
اومدم با پارت سوم رمانم:))
آناستازیا-8:30 بعد ظهر-25 مارچ: باورم نمیشه ولی تا همین چند دقیقه پیش خواهرم استایل مورد علاقه من رو زده بود و در عوض اگه من باهاش تا یک کافه کتاب مسخره برم حاضر جدیدترین نسخه بازی مورد علاقمو بهم بده!
در عرض چند ثانیه استایل همیشگیمو زدم: کراپ کوتاهی که نسکافهای رنگ بود و یه شلوار جین قهوهای، کیف کوچیکمم انداختم تا لوازم آرایشمو توش بزارم. ولی بدترین بخش این تفریح مثلاً خواهرانه اینه که نمیتونم توی اون کافه کتاب مسخره گوشی بیارم واسه همین یه کتاب راهنمای بازی ماین کرافت که قبلاً به خاطر عکساش خریده بودمو توی کیفم گذاشتم تا حوصلم سر نره:)
کم کم راه افتادیم و توی خیابونای جدید محله قدم زدیم من همه جای محله برام تازگی داشت ولی آستوریا با وجود اینکه یه هفته است به اینجا اومدیم از بس توی این خیابونا اسکیت بازی کرده که میتونه چشم بسته بره تا کافه کتابو برگرده، به نظرم مسیر نسبتاً طولانی رو طی کردیم خواهرم که میگه فقط ۳۰۰ متر راه اومدم. ولی ۳۰۰ متر هم یکم زیاده! مگه نه؟ داشتم غر میزدم که چشمم به یه ساختمون کلاسیک قدیمی خورد که بالاش نوشته شده بود: کافه کتاب آسمان.
آستوریا -8:35 بعد ظهر_25 مارچ: همینه این کافه کتاب دقیقاً مثل عکساشه همونقدر قشنگ و همون قدر کلاسیک توشم که خلوتهـ روی درشم یه تابلوی قرمز بزرگ زده که نوشته: ورود هرگونه لوازم الکتریکی به این مکان ممنوعه. کاش خونه ما هم همچین قانون باحالی داشت؛ البته در این صورت خواهر کوچولوم از بیکاری دق میکرد. همونطور که از انتخابم راضی بودم آروم وارد. کتابخونه شدم که پر بود از کتاب دو طرف طبقه اول قفسههای بزرگی بود تمام کتابها توی آن دیده میشد. لحظه احساس میکردم دارم خواب میبینم ولی نه دقیقاً بیدار بودم و در جایی حضور داشتم که به نظرم شباهت زیادی به بهشت داشت..
آناستازیا-8:45 بعد ظهر -25 مارچ: اومدم طبقه بالا ولی خواهرم؟ انگار که اون کتابا جادوش کرده باشن هنوز داشت خروار خروار کتاب انتخاب میکرد. ولی من که فقط به خاطر اون نسخه ماین کرافت اومده بودم تصمیم گرفتم برم بالا و یه چیزی سفارش بدم. طبقه بالا شباهت زیادی به طبقه پایین داره چند تا صندلی و میز به تعداد مختلف است و منوی کافه روی همشون هست دیوار کاغذ دیواری قدیمی دارند که آدمو میبره به دهههای ۱۹۹۸.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیی بود همینجوری ادامه بده 🩷
حتمااا:))
خیلی خوبههه
مغسیی
عالیه 🍁
ناظر بودم
ممنونم. ممکنه پستمو با عنوان "چرا نویسندگلن تستچی آف میزنند" منتشر کنی؟ دوروزه منتظرم. 300 امتیاز میزنم برات
البته...
اگه تو صف بررسی م باشه حمتا
حتما 😂
اشتباه تایپی شد 😂