
خب خب اینم پارت ۲ کایوتا🌊🥺
ا/ت؛《 بسههههههه بدویید بریم آماده شیم بدویید حرفم نباشه🤫 چو ؛《 هی🙄 {بعد از گذشت ۳ ساعت و نیم} جین هو؛《بدویید دیر شد نیم ساعت هم بخاطر راه و ترافیکو........ چو؛《 راست میگه از زبان راوی؛《 آماده شده بودن چه کیوت چه شیک چه باحال اونا بزرگترین گرل بند جهان بودن😍، بالاخره رسیدن انقدر استرس داشتن که ناگهان....... اسمشون رو صدا زدن اعضا اول نفهمیدن ولی بعد چنان خوشحال شاد خندان رفتن رو استیج که.........》 ا/ت وایییییی باورم نمیشه ما الان گرمی رو بردیم؟ حتما بردیم دیگه.......... داشتم حرکت رو میزدم که یهو دیگه هیچیو ندیدم فقط من لبه استیج بودم احساس کردم افتادم و.......
چشامو که باز کردم یه اتاق سبز بود یه ذره فکر کردم🤔 بیشتر فکر کردم 🤔آهان من تو بیمارستانم ولی آخه چرا چیشده بود سمت چپم رو که نگاه کردم خشکم زد 😶 پارک جیمین چرا اینجا مراقب من🤐 مگه اعضا نبودن خو چرا پارک جیمین😬 بیچاره خوابش برده بود 🥺 وای چقد کیوت بیدارش کنم؟نه نه خو آخه من چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟ هیچی خودمو زدم به خواب مثلا خوابیدم خسته نباشم🤫 بعد نیم ساعت >< جیمین ؛《چرا اینجا خوابم برده مثلا مراقبم 😔 پرستار اومد بالاسرش صداش کرد( خانم ا/ت بیدارشید ۲ روزه خوابیدیدا😐) ا/ت ؛《چی گفت ۲ روز نه بابا داره پیاز داغشو زیاد میکنه 😒 آروم گفتم خب باشه بیدارم... انگار که نمیدونستم گفتم پارک جیمین 😱
جیمین؛《 الان همه چیو مو به مو برات میگم خب قضیه اینه که وقتی میخواستی یه چیزی بگی پرت شدی پایین خوشبختانه من گرفتمت ولی خب تا رسوندیمت بیمارستان حال بقیه خراب شد الان هم گروهیهات تو همین بیمارستانن😇 ا/ت ؛《خب چرا شما اومدید؟ یعنی چرا شما زحمت کشیدید؟ جیمین ؛《 راستیش قرعه کشی کردیم😓 ا/ت اهوم حالا میشه بی زحمت بگید کیا با کیان؟ جیمین 《 یون با کوکی چو با شوگا تین با تهیونگ جین هو با جیهوپ ا/ت اهوم مرسی😊 کی مرخص میشیم؟ جیمین 《الان ا/ت 😳 الان؟ جیمین قرار بود تا همه به هوش اومدن بریم الان همه هستن به جز شما 😇
و دوباره گفتم اهوم و بلند شدم جیمین من برم به اعضا خبر بدم 😊 ا/ت باشه خیلی ممنون😄 من چقدر خجالت کشیدم یعنی قشنگ آب شدم ۲ روزه مراقبمه حالا باید چطوری جبران کنم؟ از بیمارستان خارج شدیم رفتم اعضارو بغل کردم وای چقد دلم براشون تنگ شده بود 😘 به اعضای بی تی اس سلام کردم و ازشون تشکر کردم رفتیم تو ماشین نشستیم که گفتم بچه ها چجوری جبران کنیم؟ چو ؛《نظری ندارم یون و تین؛《 منم ا/ت نظرتون چیه یه روز دعوتشون کنیم؟ جین هو ؛《همین فردا شب🤩 همه باهم موافقیم ا/ت ؛《پس من برم بهشون بگم تا نرفتیم خب انجام شد بهشون گفتم 😄 فردا شب مهمون داریم💗 از الان بریم دسر درست کنیم 💃 چو؛《 ارهههههه من دسر دوست دارم😃 جین هو؛《 تو چی دوست نداری🤭
{بعد از مدت ها انتظار فراد رسید و ۲۵ دقیقه مانده به آمدن مهمان ها💕} تین 《 هوففف استرس دارم جین هو 《چرا چو《 چون نمیدونه تهیونگ خوشش میاد یا نه😏 تین《 عه چرا شیپ میکنی ها اینم یه نوع شیپه بعد اصلا اینطوری نیست من میرم تو اتاقم🥺 ا/ت《 اوخی بچم خجالت کشید🤭 میگم حالا به نظرتون پارک جیمین میاد؟؟ یون《 هی خدا😐 منو بخور /= (زنگ در زده شد) (تین بدو بدو اومد) تین《عرررررررر اومدن عرررر جیغ آروم باش تین تو میتونی🙂 (ا/ت در را باز نمود) ا/ت 《خیلی خوش اومدید☺ چو 《بله بفرمایید تو 🙂 (ا/ت کادو هارو از دست کوک گرفت احساس کرد یه نفر داره خیلی سنگین نگاهش میکنه ولی خب فکر کرد توهمه) (از اینجا به بعد داستان از زبان ا/ت هست) کادو رو از دست کوک گرفتمو بردم تو آشپزخونه احساس کردم یه نفر دنبالم میکنه و باز اهمیت ندادم تا کادو رو گذاشتم صدای جیغ چو رو شنیدم مثل چیتا دویدم ولی ولی کسی نبود😐 خواستم برگردم که یهو ..........
جای حساس کات کردم نه؟ خب چه کنم😂❤ به نظرتون چی میشه کی بود؟ و یه چالش😜 هر استیکر که آبی یا سفید بود رو کامنت بزار😌 هرکی بیشترین استیکرو بزاره اون برنده میشه و ۳ تا از تستاش لایک میشه😁🎈
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!