14 اسلاید صحیح/غلط توسط: 𝓙𝓾𝓵𝓲𝓪 انتشار: 6 ماه پیش 182 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
داستان داوینچی و یک انسان بی رحم و یک انسان مظلوم.
روزی حاکم شهر ایتالیا معبدی میسازد و به داوینچی دستور میدهد در سمت راست معبد چهره مظلوم ترین انسان و در سمت چپ معبد چهره بی رحم ترین انسان کشیده شود.
داوینچی تصمیم میگیرد اول سمت راست معبد یعنی چهره مظلوم ترین انسان را کامل کند.داوینچی همه جای دنیا به دنبال مظلوم ترین چهره میگردد اما هیچ کس به مظلومیت خالص پیدا نمیکند. تا اینکه روزی به او خبر میدهند در مدرسه یی شبانه روزی پسری زندگی میکند که بسیار مظلوم است.
او به آن مدرسه میرود و تا پسر را از نزدیک ببیند، او میبیند یک پسری ۷ ساله با چشم هایی غمگین بدون هیچ دوستی در آنجا زندگی میکند. او چندین ماه نزدیک پسر میماند تا متوجه شود آیا او واقعا مظلوم است یا خیر! داوینچی شب ها در پایین تخت پسرک میخوابد تا به او نزدیک تر شود.
او با پسرک دوست میشود و پسرک به او میگوید که ناظم آن مدرسه به دلیل تنفر خود از پسر هروز او را میزند و هرکس که با پسرک دوست میشود هم مورد ضرب و شتم آن ناظم قرار میگرفته است.داوینچی تصویر آن پسر را میکشد و به میگوید که با مدیر مدرسه صحبتی درباره ناظم داشته باشد و به او قول میدهد که رفتار ناظم با او بهتر خواهد شد.
داوینچی سمت راست معبد را با چهره پسرک کامل میکند و به دنبال بی رحم ترین انسان میگردد.او چندین سال تلاش برای پیدا کردن مردی بی رحم میکند اما با هرکسی ملاقات میکند متوجه میشود که آنها بدترین نیستند و یک مهربانی در اعماق وجودشان وجود دارد.
۱۰ سال داوینچی به دنبال بی رحم ترین انسان میگردد اما هیچکس نیست که واقعا بی رحم باشد.او به پیش حاکم ایتالیا میرود و میگوید که نتوانسته شخصی را پیدا کند. در همین حین شخصی می اید و میگوید که مردی در زندان شهر مکزیک است که بی رحم ترین انسان در دنیا است.
داوینچی به آن زندان میرود تا با آن شخص ملاقات داشته باشد. داوینچی وقتی آنجا رسید با رئیس زندان صحبت کرد و از او درخواست کرد تا پرونده مرد را به او نشان دهد. رئیس زندان به او میگوید هرچیزی در پرونده او است از دزدی تا قتل یک پسر ۷ ساله.
داوینچی برای ملاقات با این شخص درخواست میکند اما رئیس زندان به او میگوید که خطر زیادی در ملاقات با او است اما اصرار های زیاد داوینچی رئیس زندان را راضی میکند . داوینچی به ملاقات مرد میرود و میبیند یک پسر نوجوان ۱۷ ساله با بسیاری از زنجیر هایی که به پاها و دست های او بسته شده در سلول ایستاده است
نوجوان زمانی که داوینچی را میبیند عصبی میشود و شروع به فریاد های متداوم میکند و نگهبانان داوینچی را از آن دور میکنند. زمانی که نوجوان ساکت میشود داوینچی دوباره به ملاقات او میرود و اینبار نوجوان قلمی که ۱۰ سال پیش داوینچی با آن تصویر آن پسر ۷ ساله را کشیده بود به سمت او پرتاب میکند .
داوینچی به محض دیدن قلم متوجه میشود مالک قلم کیست و به یاد می آورد که در پرونده نوجوان قتل پسری ۷ ساله نوشته شده بود.داوینچی با چشمانی پر اشک از نوجوان میپرسد چه بلایی بر سر آن کودک ۷ ساله آورده است و نوجوان به او میگوید که آن پسر هفت ساله اکنون جلوی داوینچی ایستاده است.
نوجوان میگوید:زمانی که تو از مدرسه رفتی و به من قول دادی که رفتار های ناظم با من بهتر خواهد شد از آن پس سخت گیری ها و اذیت کردن های ناظم نسبت به من بیشتر شد و من دیگر طاقت تحملش را نداشتم.من فکر میکردم تمامی انسان های بیرون از مدرسه مانند تو انسان های مهربان و دوست داشتنی هستند پس از مدرسه فرار کردم. اما انسان های بیرون بی رحم تر از ناظم بودند .
من متوجه شدم برای اینکه در این دنیا مانند یک بره خورده نشوم خودم باید گرگ باشم و تبدیل شدم به بی رحم ترین انسانی
که تو چهره اش را در سمت چپ معبد خواهی کشید. داوینچی به گریه میافتد و از کرده خود پشیمان میشود.
فردای آن روز نوجوان اعدام میشود و هیچوقت سمت چپ معبد کامل نمیشود و تنها یک تصویر از چهره خونین نوجوان در هنگام اعدام بر روی پوستی چرم کشیده میشود!
نظر شما درباره این داستان چیست؟
مقصر این داستان چه کسی است؟
آیا داوینچی مقصر است؟ یا نوجوان یا ناظم اون مدرسه؟
14 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
31 لایک
تولدت کلی مبارک
ان شاء الله که بهترین ها برایت اتفاق بیوفته🌱
وای شت این چه عکسایی بود گذاشته بودی برادر:)))))))
مشکلی داشت؟😂😁
اگه مستحجن نبود پس چی بود:))
معروف ترین نقاشی داوینچی بود نمیشد نزارم ببخشید:)🙏🏻
هیشکی
دنیا بیرحمه
اوهوم:)
چقدر غم انگیز🥲
اوهوم:)
دوستان
اول باید این خشم و کینه پسرک از جایی ریشه داشته باشه
نگیم ناظم بود داوینچی هم مقصر بود
به اون پسر بچه امید الکی داد