامه میدمم.
میتونی فعلا تا نادیا برگرده کمک کنی پارت بعد رو بنویسیم؟؟؟
اره کمک میکنم عزیزم
البته خودم دارم داستان مینویسم
اره میدونم
مرسی زیبا
خواهش
پارت بعدی؟
توروخدا پارت بعداد
به زودی میاد
از یکی میپرسند که وصیتت چی
طرف گفت که به آنیا قیچی و نادیا ریدل بگن پارت پنج بده
به زودی میاد فعلا داریم مینویسیم
یه ذره حس نمیکنی شخصیتم داره یه جوری میشه؟لوس و ننر و اینا؟اینجوریم نیست بدبخت شجاعتش رو داره نیاز به خواهرش نداره خواهرش خودش میپره وسط.
فکر کنم تو ویژگی های اخلاقی شجاع رو باید مینوشتم که سو تفاهم نشه و اینکه شوخی هاش به این صورت بد نیست یه جوریه که جوک میگه یا شوخی میکنه خودش میخنده ولی بقیه نمیخندن
درسته
سعی میکنیم یه خورده بهتر شخصیتتون رو نشون بدیم. ممنون از نظرت
فقط برای بامزه تر شدن داستان اینجوریه کردیم
مرسی از توجتون😇😇😇
عااااالییی عزیزمم
ممنونم
جهت حمایت از شما
مچکرم