کلماتی بیهوده؟

از خواب خسته‌ام، به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم چیزی شبیه بیهوشی برای زمان طولانی. شاید هم از بیداری خسته‌ام، از این که بخوابم و تهش بیداری باشد..

آدم تنها گاهی آنقدر با خودش حرف میزند که تبدیل میشود به دو نفر!...

تو بهش میگی گوشه گیری، من بهش میگم لذت بردن از تنهایی با خودم.

کی گفته من تنهام؟ هیچهکس تنها نیست حتی اونایی که ادعا دارن تنهان و تنها جلوه داده می‌شن هم با خاطرات گذشته شون، درداشون و اورثینک‌شون و خیلی چیزای دیگه که نمی‌شه گفت هستن پس هیچکس تنها نیست..

الکی ناراحت نباش‌. نهایت زندگی یه حقیقت تلخه؛ باید عادت کنی به سختی امروز که آسونی فرداست.

حقیقتش من آدم بی ثباتی هستم. گاهی میگم دوست دارم سفر کنم و گاهی میگم نمیخوام از روی تختم بلند شم، گاهی میگم یه نفر رو دوست دارم و بعد دوست داشتنم میچرخه و تبدیل به نفرت میشه. نمیدونم چی میخوام و چی نمیخوام. تنها چیزی که میدونم اینه که من انقدر فکر میکنم که اگه فراموش کنم کلمات تو ذهنم رو به کسی بگم درنهایت سرم از تجمع زیاد اون ها منفجر میشه!

کسی که کتاب می‌خونه قبل از مرگش هزار زندگی رو تجربه می‌کنه. کسی که کتاب نمی‌خونه تنها یه بار زندگی می‌کنه

همونجا که فکر کردی خیلی خوب من رو شناختی؛ همونجا منتظر باش تا حسابی غافلگیرت کنم!