پارت دومم خلاصه پارت۱ جیمین در جنگل گمشده بود که دوتا سایه سیاه میبیند به همراه یک تکه چوب که روش نوشته بود(زهی) بعد هم اون تکه چوب حواسشو حسابی پرت کرد......
اول بالا بخون💗خلاصه پارت قبل💗
💛جیمین💛 کوک ازم پرسید که چرا این تیکه چوب این قدر حواسم پرت کرده؟ منم در جواب گفتم🗨بخاطر اینکه ممکنه این چوب مال یکی از اون دوسایه باشه و اسمش زهی باشه. وی گفت💥دوتا سایه؟اونا دیگه چی هستن؟ منم در جواب گفتم🗨منم نمیدونم!وقتی تو جنگل هارمونی ازتون جدا شدم دوتا سایه دیدم که از بالا سرم رد شدن و این تیکه چوبم خورد تو سرم😮 تا حرفم تموم شد کوک گفت🐰بریم توی راه حرف بزنیم! معلوم بود عجله داره. همه موافق بودن .قبل از اینکه از دبیرستان خارج بشیم به یونگی گفتم که بهم وقتی به مغازه گوشت فروشی رسیدیم یاد آوری کنه که یادم نره💓چون با سابقه قبلی خیلی حواس جمع هستم به همین خاطر💓 یونگی هم قبول کرد 👈👈👈👈👈👈👈👈
🐇کوکی🐇 توی راه برگشت بودیم جیمین خیلی ساکت بود. بهش گفتم🐰تاحالا اینقدر ساکت ندیده بودم چیزی شده🙂 جیمین م گفت🗨اون چیزا حسابی ذهنمو مشغول کرده😔 بعد شوگا گفت🐱حتما میخوای بری ازش سر دربیاری.مگه نه؟!😏
💛جیمین💛 در جواب یونگی با دست و پاشکستگی گفتم🗨مـمعلومه که نـنه!😲 تهته گفت😻آره جون خودت😑دفعه پیشم همین گفتی😒 سرم خاروندم گفتم🗨کدوم دفعه میگی🤔 این دفعه یونگی گفت:خودتو به اون راه نزن😐قضیه گلدون و معلم میگه😑 خندهای کردم برای دفاع از خودم گفتم🗨اون یک قضیه حیاتی بود😓 این باره همشون باهم گفتن💞واقعا... هر طوری بود یک جوری بود یک چیزی سر هم کردم گفتم🤕 ولی بازم تهته و کوک دست از سرم برنداشتن😞
💘شوگا💘 به مغازه گوشت فروشی رسیدیم. به جیمین حواس پرت گفتم😺اگه میخوای گوشت بخری زود باش! جیمینم گفت🗨داشت یادم میرفت ممنون که گفتی شوگا😊 منم بهش گفتم😺به جایی که از من تشکر کنی حواستو جمع کن😑 کوک هم برای اینکه جیمین اذیت کنه گفت🐰درست میگه!آقای حواس پرت یکم حواستو جمع کن😂 تهته ادامه داد💥مگه آدم حواس پرت میتونه حواسشو جمع کنه😂 بد زدن زیر خنده راستش منم خندم گرفت ولی به روی خودم نیاوردم🙃 جیمین که اعصبانی شده بود گفت🗨من حواسم کاملا جمعه😡 تهته اشکی که گوشه چشمش پاک کرد و گفت💥نه تو کاملا حواست جمعه فقط نمیدونم چرا دو ماهِ که جیب لباس تو که پارست درست نمیکنی😹😹😹 و بعد با کوکی در رفتند. جیمین که خون جلوه چشماش گرفته بود با فریاد گفت🗨بعدا به هم میرسیم تهیونگ! 😡😡 منم که یاد پدربزرگم افتاده بودم دستمو روی شونه جیمین گذاشتم و گفتم🐱عزیزم فقط سعی کن حواستو جمع کنی😐 جیمین که تعجب کرده بود گفت🗨اِم باشه 😶 بعد ازش خدا حافظی کردم رفتم 👈👈👈👈👈👈👈
این پارتم تموم شد 💗💗💗💗💗 ولی چالش داریم بزن بعدی👈👈
اول لایک بعد چالش
چالش۱=بایست توی BTSکیه؟خودم کوکیه چالش۲=چندتا داستان نوشتی و درباره چیه چالش۳نظرت درباره داستانم چیه؟
و ببخشید کم بود قول میدم دفعه بعد زیاد تر بنویسم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چالش۱=بایست توی BTSکیه؟ همشون ولی تهیونگ اصلی و شوگا بایس رکرمه چالش۲=چندتا داستان نوشتی و درباره چیه ؟ یکی نامجین کاپل اصلیشع چالش۳نظرت درباره داستانم چیه؟ عالیهه