پارادایم زمان و مرگ🌌

آیا تا به حال به این فکر کرده اید که بعد از مرگ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا بعد از مرگ زندگی پایان می یابد؟ اگر بخواهیم خارج از چهارچوب دینی فکر کنیم آیا این سوال ها جواب دارند؟

زمان وجود ندارد. برای نقص وجود زمان میتوانیم از کلمه بی نهایت استفاده کنیم. بله، بی نهایت! اگر زمان وجود داشت هیچ چیز بی نهایت نبود. زیرا زمان به معنی این است که برای هر چیز شروع و پایانی قرار دهیم. طور دیگری هم میتوانیم زمان را نقص کنیم و آن دنیای کهکشان هاست. دلیل اصلی نقص زمان سیاهچاله ها هستند که با رفتن به داخل آنها زمان کند یا تند میشود. به راستی که اگر زمان وجود نداشت و ما آن را درک نمی کردیم جاودانه می شدیم.

پارادایم یعنی نحوه نگرش ما به موضوعات مختلف... پارادایم زمان و مرگ یعنی نگرش ما به مفهوم زمان و مرگ. عمر پل بین تولد و مرگ است. اما موضوع اینجاست که پل بین مرگ و تولد چیست؟ با توجه به نظریه ها و فرضیات مختلف، یک فرضیه نظر من رو جلب کرد که فرضیه egg یا تخم مرغ نام داشت. طبق این فرضیه جهان ما بی پایان است و مانند چرخیدن به دور یک تخم مرغ به پایان نمیرسد بلکه دوباره سر جای اولش بر میگردد.

به راستی هدف زیستن چیست؟ ما به چه هدفی خلق شدیم که پایان یابیم؟ از نظری فرضیه egg درست است زیرا ما یه نوع انرژی هستیم و انرژی هیچگاه به پایان نمیرسد بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شود. چرا باید زندگی کنیم و بعد بخاطر این زندگی مجازات شویم؟ به نظر تمام مردم جهان خالقی وجود دارد که پس از مرگ آنان را بازپرسی میکند. اما به نظر من این وجود ندارد. خداوند نظم جهان را می آفریند ولی هیچگاه ما را در دنیایی دیگر عذاب نمی دهد.

انسان هرکاری در دنیا انجام دهد جوابش را نیز در این دنیا خواهد گرفت. اگر قرار باشد در دنیایی دیگر به جواب کارهای نیک و شر خود برسیم پس چه سودی برای کسانی که هم اکنون ظلم می‌بینند دارد؟ خداوند خود شیطان را خلق کرد و بدی را آفرید وگرنه چیزی به نام بدی هیچگاه وجود نداشت. آنقدر خداوند دانا و توانا بود که بدی را از میان بردارد. پس بدی را آفرید و آن را طوری نمود که در این دنیا به خود آدمی باز گردد.

پس فقط کافیست انسان خوبی باشید زیرا نیکیست که هیچ شری درش وجود ندارد. این نوشته طبق نظر خودم و مطالعه از منابع موثق مثل کتاب هفت عادت مردمان موثر بود. امیدوارم لذت برده باشید. نیکی کنید تا نیکی نیز ببینید.