چرا هری پاتر...
چرا وقتی لیلی و جیمز مردن و پیتر هم موش شود سیریوس هم رفت زندان چرا ریموس هری رو نگه نداشت مگه خبر نداشت که چقدر دورسلی ها آدم های بدی هست؟(درسته که گرگینه میشد و برای بچه خطر داشت ولی بازم دلیل نمیشود هری رو ول کنه بره اونم وقتی هری تنها یادگاری دوستاش بود
چرا سیریوس زود تر از آزکابان فرار نکرد کاری به پیتر نداریم چرا جوونی خودش رو بخاطر هیچی داد چرا بخواطر اشتباه یکی دیگه چرا بخواطر کار یکی دیگه مجازات شد و اعتراضی نکرد چرا زود تر از آزکابان فرار نکرد که بیاد پیش هری و هری رو بزرگ کنه(این عکسی رو هم که میبینید عکس جوونی های سیریوسه که ماله خودمه به کسی هم نمیدم😂
چرا با اینکه دامبلدور میدونست تام ریدل قراره چه کار هایی کنه و فهمیده بود اون واقعا چه آدمیه چرا سعی نکرد جلوش رو بگیره دامبلدور خیلی قوی بود اگه میخواست میتونست
چرا لیلی قلدری کردن های جیمز رو برای اسنیپ ندید چرا ندید اسنیپ انقدر اذیت میشه چرا دوستش رو ول کرد چرا کنارش نموند(ایشون هم لیلی جانه)
چرا مروپ(مامان تام)از جادو استفاده نکرد که پول دربیاره و زنده بمونه و بتونه پسرش رو بزرگ کنه شاید اینطوری تام یکم آدم خوب تری میشد
چرا مالی رون رو دوست نداشت؟مگه رون هم پسر اون نبود؟پس چرا جوری رفتار میکردکه انگار هری پسرشه و رون ی راه گذره
چرا کلاه گروه بندی اشتباه کرد(تا الان ۷ نفر رو توی گروه های اشتباه انداخته)و پیتر پتی گرو رو توی گیریفیندور انداخت؟وقتی پیتر هیچ شجاعتی نداشت چرا اسنیپ رو توی اسلایترین انداخت وقتی که اسنیپ انقدر با شجاعت جلوی ولدمورت وایساد چرا؟
چرا دامبلدور کسایی رو استخدام میکرد که به هری آسیب میزدن؟نه توجه نکردید چی شد توجه کنید😂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خب اولا اینکه هری باید پیش دورسلیا میموند خیلی باهات موافقم ولی چون تا وقتی اونجا رو خونه خودش میدونست در امان بود (به کتاب مراجعه کن) نمیتونست:/
دوما اینکه واقعاااا چراااا سیریوس زودتر فرار نکرد ـ
سوما اینکه خب رون ببین مامانا بعضیاشون سخت گیرن مالی دلش برا هری میسوخت برا رون نمیسوخت و برا همین سخت گیری میکرد وگرنه اگه هری رو بیشتر دوست داشت بوگارتش بوگارت هری بود نه بوگارت هردوشون
و بعدشم در مورد مروپ تو کتابش دقیقا به همین اشاره شده بود شاید از جادو متن*فر بوده و ترجیح میداده بم**یره
سلام. من نامیام. نویسنده تازه کاری نیستم اما پاترهدم و به خاطر علاقم اولین رما نم که اسمش اجباره و در مورد هری پاتره رو منتشر کردم اما بازدیدهای کمی خورده داستانش از این قراره که جینی به زور همسر دراکو میشه و در نتیجه هری باید راهی برای به دست آوردن جینی پیدا کنه اگه از موضوعش خوشت اومده لطفا بهش سر بزن
بنظرم داستان جذابیه💚🍏
اسلاید ۶ : کی گفته مالی رون رو دوست نداشت؟ خیلی هم دوسش داشت
چون هری مامان نداشت دوست داشت جای مامانشو براش پر کنه همین🥲
مالی ردن رو دوست داشت ولی هیچ وفت بهش نشکن نداد
عالی بود💙 اسلاید اول باید بگم که دامبلدور خودش گفت حتما باید پیش خالش باشه تا سن ۱۷ سالگی چون اون هم مث مامانش اون نیروی عشق داره که از هری محافظت میکنه[:
دقیقا
دقیقا
جدی چرا همه فکر میکنن سوروس گریفیندوری بود؟ به عنوان کسی که اسنیپ یکی از شخصیت های مورد علاقشه میگم، اسنیپ یه اسلیترینی بود، در کنار اینکه اون خودش دوست داشت اسلیترینی باشه، زیرک هم بود، از ویژگی های یک اسلیترینی. درسته که اسنیپ شجاع بود، درسته باهوش بود، درسته وفادار بود، ولی زیرکیش از بقیه ویژگی هاش بیشتر بود. اگه اون توی گریفیندور می افتاد، شاید احتمال رسیدنش به لیلی بیشتر میشد. ولی این دیگه تقصیر کلاه گروه‌بندی نبود، اسنیپ اسلیترینی بود، کلاه هم انداختش تو اسلیترین.
خود رولینگ گفت که کلاه ۷ نفر رو اشتباه انداخته توی گروه های یکیش هم اسنیپه من برای همین اینو گفتم مگرنه مگه من کلاهم که بدونم اسنیپ باید توی کدوم گروه میوفتاد🫠
دقیقا من با شما هم نظر هستم چون که علاوه بر اینکه زیرک بود جادوی سیاه رو هم دوست داشت و همینطور تو کتاب یادگاران مرگ میفهمیم که اسنیپ دوست داشت تو اسلایدرین طبقه بندی بشه🤍🤍
اسلاید شش: مالی عاشق بچه هایش بود و توی کتاب محفل ققنوس زمانی که با جنازه خانوادش که شامل رون بوده مواجه میشه گریه های و جیغ های بدجوری میزنه
اسلاید هفت: پیتر شجاعت اینو داشت که به دوستاش خیانت کنه و می‌دونیم شجاعت درجات خاص خودشو داره و همیشه خوب نیست و همینطور به نظر من اسنیپ خوب گروه بندی شده بود چون عاشق جادوی سیاه بود و همینطور زیرک هم بود
مالی ی مادر بود همه ی بچه هاش رو دوست داشت ولی اینو هیچ وقت به رون نشون نداد پیتر هم از سر ترس همه کاراشو انجام میداد
اسلاید سوم : دامبلدور به تام هیچوقت اعتماد نداشت و اون موقع هم دامبلدور قدرت الانشو نداشت یعنی مدیر هاگوارتر نبود و بعد فارغ تحصیل تام مدیر شد
اسلاید چهارم: لیلی تا سال پنجم تحصیلش سوروس دوست داشت و توجه ای به جیمز نداشت با اینکه جیمز هر کاری برای لیلی میکرد که به اون جذب بشه و همینطور اسنیپ به سمت جادوی سیاه رفت و لیلی رو گند زاده خطاب کرد و از اونجا لیلی عاشق جیمز شد
اسلاید پنج: در واقع مادر ولدمورت زمانی که شوهرش اونو ترک میکنه افسردگی شدید میگیره و به شدت بیمار میشه و همینطور از جادو متنفر
دامبلدور اگه میخواست میتونست جلوی تام وایسه
لیلی هم اگه یکم بیشتر به اسنیپ توجه میکرد اسنیپ سمت جادوی سیاه نمیرفت(حتی برید فیلم غارتگران رو نگاه کنید)مروپ هم اگه مادر خوبی بود برای پسرش هر کاری میکرد
خب مروپ اونقدری زنده نموند که برای پسرش همه کار بکنه چون چند دقیقه بعد زایمان فوت کرد
میدونم ولی میتونست قبلش ی کاری کنه
فکر کنم دلیلش این بود که مروپ دیگه قدرتش خیلی ضعیف شده بود و نمیتونست با جادو کار کنه باشه
توی کتاب دامبلدور گفت مروپ چون مادر خوبی نبوده اینکارو نکرده
چرا با اینکه جینی مثلا عاشق هری بود ولی پاترونوسش اسب بود؟جینی سال پنجم پاترونوس اسب ساخت بعد تو سال ششم به هری ابراز علا.قه کرد.
انقد سر این داستان حرص خوردمممم
خب شاید عشقشون واقعی نبوده که پاترنوسشون اینطوریه
فقط بعضی وقت ها پاتروس ها مکمل هم میشن
من اینو نمیدونستم
مرسی😁
چرا با اینکه جیمز عا.شق لیلی بود ولی پاترونوس هاشون یکی نبود؟:)
پس نتیجه میگیریم اسنیپ و لیلی ش.یپ بهتری بودن
میدونستم اینو همینم ثابت میکنه نیمه گمشده همن...ولی واقعا شی.پشون رو دوست ندارم...