
نمیدونم چی بگم... شاید برای علاقمندان به هنر.. مثل خودم..؟ ‹:

رئالیسم یک سبک هنری در نقاشی است که هدف آن ارائه بازتابی از دنیای واقعی به بیننده است. نقاش سعی می کند موضوع را همانطور که در زندگی واقعی به نظر می رسد به تصویر بکشد. هنر رئالیسم بدون پیروی از قواعد تئوری هنری رسمی است. همچنین هنرمند زمان و تلاش زیادی را صرف ایجاد تصویری دقیق از اشکال و اشیاء در محیط، پرسپکتیو (ایجاد توهم عمق)، ترکیب بندی خوب، نور و تاریکی و رنگ می کند. رئالیسم سبک غالب نقاشی از دوره رنسانس بوده است. هنرمند از پرسپکتیو برای ایجاد عمق در فضا استفاده می کند و ترکیب بندی و نور را طوری تنظیم می کند که موضوع واقعی به نظر برسد. "مونالیزا" لئوناردو داوینچی یک نمونه کلاسیک از این سبک است.

این سبک زمانی ظاهر شد که انقلاب صنعتی اروپا را در نیمه اول قرن نوزدهم فرا گرفت. در گذشته، نقاشان برای از بین بردن ضربه های قلم مو یا بافت از نقاشی های خود زحمات زیادی می کشیدند. اما در این سبک هنرمند سعی نمی کند اثر قلم موی خود را که به صورت آزاد و سریع اعمال شده است؛ پنهان کند. در واقع در این سبک از نقاشی موضوعات به صورت واقع گرایانه ارائه می شدند؛ با این حال نقاشان هیچ تلاشی برای پنهان کردن کارهای فنی خود نمیکنند. همچنین رنگ نیز نباید به صورت ضخیم اعمال شود. لایه های نازک رنگ با استفاده از این سبک هنری به زیبایی هر چه تمامتر خود را به نمایش میگذارند. تأکید اصلی این سبک در نقاشی ضربه های قلم مو و خود رنگدانه ها است. هنرمندانی که در این سبک کار می کنند سعی نمی کنند آنچه را که برای ایجاد نقاشی استفاده شده است با صاف کردن بافت یا آثار باقی مانده در رنگ توسط قلم مو یا ابزار دیگری مانند کاردک پنهان کنند. نقاشی های هانری ماتیس نمونه های عالی این سبک هستند.

اکسپرسیونیسم سبکی از هنر است که به رئالیسم نمی پردازد. در این سبک تصاویر و صحنه ها اغلب تحریف می شوند یا با رنگ های ماورایی و زنده رنگ آمیزی می شوند که با واقعیت همخوانی ندارند. در عوض تمرکز بر ایده ها یا احساسات هنرمند است که از طریق رسانه هنر بیان می شود. ریشه های مکتب اکسپرسیونیسم آلمانی در آثار ونسان ون گوگ، ادوارد مونش و جیمز انسور نهفته است؛ که هر کدام در بین سالهای ۱۸۸۵-۱۹۰۰ سبک نقاشی بسیار خاصی را تکامل دادند. این هنرمندان از امکانات بیانی رنگ و خط برای کشف مضامین دراماتیک و پر از احساسات، برای انتقال احساس ترس، وحشت یا صرفاً برای تجلیل از طبیعت استفاده می کردند. آنها از بازنمایی تحت اللفظی طبیعت جدا شدند تا دیدگاه ها یا حالات ذهنی بیشتری را بیان کنند.

امپرسیونیسم یک سبک نقاشی است که بیشتر به قرن نوزدهم مربوط می شود. امپرسیونیسم سبکی از نقاشی است که ظاهری خشن و ناتمام دارد و با ضربات قلم موی کوچک و نازک مشخص می شود. موضوع معمولاً سوژه های طبیعی است. نقاشی های امپرسیونیستی اغلب در فضای باز نقاشی می شوند تا نور طبیعی خورشید و رنگ سوژه ها را به تصویر بکشند. سیاه به ندرت استفاده می شود زیرا هنرمندان امپرسیونیست ترکیب و استفاده از رنگ های تیره و رنگ های مکمل را ترجیح می دهند. امپرسیونیسم بیشتر نمایشی از برداشت یک هنرمند است که سعی نمی کند در جزئیات دقیق باشد، بلکه بیشتر شبیه به بیان احساسات قلب است. این سبک هنری در جایی بین اکسپرسیونیسم و رئالیسم قرار دارد، این سبک با تمرکز بر نورپردازی دقیق اما بدون تأکید بر یک صحنه واقع گرایانه می باشد.

کوبیسم یک جنبش هنری در اوایل قرن بیستم است که نقاشی و مجسمه سازی اروپایی را متحول کرد و الهام بخش جنبش های هنری مرتبط در موسیقی، ادبیات و معماری بود. کوبیسم، سبک هنری بسیار تأثیرگذار بود که عمدتاً توسط هنرمندانی مانند پابلو پیکاسو و ژرژ براک در پاریس بین سالهای ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۴ ایجاد شد. در آثار هنری کوبیسم، سوژه ها در قالبی انتزاعی تجزیه و تحلیل و شکسته می شوند و دوباره جمع می شوند. به جای اینکه اشیاء را از یک چشم انداز واحد به تصویر بکشد، هنرمند موضوع را از منظرهای چندگانه به تصویر می کشد تا موضوع را در زمینه ای بزرگ تر نشان دهد. در واقع سبک هنری کوبیسم تلاشی برای تأکید بر ماهیت بوم دو بعدی به جای ایجاد عمق است.

رمانتیسم (همچنین به عنوان جنبش رمانتیک یا دوران رمانتیک شناخته می شود) یک جنبش هنری، ادبی و فکری بود که در اواخر قرن ۱۸ در اروپا اتفاق افتاد و بیشتر مناطق در سالهای ۱۸۰۰ تا ۱۸۵۰ میلادی به اوج خود رسید. رمانتیسیسم با تأکید بر احساسات و فردگرایی، ادبیات مخفیانه، بت پرستی، ایده آل سازی طبیعت، سوء ظن به علم و صنعتی شدن و همچنین تجلیل از گذشته مشخص شده است.

نقاشی های انتزاعی به کلی از رئالیسم دوری می کنند. موضوع نقاشی هر چه که باشد، ممکن است اصلاً در اثر هنری به طور دقیق نشان داده نشود. ممکن است اشیاء با یک رنگ یا شکل به جای آن نمایش داده شوند و تفسیر آن به بیننده واگذار شود. تأثیر یک نقاشی انتزاعی را نمی توان دست کم گرفت، زیرا بسیاری از آنها از نمایش های تکان دهنده رنگ و فرم برای تأثیر بیشتر بر روی حواس استفاده می کنند. در واقع هنر انتزاعی اثر هنری است که به هیچ چیز از "زندگی واقعی" شباهت ندارد. این یک سبک هنری است که به دنبال رسیدن به هدف یا موضوع خود با استفاده از اشکال، فرم ها، رنگ ها و بافت ها است. هدف از انتزاع این است که به بیننده اجازه دهد معنای تصویر را برای خود تفسیر کند. در بدترین حالت، هنر انتزاعی مانند یک رنگ آمیزی تصادفی به نظر می رسد و در بهترین حالت، تأثیری دارد که از همان لحظه ای که آن را می بینید شما را تحت تأثیر قرار می دهد.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!