
خب این پارت ۲ هستش بریدبخونیدش

همونجا خشک وایساده بودم داشتم نگاش میکردم واقعا باورم نمیشد که الان دارم میبینمش اونم..............................................جیسو از بلک پینک اونم همراه سوجین از گروه جی آیدل وای خدا غیر قابل باوره ؟اونا اصلا حواسشون نبود همینجور داشتن باهم صحبت میکردن که یهو سوجین به من نگاه کرد منم که داشتم نگاهش میکردم دستپاچه شدم زودی نگاهمون از شگفتم از آسانسور بیرون آومدمتا اونا برن داخل تا ۲ ساعت کلا تو شوک بودم که همین چند ساعت یکی از اعضای بلک پینگ و جی آیدلو دیدم یادم افتاد الان باید به خانوادم زنگ بزنم وقتی تماس گرفتم مامانم هی داشت داشت غر میزد که چرا نزاشتی ما بیایم فرودگاه بالاخره بعد از ۱ ساعت صحبت کردن وعذر خواهی کردن بابت نزاشتم که بیان فرودگاه

وقتی بلند شدم دیدم هواداری شده باتعجب ساعتو نگاه کردم وای من ۹ ساعت کامل خوابیدم فک کنم رکورد شگگوگا رو تو خواب زدم از رو تخت بلند شدم حوله مو ورداشتم رفتم حموم تو حموم همش فکر بی تی اس تو سرم بود اینکه وقتی دیدمشون چی بگم چیکار کنم نکنم کلا درگیری داشتم با خودم از حموم اومدم بیرون همینجوری هم حوله رو دور کمرم میبستمو واسه خودم آهنگفیک لاو میخوندم وه یهو صدای جیغ یه دختر اومد با ترس سرمو بالا اوردم با چیزی که دیدم همونجا ۴ سکته زدم لیسا اینجا چیکار میکنه خدای من زودی دویدم سمت حموم تا اونجا قایم شم اما یهو وسط راه نمیدونم چیشد که با مخ رفتم تو زمین کلا سرم داغون شد🤕ولی بهش اهمیت ندادم چون الان پای ابروم وسط بود بالاخره رفتم تو حموم یه زره درشو باز گذاشتم از همونجا سرمو بیرون آوردن گفتم

ببخشین شما اینجا چیکار میکنین لیسا=اوومم فکنم اتاقو اشتباهی اومدم ببخشین من الان میرم زودی وسایلشو جمع کردو رفت چون کره ای بلد نبودم انگلیسی صحبت کردیم وقتی رفت احساس کردم میتونم نفس بکشم وای آبروم رفت لیسا منو این جوری بایه حوله دور کمرم منو دید اونم یه خواننده کیپاپ فک کنم باید برم بمیرم اصلا چرا بلک پینگ تو این هتله خدا وکیلی چرا تا پامو گذاشتم کره آبروریزی کردم خداااا آخه چرا اوووه بعد از ۲ دقیقه سرزنش خودم بلند شدم یه شلوار لی تنگ یخی و یه تیشرت سفیدنه تنگ نه گشادکه لگوی بی تی اسو داشت پوشیدم موهامم زودی خشک شده بود رو یکم باهش ور رفتم تا درست بشه یه عینک طبی هم ورداشت از اتاق بیرون اومدم

نمیدونستم کجا برم پس رفتم یه تاکسی گرفتم گفتم منو ببره کمپانی بیگ هیت وقتی رسیدم پول تاکسی رو حساب کردم پیاده شدم چون ساعت ۹ و نیم بود کمپانی بسته نشده بود جلوی کمپانی هم یه رستوران بود رفتم رو یکی از صندلی ها نشستم گارسون اومدیه کیمچی و نودل سفارش دادم نودل تا حالا خورده بودم ولی کیمچی نه دوست دارم زودتر غذامو بیارن بخورم همینجوری داشتم کمپانی رو نگاه میکردم چقدر بزرگ بود یعنی الان اعضا داخلن یا رفتن

وقتی غذامو اوردن شروع کردم به خوردن واقعا حرف نداشتن ولی فقط نمیتونستم با اون دوتا میله آهنی که به جای قاشق ازش استفاده میشه بخورم واقعا سخت بود برا همین تاغذا رو یکم میکردم بالا میوفتاد کلا وضعیت خرابی داشتم اعصابم داغون شده بود اهههه خیرین اومدم غذا بخورم نه اعصاب خوردی گارسون صدازدم یه قاشق ازش خواستم وقتی قاشق رو آوردن تونستم راخت غذامو بخورم آخیش چقد خوب بود غذام که تموم شد گارسون اوند میزو جمع کرد منم همینجوری داشتم به کمپانی نگاه میکردم که یهو اعضا اومدن بیرون داشتن سوار ونشون میشدن کلا خشکم زده بود نمیدونستم چیکار کنم همینجوری نشسته بودم نگاشون میکردم که ماشینشون رفت نه اخه چرا نرفتم پیششون خوب حقم داشتم دیدن بی تی اس که به همین راحتی که نیست وقتی هم که ببینمشون آدم نمیدونه چیکار کنه

وقتی از تاکسی پیاده شدم با کمپانی بیگ هیت روبرو شدم وفعا خیلی بزرگ و زبیا بود همون موقع شکمم صدا داد نگاهی اطراف انداختم روبروی کمپانی یه رستوران کوچولو بود رفتم رو یکی از صندلی های بیرون از رستوران نشستم که گارسون اومد کیمچی و نودل سفارش دادم چون میخواستم ببینم مزشون چطوریه بعد چند دقیقه گارسون غذامو اورد چون بلد نبودم با اون میله آهنی ها بخورم واقع سخت بود برا همین به گارسون گفتم یه قاشق بیاره وقتی غذامو خوردم گارسونو صدا زدم که بیادمیزوجمع کنه بلند شدم که برم یهو اعضای بی تی اس از کمپانی بیرون اومدن وای باورم نمیشه دارم میبینمشون داشتن میرفتن سمت ونشون تا برن خونه منم همونجا خشکم زده بودنمیدونستم چیکار کنم...... پارت بعد🦋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود به تستای منم سر بزن
ممنوم باشه اگه شد سر میزنم
عالیی بود❤
ادامه بده موفق باشی🌸
عالییییییییییییییی بود باو👌🙂
پارت بعدو زودتر بزاااار
ممنونم تو برسیه
عالی بود اا اون میله ک گفتی اسمش چاپستیکه ک با نودل میخورن و بعضی از غذا مثل کیمچی اینا
اها ممنون که گفتی
فک کنم پسری 😑😑😑 هیچ دختری نمیتونه انقدر واسه پسرا خوب داستان بنویسه 😑😑 اگه پسری بگو من از فن بوی ها خوشم میاد توی اکیپمون سه تا فن بوی داریم و بگو وگرنه خودم میفهمم😃😄😃😄 نترسم داستانتو من دنبال میکنم😉😉😉
سلام تستت عالی بود
به تستای منم سر بزن خوشگله
ممنونم
باشه سر میزنم