5 اسلاید صحیح/غلط توسط: Avalon انتشار: 7 ماه پیش 70 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
پارت دوم
اولین قسمت نامه هاگوارتز
ملیسا با صدای تق تق از سمت پنجره اتاقش بیدار شد وای نه گستا ( اسم کلاغش ) دوباره نه! بلاخره هر طور که شده بود خودش را راضی کرد که از تخت پا شود و به سمت پنجره برود پرده را کنار زد و با تعجب به جغد پشت پنجره خیره شد پس اندفعه گستا نیست عجیبه و به جغد که نامه ای به همراه داشت خیره شد به خاطر این منو بیدار کردی ؟ دستش را به سمت جغد برد و نامه را از پایش باز کرد و تلفنش را در حالت آماده باش قرار داد تا از جغد عکس بگیرد اما جغد بی معطلی رفت ملیسا آهی کشید و نامه را باز کرد خانم فیورنتیا شما به مدرسه علوم و فنون جادویی هاگوارتس دعوت شده اید لطفاً وسایل مورد نیاز را تهیه فرمایید بعد از خواندن نامه وقتی ملیسا به خودش آمد فهمید پنج دور دور اتاق چرخیده او با شوق به سمت طبقه پایین رفت تا نامه را به خاله اش نشان دهد( عکس بچگی ملیسا فقط گریفیندور هست ریونکلاو نیست)
اسکارلت
اسکارلت با صدای مادرش که از خواب صدایش میزد بیدار شد مادرش می گفت پاشو نمیخوای که کل صبحو بخوابی اسکارلت گفت باشه الان میام لباس سیاه مجلسی اش را پوشید و با چشمان پف آلود به طبقه پایین برای صرف صبحانه رفت خواهر کوچکش پارچه ای سفید روی سرش انداخته بود و از این سو به آن سو می رفت و ادای روح را در می آورد بسه مارگارت خیلی رو مخی و چای نعناع خود را نوشید مادرش با نگرانی به او گفت مطمئن هستی هنوز نامت نیومده ؟ آره مامان مطمئن هستم چرا انقد نگرانی ؟ همان لحظه جن خانگیشان به سمت او دوید در حالی که نفس نفس میزد گفت خانم نامه ی شما اومد اسکارلت گفت گومپی ! آرام باش ! ناگهان ناخواسته خوشحالی ای درونش موج زد او به هاگوارتز دعوت شده بود
میا
میا در خواب ناز بود که ناگهان متوجه برخورد خود با زمین شد ناخواسته اخی گفت صدای خنده ی دوستانش را از بالای سرش میشنید که میگفتند خوابالو! بیدار شو! میا گفت الان به حسابتون میرسم او متوجه شده بود که آنها او را از روی تخت به پایین پرت کرده بودند دوستانش فرار کردند او با دوستانش به یک مسافرت در کلبه هتل جنگلی آمده بودند او به سمت میز رفت تا موهای پر گره اش را باز کند که ناگهان کسی او را از پایین صدا زد میا بیا پایین او با بی حوصلگی به طبقه پایین کلبه رفت بله؟ یک جغد با یه نامه واست اومده میا به سمت نامه رفت یکی از دوستانش گفت جغد نمیزاره ما بازش کنیم نامه را باز کرد و به سمت اتاقش رفت تا آن را بخواند خانم اتران شما به مدرسه علوم و فنون هاگوارتس دعوت شده اید لطفاً وسایل مورد نیاز را تهیه فرمایید ناگهان متوجه کلمه هیچکسی نباید باخبر شود گوشه نامه شد میا باخودش گفت باشه بخشی از وجودش ذوق داشت و بخشی از وجودش ترس گیج شده بود به طبقه پایین رفت دوستانش پرسیدند چی بود ؟ او جواب داد هیچی؟!
میشل
میشل صبح زود با ساعت کوکوی دیواری که از نظرش تنها چیز قشنگ این مدرسه شبانه روزی بود بیدار شد و به سمت محل سرو صبحانه رفت لیوان قهوه همیشگی اش را برداشت و به سمت کتابخانه رفت در کتابخانه با چند تا از قلدر های مدرسه روبرو شد هی عجیب غریب دوباره یک اتفاق عجیب دیگه واست افتاده ببین چی پیدا کردم یک نامه از طرف یک جغد و پوزخندی زد تا خواست نامه را باز کند میشل نامه را قاپید و سریع فرار کرد و به یکی از راهرو های مدرسه رفت نامه را باز کرد و خواند خانم سروونا شما به مدرسه علوم و فنون جادویی هاگوارتس دعوت شده اید لطفاً وسایل مورد نیاز را تهیه فرمایید او خوشحال شد خوشحال که بلاخره بهانه ای برای ترک این جهنم دارد
5 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
لایک شد داستانم لایک شه
قشنگ بود🎒 مایل به دیدن داستان من💕
به نظر باحال میاد
ببخشید اگر معارفه نداشت معرفی شخصیت ها هنوز منتشر نشده 🥹🥲
لایک شد ممنون میشم لایک کنید پستمو (؛
آفرین خیلی خوب بود