
سلام این اولین داستانیه ک مینویسم پس اگ خوب بود حمایت کنید پارت دوم رو بزارم راستی هر پارتی ک میزارم ۶ صفحه است اگ کمه بگید زیادش کنم
اول نکته هارو بگم🙂 شما اسمتون کیانا هست دورگه هستید پدرتون کره ای و مادرتون ایرانی. شما چهار فرزند هستید دوتاش پسر و دوتاش دختر .فرزند اولی پسر هست ک اسمش هیونینگ شاو هست و دومی دختر هست ک اسمش کیم میوجین هست و سومی شما هستید چهارمی هم برادرتون کیان هست(،نکته هیونینگ َشاو ۳۴ ساله هست وازدواج کرده و ی دختر ۳ ساله داره خودش هم تو شرکت سامسونگ کار میکنه و ی مغام بالا تو شرکت داره .کیم میوجین ۲۷ ساله هست و یک گریمور هست و یک ارمی.کیانا (یعنی شما)هم ۲۳ ساله هست و ی طراح هست .کیان هم ۲۱ ساله هست و تو کمپانی بیگ هیت کار میکنه و اگ نیرو نیاز داشته باشن اون نیرو جمع اوری میکنه. پدرتون توی شرکت سامسونگ یک سهامداره . مادرتون از یک خونوادی پولداربوده و الانم خانه داره )شما خانواده پولداری هستید و دشمن هم زیاد دارید
امروز چقد خسته کننده بود.اینو گفتم و طرحی ک کشیدم رو مچاله کردم و انداختمش تو سطل آشغال بعد با خودم گفتم کیانا:اوه این چهلو پنجمین طرحیه ک کشیدم و انداختمش تو سطل آشغال😳،اینو گفتم و دوباره ی کاغذ برداشتم و گذاشتم رومیز و یکم فک کردم ک چجور طرحی بکشم🤕.اما هرچی فک کردم چیزی ب ذهنم نیومد چون ذهنم خیلی بهم ریخته بود.از هر طرف هم تحدید داشت واسم میومد و هم پیشنهاد کاراز طرف شرکتای طراحی بزرگ🙂 باخودم گفتم اگ برم خرید شاید یکم سر حال بیام و خوب بتونم کارکنم پس بخاطر همین میزمو جمع کردم و ی نگاه ب ساعت انداختم دیدم ساعت ۳:۴۵ بود اوه خدارو شکرپس هنوزوقت زیادی دارم واسه مصاحبه😊و بعد کتم رو از رو رخت اویز گرفتم و پوشیدم (لباستو نگفتم:شما ی شلوار لی سیاه لش با نیم تنه ی ابی اسمانی و کت جین سیاه پوشیدید ک خیلی گشاد هس و اگ بخوایی میتونی ینفر دیگ هم توش جا بدی🤣(:::::کتمو برداشتم و پوشیدم و از اتاق بیرون اومدمو ب منشی گفتم کیانا: خانم چه هونگ من میرم بیرون و تا زمان مصاحبه برنمیگردم پس لطفا تا
کیانا: خانم چه هونگ من میرم بیرون و تا زمان مصاحبه برنمیگردم پس لطفا تا اون موقع هر چی قرار دارم کنسل کنید😼 خانم چه هونگ:چشم خانم الان کنسل میکنم وقتی اینو گفت سرمو تکون دادم و از شرکت رفتم تو پارکینگ و سوار ماشینم شدم و رفتم ب بزرگترین پاساژسئول وقتی ب اونجا رسید ماشینمو تو پارکینگ پارک کردم و قبل از اینک پیاده بشم شیر موزم رو باز کردم و نیشو گزاشتم دهنم و ازماشین پیاده شدم و ب سمت درب ورودی پاساژ رفتم//
و ازماشین پیاده شدم و ب سمت درب ورودی پاساژ رفتم////داشتم یکی یکی ویترینای مغازه اایرو دید میزدم ک ب یکی برخوردم و کل شیرموزا ریخ روم😤خیلی عصبانی شدم بخاطر همین رو به اقایی ک اصن نمیشناختمش ک کیه با داد گفتم:حواست کجاست پسرهی الدنگ؟حالا من با این سر و صورت چطوری تو بازار بگردم؟(نکته:اون پسره کوکیه و تو هم ک بی تی اسو نمیشناسی و اینک اون کلاه و عینک ساه داره و الان کسی نمیشناستش) اون اقاهه گفت:ها سروصورت تو؟مال منو ببین من چطوری با این ریخت برم خونه ها؟ی لحضه حواسمو جمع کردم و خوب پسررو دید زدم دیدم ک کلا از سر تا..
پاش کلا شیرموزی شده بوده اخه اونم تو دستش ی شیرموز داشته🤣🤣🤣🤣🤣🗝🤲 وقتی ریختشو دیدم ی لحظه کلا همه چیز از یادم رفت و شروع کردم ب خندیدن🤣چون خیلی کیوت شده بود🤣🤣🤣از زبان کوک:وقتی دیدم داره میخنده با عصبانیت عینکم و کلاهمو پرت کردم و گفتم :سروصورت من خنده داره دختره رقت انگیز؟😠وقتی اینو گفتم خندش متوقف شد و یجوری نگام کرد ک با اون نگاش میخواسم شلوارمو خیس کنم😩بعد یکم فکر کردم دیدم ک چی گفتم ک اینقد عصبانی شده بعد دیدم ببش گفتم رقت انگیز😨😬وقتی ب خودم اومدم دیدم ک همه دورم جمع شده بودن و میگفتن اقای جونگ کوک میش باهاتون عکس بگیریم
جونگ کوک میش باهاتون عکس بگیریم لطفا 😨 کارم ساخته بود من الان چجور از بین اینا در برم؟😨اینو گفتم ک یکی از دستم کشید و منو از اون جمع خارج کرد و برد تو پارکینگ. دستم رو رو زانوهام گذاشتم و خم شدم چون خیلی دویده بودم نفس نفس میزدم وقتی نفسم جا اومد خواستم از کسی ک بهم کمک کرد تشکر کنم ک دیدم😨😨این همون دختریه ک بهش گفتم رقت انگیز😱خیلی خجالت کشیدم ک اینو گفتم.😨کیانا:وقتی دید کی نجاتش داد یجوری شد😏
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ا بقیه تستات کجااان؟😶
نمد چی شدن؟🤔
بقیه ی پارت ها کجا رفته😳؟
نمیدونم والا😨
سلام عزیزم عالی بون تازه اسم کیانا هست
چه باهال 😀
داستانت و دوس دالم 😍💙
عزیزانم لطفا تست عکس های جذاب هیونجین استری کیدز رو انجام بدین چون اخرش ی سوپرایز برای بعضیا خوب و برای بعضیا بد دارم😄درباره داستانه😄🤣
ادامه ندی خودمو میکشم😐😂
عالی بود لطفا بعدی و بزار🤤💜
تو بررسیه گلم تا ۵ روز دیگ میرسه😉😂🤣🤙
عالی بود لطفا به تست منم سر بزن و نظر بده
حتما💖
از پارت یک که نمیشه فهمید ولی ادامه بده خیلی خوب بود
ممنون ادامه میدم😂🙂
خیلیل خوب بود به داستان منم سر بزن
راستی ادامه بده و من پارتتتتتتتتت بعد میخوامممممممممم عررررررررررر
باشه حتما سر میزنم پارت بعد تو بررسیه هانی👣💖
خوب بود ادامه بده فقط یکم دیگه فکر کن وقتی داری مینویسی و اینکه اره تعداد صفحات رو بیشتر کن
پارت سه رو پیشتر میکنم چون پارت دورو گذاشتم و ممنون حتما دیگ بیشتر فکم میکنم😆😂🖤