خلاصه چند پارت پایانی و سرنوشت شخصیت ها
خلاصه ی چند پارت پایانی:زبان ماریا: دوباره تعطیلات شروع شده و منو هانا،آدری،امیلی،آریس،ویولت،لوروویا،هارلی مثل همیشه تو هاگوارتز موندیم، هانا و آدری سرشون تو کتابه،امیلیم سرش تو کتابه،آریس هم کلا تو کتابخونسو رابطه ی منم با آریس و هانا بهتر شده ویولتم هستو بیشتر با آدری میچرخه رابطمون جدیدا خیلی سرد شده،لور و هارلیم که عین دوتا گرگ میوفتن به جون هم انقدر دعوا دارن ولی خیلی باهاشون خوش میگذره سلنا هم که کلا مثل خواهرمه و اکثر وقت خودشو به معجون سازی اختصاص میده،(روز اول سال تحصیلی) مک گونگال:خب قبل اینکه غذاهاتونو میل کنید باید راجب مسابقه ی ۳ جادوگر باهاتون صحبت کنم،هاگوارتز میزبان دو مدرسه جادوگری دیگره پس باید رفتار خوبی داشته باشید،و برای مسابقه هم از سال پنجم به بالا میتونن شرکت کنن،داشت یادم میرفت بجز سال اولیا یه دانش آموز سال چهارمیم داریم که باید گروهبندی بشه)*بعد گروهبندی سال اولیا*مک گونگال:جنا ریدل!)دختری که اسمش جنا بود آروم به سمت کلاه گروهبندی میرفت و برعکس هرکسی که قرار بود گروهبندی بشه چهرش بسیار خونسرد بود،کلاه فریاد زد:اسلیترین!)دختر هم آرام به سمت میز اسلیترین رفت،بعد غذا خوردن کلاس معجون سازی داشتیم وقتی وارد کلاس شدم)
و پیش هارلی نشستم(پ ن:کیا حدس زدن پیش جنا میشینه؟😂)پروفسور اسنیپ درس داد و هر سوالی که میپرسید منو جنا و اما و آتریسا بلد بودیم وقتی کلاس تموم شد به پیش کلی رفتم چون ازش راجب دفاع در برابر جادوی سیاه کمک میخواستم،راستش همه متوجه مهارت کلی تو این درس شدن،ماریا:کلی؟)*کلی جواب نداد*ماریا:حالت خوبه؟از سال دوم تا الان اینجوری شدی،حالا که چیزی نشده ولدم...اسمشو نبر که قرار نیست برگرده)کلی:فقط تو اینجوری فکر میکنی ماریا)ماریا:خب آره حالا نصف مدرسه فکر میکنن داری تلاش میکنی ولدمورتو زنده کنی،حالا که چی؟)کلی:ببین ماریا وقتی بهترین دوستام(گلدن تریو+رزالین)از اینکه نامه هاگوارتزو برای سال جدید گرفتم تعجب میکنن دیگه...)ماریا:مهم نیست اونا چی فکر میکنن تو پیش کسایی هستی که درکت میکنن)کلی:منظورت همگروهیامن؟اونا که بدتر ویولت،
آدری،دارلا،هانا،دارلین بازم بگم؟)ماریا:حداقل دراکو...)کلی:نه ماریا)*و کلی رفت* یهو متوجه شدم که همه دارن میرن به سمت یه اتاق،منم قاطی باقالیا رفتم و نشستم،دامبلدور اونجا بودو گفت:و این لحظه ایست که همه منتظرش بودن انتخاب جام آتش... و اون سدریگ دیگوری!ویکتور کرام،) و همه دست زدند و دامبلدور گفت:فلور گران فور،)*جام آتش دوباره روشن شد و کاغذی در دست دامبلدور گذاشت*
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
فرم خود بچه ی ماریا
نام: کلارا
نام خانوادگی:اسمایلیز
پاترونس:سنجاب
گروه:اسلیترین
پدر و مادر: اونا دوتا ماگل بودن ولی مادرخوندش ماریاس
ظاهر:پوست سفید موهای بلوند طلایی فر و چشمان مشکی
فکت: توی پرورشگاه بزرگ شده،به ماریا وابستس،عاشق هاگوارتزه، عاشق قهوس
نظرشخصیتا: آلبوس سوروس پاتر: اون خیلی مهربونه اما یکم حساسه به هر حال ازش خوشم نمیاد
لیلی لونا پاتر:اون برام مثل یه خواهر بزرگترهه
جیمز سیریوس پاتر: روش ک ر ا ش ممممم
اسکورپیوس مالفوی: اون درکم میکنه به حرف زدن باهاش وابسته شدمم
رز گرنجر ویزلی:...........(از کلارا متنفره😐)
اخلاق: مهربون،دلسوز،باوفا،درونگرا،به موقعش گرگ بیابون
تایپ شخصیتی:infp
دوستان: اسکورپیوس، خیلی از شخصیت های کاربرا
دشمنان: نمد تو داستان معلوم میشه
چوبدستی: پر ققنوس چوب انجیر ۲۴ سانت
محفل با چیزخوار: محفلل
جنسیت: دختر
رگ: ماگلزاده
حیوان خانگی(اسمو رنگو جنسیتو...): جغد مشکی دختر به نام مارگارات
ادامه فرم
اخلاق
تایپ شخصیتی
دوستان
دشمنان
چوبدستی
نظر شخصتا
محفل با چیزخوار
جنسیت
رگ
حیوان خانگی(اسمو رنگو جنسیتو...)
فکت
بچتونو خودتون بگید بچه های توی تستو فراموش کنید
فرم:
نام
نام خانوادگی
پاترونس
گروه
ظاهر
پدر و مادر
و میشه با جینی رادکلیف دوست باشه یعنی بچه ی خواهرم اما گرنجر درست گفتم؟یکی از شخصیت های داستانه
آره
یوهوووو
راستی تینا جون چون که برام دوتا بچه هم گذاشتی کلا اصلیه پرنسا عه ولی خواهر و برادرش هم بذار و اینکه یذره نقششو پررنگ کن ممنونم ازت😘
بذارم؟
اوکی
مرسی
فرم:
نام: پرنسا
نام خانوادگی: لوپین
پاترونس: گربه
گروه:گریفیندور
ظاهر: موهای موج دار قهوه ای و کمی آبی چشم های قهوه ای و پوست سفید
پدر و مادر: آتریسا گرنجر و تدی لوپین
اخلاق: مهربون ، کمی مغرور ، زود رنج
تایپ شخصیتی: infp
دوستان: بچه های شخصیت ها دیه
دشمنان:معلوم نی خودت یه چیزی بگن
چوبدستی: پر ققنوس و موی تک شاخ
راستییی پرنسا دورگه میشه چون آتریسا ماگلزادس
آها رااست میگی اوکی یادم نبود
نظر شخصتا:اون خیلی مهربون و کمی هم زود رنجه
محفل با چیزخوار : محفل
جنسیت: دخمل
رگ: اصیل زاده
حیوان خانگی(اسمو رنگو جنسیتو...): گربه آجری اسمش هم نوتلا
فکت فکت خاصی نداره
چوبدستی: چوب درخت سپیدار و موی تکشاخ
نظر شخصتا: با همه دوسته برای همین نظر اکثر کارکترا بهش مثبته
محفل با چیزخوار(😂) : محفل
جنسیت: زن
حیوان خانگی(اسمو رنگو جنسیتو...): یه جغد سفید به اسم ثابتی دختر
فکت: گرگینه است