
داستان ماهی که ماه نبود...🌙

در زمانی که شب در جنگی سخت، روز را شکست داده؛ بر روی تپه گل های سپید دراز کشیدم. به راحتی میتوانستم رطوبت دریا که با نسیم خنکی همراه شده بود بر پوستم حس کنم. چشمانم را باز کردم و به آسمان خیره شدم.

ماه مانند چراغی پر نور همه جا را روشن کرده بود. ستاره ها که به دامن سیاه شب زیبایی بخشیده بودند، مشغول زندگی در فاصله ای بسیار دور از من بودند. من دامن سفیدم که تا روی زانویم بود و خال های سیاه بسیار ریزی داشت را پوشیده بودم. با تاپ مشکی رنگم. مو های مشکی ام که تا کمرم بلند بود میان شن های که نسیم با خود میاورد پرواز می کرد. کتابم درست روی قلبم بود.

ماه به من نگاه میکرد و من به ماه...نزدیک شدن ماه را به خودم احساس میکردم. کلماتی بر زبانم آمد: -ای ماه زیبا! مگر تو زیباییت را از خورشید نداری؟ پس چرا با او در جنگی؟ +زیرا من برای هیچکس مهم نیستم...اگر خورشید نباشد گل ها نمیرویند، دریا آرام نمی ماند، گرما وجود ندارد و... اما اگر من نباشم چه؟ هیچ چیز نمیشود

اگر خورشید نباشد من نیز وجود ندارم. اما اگر من نباشم چه؟ با سخنان ماه که با صدای دلنشینش آمیخته شده بود، غم وجودم را فرا گرفت. حتی ماه هم غم داشت. حس وجود نداشتن برای ماه عذاب آور بود. -چرا شهرت خورشید را دزدیدی؟ تو که می دانی از او زیبایی داری... +چه اهمیتی دارد؟ آن انسان ها باور کردند...باور کردند که من زیبا هستم و او سوزان...

من روزی سیاره ای بزرگ و عاشق خورشید بودم...به دورش می چرخیدم و دوستش داشتم. اما او مرا دوست نداشت، هیچگاه...نمی توانستم به او بگویم چون ممکن بود از دستش بدهم. اما در مهمانی ستارگان و در حضور کهکشان ها، او را به عشق دعوت کردم. اما او عصبانی شد... آنقدر عصبانی شد که داغ و سوزان شد. آنقدر بزرگ شد که مرا منفجر کرد. همه فکر میکنند من مرده ام... اما نمیدانند ماه هنوز به عشق خورشید از او نفرت دارد...

+قلبت کجاست؟ -همینجا... در نزدیکترین فاصله از خورشید ماه که سکوت کرد متوجه قطراتی شدم که بر من میخورد. تضاد ها به هم محتاج اند، تضاد ها عاشق هم اند، تضاد ها زیباترین اند. سیاه ها بدون سفید معنا ندارند، ماه بدون خورشید نمیدرخشد و دریا بدون ساحل دریا نیست.
امیدوارم از این داستان خوشتون اومده باشه...حتما حتما برام نظرات، پیشنهادات و انتقاداتتون رو برام بنویسید. یک دقیقه وقت بزارید و منو دنبال کنید و اگر خوشتون اومد لایک هم بکوبین. امیدوارم هر روز بتونم بهتر از قبل قلمم رو به حرکت در بیارم 🌙🌑🌒🌌
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من از زیبایی این محو شدم :)
مرسیییی💫
ادبیات خیلی زیبایی داری>>>>>>
خیلییییی ممنونم💝
بعدی طنز باشه یا جنایی؟
هرچی که خودت دوست داری
مطمئنم هر کدوم رو که بنویسی، عالی میشه چون واقعا قشنگ مینویسی
اگر دوست دارید شما ادامه اش بدید و بگید که چی میشه...