دخترک گمشده 𝕿𝖍𝖊 𝖑𝖔𝖘𝖙 𝖌𝖎𝖗𝖑ღp10

دراکو غرولندکنان گفت:اوف توهم ماگلی؟» میا که از رفتار دور از ادب دراکو دلخور شده بود با حالتی تمسخر امیز گفت : اوف پس تو هم یه اصیل زاده ای؟» دراکو حرفی نزد. از انسو هرماینی آستین های ردایش را بالا زد و برای نشان دادن اینکه میتواند درست و کامل ان ورد را تلفظ کند گفت : «وین گاریدوم له وی یوسا» و پر با حالتی عجیب ازجا برخاست و یک متر بالا رفت. پرفسور فیلت ویک گفت :عالیه خانم گرنجر بی نقص و معرکه»و ادامه داد : خانم گرنجرو ببینید اون تونست، افرین... عالی بود افر...» در همان لحظه پر هری و سیموس به خاطر خشم سیموس «برای انکه سریع تر ان پر بالا بیاید با ضربه ی محکم به پر ضربه زد » منفجر شد و هری پاتر که حال خاکستر ان پر صورتش را خاکتری رنگ کرده بودند با صدای سرتاسر هراس و ترس اهسته گفت :اقا... احتمالا ما به یک پر دیگه نیاز داریم».

پس از کلاس آیلین، رون و هری در راهروهای شلوغ پرسه میزندن و رون غرولند کنان میگفت : نمیشه تحملش کرد.... گرنجرو میگم همش با همه غر میزه خودشو رییس میدونه... فکر میکنه فیلسوف... مثل یه کابوسه» آیلین با اوقات تلخی گفت :اینطور نگو رون!» در همان لحظه شخص دیگری به هری تنه زد. او همان دخترکی بود که رون از او بد میگفت... بله هرماینی گرنجر با گونه هایی خیس و قطرات اشکی که چون الماس بر روی ان گونه های خون. ین رنگ میدرخشید با سرعت از کنارشان گذشت. هری که چهره ی غم زده و گریان هرماینی را دیده بود گفت :رون... شنیده بود... فکر کنم» رون که گویا خود نیز شرمنده شده بود اما از ان طرف غرورش اجازه ی قبول کردن به انرا نمیداد گفت :خب شنیده باشه برام مهم نیست چون خودش میدونه یه کابوسه... فقط هم برای من کابوس نیست برای همه اس «آیلین برای رد کردن این موضوع صورت خویش را با حالتی عجیب تکان داد و رون خطاب به او ادامه داد» چرا برای تو هم یه کابوسه ایلین اینو خودتم میدونی اما نمیخوای قبول کنی» آیلین حرفی نزد.

هرماینی در سرسرا برای صرف نهار حاضر نشد. برای کلاس های بعدش نیز همچنین. بعد از ظهر ان روز هم کسی اورا ندید. گویا غیب شده بود. از قضا ان شب در سرسرا جشن هالووین با شکوهی برگزار بود. هری و رون برای رفتن به جشن خودرا به سمت سرسرا سوق میدادند؛در راه صدای نادیا هوفرد را میشنیدند که خطاب به کارلوتا هفیلد میگفت :بد بخت هرماینی بیچاره... از صبح که تو کلاس با رون دعواش شد از دستشویی دخترا بیرون نیومده» ربکا نیز در جمع انان بود و احضار نظری کرد : میگن از صبح داشته اونجا گریه میکرده» لوروویا نیز اضافه کرد :که همشم به خاطر رون بوده»

میکرده» لوروویا نیز اضافه کرد :که همشم به خاطر رون بوده» لوروویا این حرفش را طوری بلند گفت که اگر دامبلدور از داخل سرسرا به ان حرف اهمیتی میداد نیز میشنید، اون این را فریاد زنان به خاطر انکه مقصر این کار، رونالد ویزلی پسرک مو قرمزی که یک متر با او فاصله داشت بشوند، گفت. رون از این بابت که هرماینی انقدر از حرفش ناراحت شده بود؛ شرمنده بود؛ در همان حین هری نیز نمک بر زخمش پاشید و گفت :رون باید از هرماینی عذر خواهی کنی» رون که دوباره غرورش بر شرمندگی اش چیره شد گفت :برای چی؟ من حقیقت و گفتم» هری چیزی نگفت. ___________(غول... یه غول تو قسمت زندان هاست) ______ در سرسرا هزران تا هزار خفاش زنده از سقف بیرون می امدند و بر بلندای میز ها خودنمایی میکردند؛ شعله های شمع ها در کدو حلوایی ها سوسو میکردند. درست همچو جشن اغاز سال، غذا هایی رنگین و متفاوت داخل بشقاب های بلورین پدیدار می شدند و جادو آموزان شروع به خوردن غذا ها کردند. جنا بر روی صندلی چهارم از سمت راست میز اسلیترینی ها در حال نصف کردن ران مرغش بود که پرفسور کوییرل سراسیمه و متعجب وارد سرسرای بزرگ شد. دستارش کج شده بود و رُخَش وحشت زده. مگر چه شده بود؟ همه اورا مشاهده میکردند که چون انسانی که اورا دنبال میکردند میدوید و به سوی دامبلدور روانه میشد....

او فریاد زد :غول.... یه غول تو قسمت زندان هاست..... گفتم شاید بخواید بدونید» و سپس در همان جا و بین میز های گریفیندور و ریونکلاو از هوش رفت جنا در دل خود میگفت :واقعا پرفسورِمون شجاعه» و سپس پورخندی زد. پس از سخنان ان پرفسورِ هراسان در سرسرای بزرگ غوغایی بر پا شد. جادو آموزان فریاد میزدند. ارشد ها منتظر دستوری از سوی پرفسوران بودند و اساتید نیز هاج و واج مانده بودند. پرفسور دامبلدور با خشم گفت :همگی ساکت» و سپس ادامه داد :ازتون میخوام لطفا، سر صدا نکنید» و اندکی بعد پس از کمی مکث گفت : ارشد ها لطفا گروهشون رو به خوابگاه های مربوطه ببرند و از استادان هم میخوام همراه من به زندان بیان» پرسی ویزلی ارشد گریفیندور که در ان لحظه خودرا رییس تمام هاگوارتز میدانست مشتاقانه رو به گریفیندوری ها گفت : دنبالم بیاید و از غول نترسید اگه از دستورات من سرپیچی نکنین هیچی نمیشه».

از نگاه زیبات ممنونم پریزاد 🌷

اوه متاسفانه اس اضافه شد!