دوستان عزیز لایک و کامنت یادتون نره این فصل اول هست قسمت دوم
در همان لحظه که تاد در حال گریه کردن بود برای مرگ دخترش ، بیگبی متوجه یه شی یا وسیله عجیب شد رفت سمت اون متوجه شد که این یک تبر هست همون تبری که خیلیی وقت پیش دیده بود....
این تبر همون تبر داستان شنل قرمزی هست که شکم گرگ پاره کرد و مادربزرگ و شنل قرمزی بیرون اومدن اما چه کسی این تبر داره ؟؟؟
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
خیلییی خوبه داستانتت
ممنون
ادامه بدم ؟؟؟
اره خیلی جالبهه
داستانت عالیه (:
مطمئنم میتونی یکی از
بهترین نویسنده ها بشی !🌷
همینجوری به کارت ادامه بده و
از خودت بهترین نویسنده رو بساز .🔮
با آرزوی موفقیت:لونا 🌷