
سلام دوستان من بگم این پیج که این داستانه رو نوشته شماره قبلی منه و گوگل کرمم ارش پاک شد دوباره بروز رسانیش کردم اما متاسفانه همه اینا پاک شد و اینکه من گفتم بیام از شماره دومم یعنی همین پیجه ادامشونو بنویسم اینو گفتم کمه نگین کپی مردم و اینکه بریم ادامه
تهیونگ :جنی میشه تند تر برین الان ماشینو خیس میکنم اخه یک لکه ی کوچیک رو شلوارم افتاده شوگا : نه جیش نکنننننننننننننننننننننن میدونی چقدر پول کارواش دادم میمون وی: خب پس برووووو ای کلیه هام جنی. بچه اینجآری نمیشه خیلی راه مونده تا اون کافه شایدم اصلا بسته باشه. میگم اینجا که بیابون طوره دیگه خب تهیونگ بره اون پشت جیش کنه شوگا : راس میگی اگه اینجوری پیس بره یا ماشین غرق ... میشه یا از سنگ کلیه مجبوریم ببریمش بیمارستان جین : یک تیمارستان هم لازم داره جنی : کسی افتابه داره تو این ماشین بدیم بهش شوگا ماشینو نگه داشت و گفت نه نداریم کوک : من همیشه با خودم یک افتابه دارم تو صندوق عقب تو ساک لباسای جینه جین :چشم غرره ای به کوک رفت کوک : ببخشید تمام لباساتو میدم خشکشویی لیسا : بیا از اب من بریز توش شوگا : نه دبه اب پشت ماین برای روز مباداگذاشتم یک دفعه تهیونگ با یک حرکن عین قروباغه از ماشین بیرون پرید و افتابه رو شوگا قاپید. با سرعت یوزپلنگ به اونن پشت دوید و بعد چند لحظه بعد صدای چیکه ها اب به گپش میرسید لیسا و جنی از خنده روهم ولو شده بودن اشک خنده از چماشون میومد نامجون از ماشینش پیاده شد و شوگا گفت تهیونگ افتابه ی کوکی رو ازش گرفت و دوید اون پشت یدفعه کوک داد زد : واییییییییییی. یادم رفت اون افتابه سوراخه افتابه جدید هنوز نخریدم میخواستم امروز بخرم. یادم رفت شوگا : حالا واستین بزارین حالش گرفته شه ولی همنیطور جنی و لیسا داشتن میخندیدن طوری که جنی داشت از در میوفتاد
صدا جیغ و فریاد هاا تهیونگ کل کوچه رو پر کرده بود طوری که تقریبا پونزده تا پنجره باز شد تا ببینن چه خبره شوگا و نامجون و تمامشون داشتن. همینجوری میخنددیدن اما خنده ها جنی و لیسا هنوز قطع نشده بود ولی دوتاشون روی زمین خاکی افتاده بودن و قل میخوردن نامجون قهقه میزد. و داشت به طرف تهیونگ میرفت تا بهش اب برسونه
بعد نامجون و تهیونگ به طرف ماشین اومدن تا به ماشین رسیدن تهیوتگ شروع دعوا با کوک کرد اما کوک از خنده غش کرده بود اصلا نمیتونست درست بشیینه تهیونگ : ببنید نیشتون رو لیسا که انگار خندش رفع شده بود گفت : باشه بیا بشین امیدوارم دیگه. تو راه دستشوییت نگیره تهیونگ : نه. دیگه اخریشه همه سوار ماشین شدن و تا خونه ی بلک پینک راه افتادن نامجون : خدافظ تا دیدار بعد جنی : چقدر رسمی گفتی ولی بازم خدافظس همگی خداحافظی کردن و بلک پینک به خونه رفتن و بله کار تمام دختران بعد مهمانی یا یک مراسمی غیبت کردن جیسو سریع تخمه ها رو اورد شروع کردن به غیبت کردن (نکته به بلینک و ارمی های عزیز بر نخوره. همینطور که گفتم این داستان طنزه و قرار نیست به هیچکدوم ما توی این داستان توهین کنیم ولی خب میدونین که هر دختری بعد مهمونی اگه با دوستاش باشه میشینه بعدش غبیبت میکنه اما باز نگین بلک پینک اینجوری نیسن بچه ها من خودم بزرگترین طرفدار بلک پینکم از نظر خودم و دیوانهههه بار عاشقشونم پس اگه بخوام بهشون توهین کنم که غلط میکنم بکنم و اگه بکنم دیگه باید برم بمیرم ولی اگه بکنم دیگه انگار به خودم توهین کزدم )
خب همچنان در خانهی بلک پینک غیبت کنون. در حال انجاکه و. در ماشین بیتی اس 👇👇 جی هوپ : بچه ها این کیف کیه جیمین : این کیف که زنونست جیهوپ : مال رزیه فکر کنم چون رزی اینجا کنار من نشسته بود تهیونگ : من فردا بهش میدم جیمین : لازم نکرده تو بدی با این کار های چندش اوری که امشب کردی خودم بهش میدم تهیونگ : نه من بهش میدم تو داری با دختر همسایه لاس میزنی بست نیست من بد بخت سینگلم هیچکی باهام نمیاد جیمین :اولا من باهاش لاس نمیزنم ذومنا هر کار کمیکنم تا مخشو بزنم مخش نمیره پس این کیفو منن بهش میدم نامجون : دعوا نکنبن هممون بهش میدیم تهیونگ : ولی من میرم دم در. میدم تو دستش جیمین : کی گفته و بزن بزنی توی ماشین راه افتاد ( از اون بزنای پسرونه دی ه خودتون تو فیلمنا دیدن )
ببخشید دوستان این پارت کم بود بابد برم واسه پارت پنجم طنزشو درست کنم . فراموش نشه لایک و فالو هم همینطور 😘😘
بای بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام چقدر لستقبال کم داریم پارت های قبل خیلی استقبال داشتیم
عالی بود دنبالی دنبال کن